“
انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعۀ سیره ائمه اطهار، همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می اندازد. برخی کارها نیز مانع توجه به خداوند می شود؛ باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر دل حاکم نشود. قرآن کریم میفرماید: « یاد خدا دلهای مؤمنان را میلرزاند و هنگامی که آیات الهی را گوش دهند، بر ایمانشان افزوده می شود.» (انفال:۲)
۳- توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان: اگر به زندگی خود توجه کنیم، خود را غرق در نعمتهای الهی خواهیم یافت. فلسفۀ آفرینش نعمتها این است که انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با یادآوری لطف او، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزدیکتر کند.
۴- انجام نیکیها و دوری از بدیها: کار نیک دل را نورانی می کند و به عکس، گناه صفحۀ دل را تیره میسازد. باید بکوشیم با عمل به نیکیها، دل خود را نورانیتر کنیم و با دوری از گناهان، رشتۀ محبت خود را با خدا استوار سازیم.
۵- تفکر درباره هدف خلقت: با مرور باورهای شخصی درباره امور معنوی، مذهبی و وجودی، به دغدغۀ غایی انسان توجه کنیم.
۶-جست وجوی معانی بنیادی موقعیتها و پرسیدن سؤالات چرایی و جست وجوی ارتباط بین رویدادها، هوش معنوی را تقویت می کند.
علاوه بر این ها، تمرین تشخیص و گوش دادن به پیامهای هدایت شهودی یا ندای درونی، و افزایش خودآگاهی و عبرت گرفتن از اشتباهات و صداقت با خود نیز برای پرورش هوش معنوی مفید است(واثق،۱۳۹۰).
۲-۴- مبانی نظری عمل به باورهای دینی
۲-۴-۱- دین
تاریخ نشان میدهد که دینورزی، قدمتی بسیار طولانی دارد. چنان که مطالعات باستانشناسان و انسانشناسان نشان داده اند، مذهب جزء لاینفک زندگی بشری در تمام اعصار بوده است (احمدی، فتحیآشتیانی و عربنیا، ۱۳۸۵). ویل دورانت معتقد است: دین به اندازهای غنی، فراگیر و پیچیده است که هیچ دورهای در تاریخ بشر، خالی از اعتقاد دینی نبوده است. این که حتی یک انسان بیاعتقاد به دین، در شرایط نامطمئن بحران روحی و درماندگی به طور ناهشیار به خدا و نیروهای ماوراءالطبیعی میاندیشد و از او استمداد میطلبد، پدیده ثابت شدهای است (خداپناهی، ۱۳۷۹).
ارائه تعریف عملیاتی از دین و دینداری همواره کاری سخت و بحث برانگیز بوده است. برخی از تعریفهایی که از دین شده عبارتند از: دین کلمه ای عربی است به معنای جزا و پاداش و اعتقاد به خالق هستی و مجموعه قوانینی که از جانب او بر بشر عرضه گردیده است و همچنین دین به معنای اطاعت و انقیاد و آیین و شریعت است یعنی وضع و تأسیس الهی که مردم را به رستگاری هدایت می کند و شامل عقیده و عمل هر دو است (کوشا، ۱۳۷۶). دین مکتبی است که از یکسری عقاید، اخلاق، قوانین و مقررات تشکیل شده و هدف آن راهنمایی انسان برای نیل به سعادت است (جوادی آملی). ویلیام جیمز معتقد است که دین هیجان منحصر به فرد است که در انسان شکل میگیرد (جیمز، ترجمه قائنی، ۱۳۷۰). در فرهنگ آکسفورد، دین به عنوان یک قدرت نامرئی برتر که بر سرنوشت انسان حاکم و اطاعت از آن واجب میباشد تعریف شده است. دین، یک نظام عملی بر اساس اعتقادات است که از طریق رابطهای با ابعاد فردی و اجتماعی از سوی پروردگار به منظور ارشاد انسانها در مسیر تکامل آنها ارسال شده است و شامل عقاید، باورها، نگرشها و رفتارهایی است که با هم عجین شده و احساس یکپارچگی در فرد ایجاد می کند (آرین، ۱۳۷۹). در تحقیق چراغی و مولودی (۱۳۸۵) دینداری میزان علاقه و احترام فرد به دین تعریف شده است. موضوع مهم در تعریف دین، یک بعدی یا چند بعدی دانستن آن است. تحقیقات اخیر نشان دهنده این موضوع است که اغلب پژوهشگران به سمت چند بعدی بودن دین گرایش یافتهاند. ویلیام جیمز[۲۸۷] در تلاش برای ارائه مفهوم کاربردی از دین، تعریف زیر را ارائه میدهد: دین عبارت است از: تجربه و احساسی که برای هر انسانی، در عالم تنهایی و دور از همه وابستگیها روی میدهد. به طوری که، انسان از این مجموعه درمییابد که بین او و آن چیزی که آن را امر الهی مینامند رابطهای برقرار کردهاست (جیمز، ۱۳۷۲). یونگ [۲۸۸]مذهب را مشاهده بعضی عوامل نامرئی میداند که این تنها خاص انسان است و اعتقاد از نظر او تجربه و ادراک آن چیزی است که انسان را منقلب می کند. بنا به اعتقاد یونگ مذهب بسیاری از نیازهای انسان را برآورده و خلاءهای وجودی او را پر می کند. همچنین اطمینان، امید و قدرت را در شخص قوت بخشیده، خصوصیات اخلاقی و معنوی را در فرد و اجتماعات استحکام میدهد و برای انسان پایگاه بسیار محکمی در مقابل مشکلات و مصائب و محرومیتهای زندگی ایجاد می کند (اسماعیلیبهبهانی،۱۳۸۰).
مطالعات گلاک[۲۸۹] و استارک[۲۹۰] درمورد چند بعدی بودن دین مورد توجه بسیاری از پژوهشگران واقع شده. از مدل دینداری گلاک و استارک به طور کامل یا نسبی در بسیاری از پژوهشهای مربوط به دینداری استفاده شده است. بر اساس این مدل در همه ادیان دنیا به رغم تفاوتهای موجود در جزئیات، ابعاد مشترکی وجود دارد. این ابعاد شامل ابعاد اعتقادی[۲۹۱] ، تجربهای[۲۹۲] ، پیامدی (کاربردی)[۲۹۳]، مناسکی[۲۹۴] و فکری[۲۹۵] هستند. بعد اعتقادی یا باورهای دینی عبارت است از باورهایی که انتظار میرود پیروان آن دین به آنها اعتقاد داشته باشند. بعد تجربهای یا عواطف دینی ناظر بر عواطف، تصورات و احساسات مربوط به داشتن رابطه با خدا یا واقعیتی غایی است. بعد مناسکی یا اعمال دینی شامل اعمال دینی مشخصی شامل عبادات و اعمال مورد تأکید دین است. بعد فکری یا دانش دینی مشتمل بر اطلاعات و دانستنیهای مبنایی معتقدات هر دین است که مورد انتظار است پیروان هر دین آن ها را بدانند. بعد پیامدی یا آثار دینی شامل انعکاس چهار بعد مذکور در زندگی روزمره پیروان آن است (سراجزاده،۱۳۸۴).
در مورد تعریف دین نیز با مرور تعاریف ارائه شده از دین، به نظر میرسد هر یک از تعاریف به بعدی از دین توجه داشته و کمتر تعریفی جامع از دین ارائه داده اند. اما کاملترین تعریف دین از نظر آذربایجانی (۱۳۸۷)، تعریف مایکل پترسون است که معتقد است: « دین متشکل از مجموعهای از اعتقادات، اعمال و احساسات (فردی و جمعی) است که بر محور مفهوم حقیقت غایی، سامان یافته است». داوودی (۱۳۸۵) با بررسی دستهبندیهای مختلف موجود، ابعاد دینداری و مؤلفه های اصلی اسلام را شامل موارد زیر میداند: ۱- دانش و شناخت، ۲- اعتقادات، ۳- اخلاقیات، ۴- آداب و سنن، ۵- عبادات و شعایر دینی، ۶- تعالیم اقتصادی، ۷- تعالیم سیاسی و حکومتی. از بین ساختار چند لایهای اسلام، ناچار به بررسی تعدادی از لایه ها اکتفا کرده و به ارزیابی عمل به باورهای دینی میپردازیم.
۲-۴-۱-۱- دین و روانشناسی
“