کـــــزین پیشتر خلـق را راه نیست از آن سوی دریا کس آگاه نــیست
چـو زینسان طلسمی مـسین ریختند ز رکــــــن جــــزیره برانگیختند
کــه هر کشتیی کآرد آن جــا شتاب طلسمش نماید اشاره بـــــــه آب
کز این جای بـــــرنگذرد راه کــس ره آدمــــــی تا بدین جاست بس
(نظامی گنجوی ، ۱۳۸۸: ۴۶۹)
عبدی بیگ شیرازی علاوه بر ابنیه و آثاری که پیشتر از آنها نام برده شد، بر این باور است که ساختن حصار بهرام در ابهر نیز از ساخته های اسکندراست :
دگر یـــــــاد آرم ز اخبار او که حصن ابهراست ازآثار او
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م:۱۰۰)
عبدی بیگ هم چنین ساختن منار آینه در اسکندریّه را منسوب به اسکند دانسته و می گوید اسکندر پس از فراگرفتن فنّ آینه سازی از چینیان موفّق به ساختن این منار آینه شد :
در اسکندریّه مناری بساخت سرش را به هفتم فلک برافراخت
بلیناس را کـــرد سرکار کار شد افراخته آسمان رس منـــار
در آن جا نشانــدند آیینه را ببستند ره دزد دیـــــــرینه را
در اسکندریّه طلسمی چنان دراو تـــا به قسطنطنیّه عــیان
(همان: ۱۱۱)
از دیگر یافتههای اسکندر بر اساس نقل عبدی بیگ می توان به دستگاه اسطرلاب که در علم ستاره شناسی و رمّالی در قدیم کاربرد داشت اشاره کرد :
ارســــــطو سطرلاب را داد ساز کـه بنمــاید از چرخ گردنده راز
به یونــــانی انـــــــدر خم نه سپهر ســطرلاب باشد تـــرازوی مهر
دگــــــر گونه گویند ارباب راز سطرلاب را لاب دادســت سـاز
دو قفل است مر لاب را در نژاد بود هر دو نقل از بزرگان به یــاد
یکی گفت ومشهور کردش به عام که فرزند هـرمس بـود لاب نــام
یکی دیگر این نقل چابک فزود که ارسطوی فرزانه را پــور بــود
حکیمی دگــــر از حریفان نهان گــــره ساخت برهیأت آسـمان
چـو شد ساخته برد پیش شهش زاندیشه ی خویش کرد آگـهش
شهش گنج روی زمین ریخت پیش کزو یافت افلاک را پست خویش
(همان: ۱۱۲)
عبدی بیگ شیرازی بر همین منوال ، تعداد زیادی از اختراعات بشری مانند بعضی از مقیاس های وزن ، طول و زمان را منسوب به اسکندر دانسته و در این باره می گوید :
شنیدم که آن شـاه دانش شعار به حکـــمت همه ساله بودی به کار
قپان و تــرازو ازو یافت ساز ازو یــافت پــیمانه وگـــز طراز
به آیین حکمت به فهم و قیاس ازو طاس شد وقت وساعت شناس
(همان: ۱۱۲)
یکی دیگر از ابداعات اسکندر که در گزارش نظامی نیز از آن خبری نیست ، ساختن برخی از آلات موسیقی است . او در این خصوص می گوید :
کنون سازها را که بینی به هوش که آید از ایشان درون ها به جوش
یکــایک زآثار اســـکندر اســت که ســـاز حکــیمان دانشوراست
(همان: ۱۱۸)
۵-۵۰. انتقام اسکندر از یـونانیان
یکی از نکاتی که عبدی بیگ شیرازی در دفتر دوّم به آن اشاره کرده است و در گزارش نظامی نیست ، انتقامی است که اسکندر از یونانیان به جرم عدم همراهی با او و سبک شمردنش در آغاز کار کشیده است. اسکندر پس از فتح جهان آن روزگار و برگشت به مقدونیّه برای تأدیب یونانیان به آن جا لشکر کشیده است :
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سراینده ی این نـــو آیین ســـرود سرود این چنین گفت بــر سـاز رود
که چـــــون شـــاه اسکندر سرفراز زتسـخیر آفـــــــاق گــردیــــد باز
سوی شهر یـــونان علم بــرفـراخت که در دل زقــومش بسی قهر داشت
ازآن رو کـــه صـد ره فزون با سپاه به تسخیر آن بــــــــــود پیموده راه
چو بودندی اربــاب حـکمت هــمه به وقتی که بـــــودی شر آن سردمه
به حکمت زچنگش شدندی خلاص به نوعی که یک تـــن ندیدی قصاص
چــــــو آن ملک نامد به زیر نگین بـــه تنگ آمـــد آخــر سکندر ازین
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م:۱۱۵)
به گفتهی عبدی بیگ ، اسکندر در بار نخست که به یونان حمله می کند ، موفّق به فتح آن نمی شود . ولی در بار دوّم با بستن آب دریا بر روی شهر ، آن را در آب غرق می کند و انتقام سختی از مردم این شهر می گیرد. چنان که عبدی بیگ می گوید: «در این حمله فقط سه تن از بزرگان یونان موفّق می شوند که جان خود را با فرار بر روی بلندی ها نجات دهند که عبارتند از افلاطون وغرقــیل و بقراط.»
(هدایت ، ۱۳۷۶ : ۱۲۶)
چنین داستانی در اسکندر نامه ی نظامی نیامده است :
دگر ره که لشکر بدان صوب برد به تدبیر ویــــرانیش پی فشرد
بفرمود تا خیل دریــــــــا هجوم فکــــندند رخنه به دریای روم
گشادند راهــــــــی ز دریا کنار گـــــذارش فکندند بر آن دیار
نه طـــوفان به یونان درآمد زکوه کــه یونان عرق کرد ازآن شکوه
بلنـــدی و پستی نهان شد درآب شد آبــــاد ویران سراسر خراب
زطوفان به جا ماند سالم سه کس فلاطون وغرقــیل و بقراط و بس
کــــــه بودند بر کوهساری بلند بدیشان نیامد زطـــــوفان گزند
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م:۱۱۵)
۵-۵۱. چهرهی ایرانی اسکندر در اسکندر نامه ها
« در قصص ثبت شده در آثار کهن تاریخی پس از اسلام مانند مجمل التواریخ و القصص ، تاریخ طبری ، تاریخ یعقوبی ، تاریخ ثعالبی و تاریخ گردیزی اسکندر در پی ازدواج دارای بن همای و دختر فیلقوس به دنیا می آید .»
(صفوی ، ۱۳۶۴ : ۱۳۹ )