نمره ای که آزمودنی ها از پرسشنامه اختلالات رفتاری آخن باخ[۲۵] دریافت می کنند (خوشابی،طردی،شجاعی،۱۳۸۶) .
فصل دوم
مبانی نظری
۲-۱- مقدمه
در این فصل ابتدا به شرح و توصیف سه متغیر اختلال رفتاری، تکانشگری و سبک مقابله ای پرداخته شده است و در هر متغیر به پژوهش ها و دیدگاه های رایج اشاره شده و در انتها نیز پیشینه پژوهش های داخلی و خارجی آورده شده است.
۲-۱-۱ اختلالات رفتاری
اختلالات رفتاری، گروهی از رفتارها هستند که بیمار به وسیله آنها به طور مکرّر حقوق اساسی دیگران را نقض میکند و یا قواعد اجتماعی را زیر پا میگذارد. این اختلال در دوران کودکی یا نوجوانی شکل میگیرد و در پسران بیشتر از دختران شایع است. این نوع اختلالات روانپزشکی نه تنها خود فرد، بلکه خانواده و جامعه را نیز دچار مشکل می کند(برادفورد[۲۶]، ۲۰۰۲). اختلالات رفتاری در جوامع مختلف شیوع نسبتا یکسانی دارد(ماتیسن[۲۷] و همکاران، ۲۰۰۷).
بسیاری از کودکانی که اختلالات رفتاری دارند وقتی به دوران بزرگسالی رسیدند، اختلال آنها تا حدود زیاد و یا به طور کلی برطرف می شود. لیکن در تعدادی از موارد اختلال در بزرگسالی نیز ادامه می یابد.(گرشنگ و ویلسن[۲۸]، ۲۰۰۳). بسیاری از رفتارهای مرتبط با اختلالات رفتاری ظاهری شبیه نافرمانیها و سرکشیهای معمولی دوران کودکی دارند امّا بسیار شدیدتر و جدیتر هستند. بیمارانی که دچار اختلال رفتاری هستند نوعاً نسبت به سلامت و خوشی دیگران بیتوجهند. حس همدردی در آنها پایین است و غالباً رفتارهای دیگران را برای خود تهدیدآمیز و خصمانه تلقی میکنند. در نتیجه، غالباً واکنش پرخاشگرانهای به این تهدیدهای خیالی نشان میدهند و رفتارهای خود را اینگونه توجیه مینمایند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
برخی از این بیماران ممکن است اعتماد به نفس ضعیفی داشته باشند در حالی که برخی دیگر ممکن است ارزش بیش از حدّی برای خود قایل باشند. این بیماران غالباً بیرحم و سنگ دل اند و احساس گناه اندکی میکنند و حتی هنگامی که ظاهراً خطای خود را میپذیرند، بیشتر ترفندی است برای جلوگیری از تنبیه شدن.
رفتار پرخطر و بیپروا، مشخصه غالب بیمارانی است که دچار اختلال رفتاری هستند. آنها ممکن است در سنین پایین به رفتارهای جنسی، سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و استعمال مواد مخدر روی آورند و باعث مشکلات قانونی گردند. در بسیاری موارد، بیمارانی که اختلال رفتاری دارند دارای ضریب هوشی کمتر از سطح میانگین و عملکرد تحصیلی پایینی هستند. افکار مربوط به خودکشی یا اقدام برای خودکشی نیز دربین آنان دیده میشود.
پژوهشهای اخیر نشان میدهد که برخی کودکانی که دچار اختلال رفتاری بودهاند پس از رسیدن به دوران بزرگسالی، افرادی متعادل، سالم و موفق و با عملکرد اجتماعی عادی شدهاند. هر چند، برخی از آنها ممکن است این اختلال را در بزرگسالی نیز حفظ کرده و یا دچار اختلالات دیگری نظیر اختلال شخصیت جامعهستیزی و سوء مصرف مواد گردند(تلی اوغلو، ۲۰۱۳).
کودکان با مادران افسرده بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات رفتاری اضطرابی هستند(ولر [۲۹]و همکاران، ۲۰۰۰). در دهه های اخیر هر چند وضعیت اقتصادی کلی در جوامع بهبود یافته است، لیکن اختلالات رفتاری کودکان کمتر نشده است(اسکات[۳۰]، ۲۰۱۰).
در بروز این اختلالات فرضیه های متعددی ابراز شده، که هیچ یک توجیه کننده نمی باشد(بروک[۳۱] و همکاران، ۲۰۰۳). و هر یک وجهی از رفتارهای ناهنجار کودکان و نوجوانان را بررسی می کند(روزن ویگ[۳۲] و همکاران، ۲۰۰۸؛ دناتلی[۳۳] و همکاران، ۲۰۱۰؛ کیس [۳۴]و همکاران، ۲۰۰۸).
از سوی دیگر در همبستگی اختلالات روانپزشکی مادران و اختلالات هیجانی و رفتاری فرزندان به عامل ژنتیک و تغییرات نوروبیولوژیک نیز اشاره شده است (رادائو و ون دل هیوول ائا[۳۵]، ۲۰۱۰؛ سیور و وینشتاین[۳۶]؛ ۲۰۰۹؛ استنلی و سیور[۳۷]، ۲۰۱۰).
اختلالات رفتاری دارای چهار نوع عمده میباشند:
رفتار پرخاشگرانه
رفتار غیرپرخاشگرانه
تقلّب یا دزدی
نقض جدّی قوانین
بسیاری از رفتارهای مرتبط با اختلالات رفتاری ظاهری شبیه نافرمانیها و سرکشیهای معمولی دوران کودکی دارند امّا بسیار شدیدتر و جدّیتر هستند. بیماران ممکن است نسبت به دیگران رفتار پرخاشگرانه یا قلدرمآبانه داشته باشند و با آنها وارد دعوا و زد و خورد شوند. این بیماران ممکن است تمایل به دروغگویی، غیبت از کلاسهای درس، فرار از خانه یا سوء مصرف مواد داشته باشند. رفتارهای پرخطر و بیپروا از مشخصه های بیمارانی است که دچار اختلال رفتاری هستند(سیف نراقی و نادری، ۱۳۸۰).
برخی عوامل در ایجاد اختلال رفتاری نقش برجستهای دارند. این عوامل شامل تعارضات در محیط خانوادگی کودک از جمله بهرهکشی، بیتوجهی، مشکلات زناشویی والدین و اعتیاد آنها میباشد. اگر پزشک کودک به اختلال رفتاری مشکوک شود احتمالاً او را به یک متخصص سلامت روان معرفی میکند. متخصص، به مشاهده رفتار کودک میپردازد. به علاوه، آزمونهای استاندارد یا سایر ابزارهای ارزیابی روانی ممکن است مورد استفاده قرار گیرد تا تشخیص اختلال رفتاری قطعی گردد.
پژوهشهای جدید نشان میدهند که یک رویکرد چند وجهی شامل روان درمانی غالباً موثرترین روش برای درمان اختلالات رفتاری است. اکثر بیمارانی که اختلال رفتاری دارند وقتی به دوران بزرگسالی میرسند مشکلشان برطرف میگردد امّا تعدادی از بیماران مشکلشان در دوران بزرگسالی نیز ادامه مییابد و به اختلال شخصیت جامعهستیزی تبدیل میشود(همان منبع).
نکته مهم در تعاریف اختلالات رفتاری، تعریفی از رفتار و بهنجاری و نابهنجاری آن است. منظور از رفتار بهگونهای که در روانشناسی تعریف شده آن دسته از حالات، عادات، اعمال و گفتار است که همواره قابلمشاهده، اندازهگیری، ارزیابی و بررسی و پیشبینی باشد.
اماتمیز مفهوم نابهنجار از بهنجار کار دشواری است اگرچه ملاکهای متعددی برای این تمییز مطرح شده، ولی کافی نیستند. در واقع میتوان گفت که بهنجاری و نابهنجاری روی یک پیوستار قرار دارند و همین امر است که تمایز روشن بین این دو مقوله را دشوار میسازد. نابهنجاری، همان بهنجاری است اما دچار افراط یا تفریط شده است. با وجود مسائل مطرحشده، معیارهایی وجود دارد که اگرچه ناکافی هستند ولی به این تمایز کمک میکنند. یکی از ملاکها این است که آیا رفتار باعث درد و رنج میشود یا خیر. معمولا رفتار نابهنجار باعث ناشادی افراد میشود. ملاک دیگر این است که بررسی شود یک رفتار تا چه حد ناسازگارانه است، به این معنا که آیا این رفتار با بهروزی فرد و جامعه تداخل میکند یا خیر. ملاک سوم، بررسی این وضعیت است که آیا رفتار بر اساس زمان و مکان قابل توجیه عقلانی است یا خیر. ملاک چهارم، بررسی میزان کنترلی است که فرد بر رفتارش دارد. معمولا رفتارهای نابهنجار در کنترل و احاطه فرد قرار ندارند. ملاک بررسی این موضوع این است که آیا رفتار حاضر، از جمله رفتارهایی است که با قراردادهای اجتماعی(هنجار اجتماعی) در تضاد است و این رفتار توسط گروه اقلیت یا اکثریت مورد توجه است یا نه. رفتارهایی که با ارزشهای جامعه تطابق ندارند و توسط اقلیتی از جامعه بروز میکنند، میتوانند نابهنجار تلقی شوند(سیف نراقی و نادری، ۱۳۸۰)..
همچنین در تعریف اختلال رفتاری باید به میزان، شدت، طول مدت، سن و موقعیتی که رفتار در آن بروز میکند توجه داشت.
-
- میزان: به این نکته که رفتار در یک دوره زمانی چقدر رخ میدهد، اشاره دارد. گاهی بیشتر کودکان بدون اجازه از جای خود بلند میشوند، کتککاری میکنند اما کودکی که هر روز نزاع میکند یا هر دو دقیقه از جایش برمیخیزد، میزان بالا و غیرعادی از اینگونه رفتارها را نشان میدهد.
-
- شدت: به نیرومندی یا بزرگی رفتار اشاره دارد. برای مثال چنانچه کودکی به خاطر ناکام شدن در رسیدن به هدف با مشت بر روی میز بزند، ممکن است ضربهای که به میز میزند به گونهای باشد که سر و صدای زیادی ایجاد کند و یا اینکه به قدری شدید باشد که به دست یا میز آسیب وارد کند. مورد اول پاسخی عادی در نظر گرفته میشود، اما مورد دوم رفتار شدیدتر به عنوان واکنشی غیرعادی تلقی میگردد.
-
- طول مدت: مقدار زمانی است که یک رفتار دوام یابد. هر کودکی ممکن است گاهی به دلیل آسیب دیدن احساساتش بهانهگیری و گریه و زاری کند. اما قشقرق و گریه و زاری که یک ساعت یا دو ساعت ادامه مییابد با طغیان ده دقیقهای کاملا متفاوت است.
-
- تناسب سنی: رفتارهای متناسب با سن به این واقعیت اشاره دارند که برخی از رفتارها در کودکان سنین معین، کاملا بهنجار است اما همان رفتارها اگر به سنین بعدی ادامه یابند یا اینکه قبل از سن مورد انتظار بروز کنند، میتواند مشکلساز و نابهنجار تلقی شوند. مثلا ترسیدن از هیولا در خانه و چسبیدن به والدین رفتارهایی هستند که اگر از سوی کودکان ۵ یا ۶ ساله دیده شوند متناسب با سن هستند اما اگر در سنین بالاتر مشاهده شوند، غیرطبیعی تلقی میشوند (کاکاوند، ۱۳۸۵)
البته نکته مهمی که باید به خاطر سپرد این است که وجود دوره واحد یا از آنچه نابهنجار به نظر میرسد، به معنی وجود آشفتگی و اختلال رفتاری در کودک نیست. حوادثی که در زندگی کودک رخ میدهند، همین طور فشارها و تغییرات رشدی او میتوانند منجر به بروز مشکل رفتاری شده یا باعث شوند او چندین هفته رفتارهای جدید و مشکل رفتاری نشان دهد. رفتارهایی نابهنجار در نظر گرفته میشود که چندین ماه ادامه پیدا کند و علت قابل شناسایی بلافاصله نداشته باشند مثل جدایی والدین، مرگ یکی از بستگان و … (کاکاوند، ۱۳۸۵).
۲-۱-۱-۱ علل اختلالات رفتاری
محققین، مشکلات رفتاری را ناشی از علل مختلفی میدانند که مهمترین آنها عبارتند از:
اختلالات بیولوژیک(مشکلات ژنتیکی، نورولوژیکی و بیوشیمیایی)، فضای نامساعد خانوادگی (نظریه رفتاری یادگیری و نظریه روانکاوی)، تاثیرات سوء فرهنگی واجتماعی (نظریه جامعه شناسی و بوم شناسی)، تجربههای نامطلوب و شکستهای پی در پی (سیف نراقی و نادری، ۱۳۸۰).
۲-۱-۱-۱-۱ برخی از انواع اختلالات رفتاری
۲-۱-۱-۱-۲ اختلال بیش فعالی ـ نقص توجه
شاید بسیاری از شما، کودکی را دیده باشید که در مجالس و مهمانی ها یک جا بند نمی شود، مرتب به قول معروف از در و دیوار بالا می رود، وسایل را به هم می ریزد، وسط صحبت دیگران می پرد و در حقیقت بمبی از انرژی است. اصولاً مادر چنین کودکی شکایت می کند که بچه او پرحرف، کم خواب، دچار حواس پرتی (گاهی زمین می خورد) می باشد، کاری را به اتمام نمی رساند، پای تلویزیون بند نمی شود و غذایش را به تمامی نمی خورد. اگر این کودک به سنین مدرسه رسیده باشد، سرِ کلاس آرام نمی نشیند، با بغل دستی خود حرف می زند، از جا بلند می شود، تمرکز ندارد، املا را جا می اندازد و اصولاً علی رغم هوش خوب، اُفت تحصیلی پیدا می کند. این اختلال نقص توجه و بیش فعالی نامیده می شود، معمولاً قبل از سن ۷ سالگی نمود دارد، حداقل باید ۶ ماه طول کشیده باشد تا تشخیص داده شود، از لحاظ جنس، در پسرها بیشتر از دخترها مشاهده می شود. برخی از این کودکان از اختلالات دیگری چون:اختلالات اضطرابی و افسردگی، اختلال خواندن، نوشتن یا ریاضیات رنج می برند. برخی از عوامل از جمله: مواجهه با سموم در دوره قبل از تولد، زودرسی و صدمه قبل از تولد به دستگاه عصبی جنین، عفونت ها و ارث بردن را در ایجاد آن دخیل دانسته اند. تغییرات دستگاه عصبی مرکزی و مواد مترشحه آن مثل دوپامین، نوراپی نفرین، محدودیت هیجانی و محرومیت های خانوادگی از دیگر عوامل اند (سادوک وسادوک، ۲۰۰۷).
این کودکان در شیرخوارگی به برخی محرک ها مثل صدا، نور و حرارت حساس هستند. اعتماد به نفس منفی، بیش فعالی، بی ثباتی هیجانی، میدان توجه کوتاه، تکانشگری (از جا پریدن)، اختلال حافظه و یادگیری، نقایص گفتاری در آنها دیده می شود. ممکن است تغییراتی در نوار مغز آنها دیده شود. با درمان، ابتدا بیش فعالی و سپس حواس پرتی برطرف می شود. اکثر کودکان با بالا رفتن سن، بهبود نسبی می یابند و در ۱۵درصد موارد، نشانه ها تا دوران بزرگسالی، دوام می آورند. برخی کودکان همزمان دچار اختلال سلوک که بعدا اشاره می شود، هستند.بسیاری از این کودکان دچار بی توجهی و یا رفتارهای تنبیهی نابجا از طرف والدین در خانه یا مدرسه و ناسازگاری با همسالان می شوند که بیشتر باعث صدمه خوردن به عزت نفس آنها می گردد. درمان های مختلف دارویی مثل: محرک ها (ریتالین)، ضد افسردگی ها (ایمی پرامین)، کلونیدین، فلتوگزتین و … برای آنها به کار می رود. یک برنامه چندوجهی شامل روان درمانی انفرادی، تعدیل رفتار، مشاوره والدین و درمان اختلالات یادگیری، ساختاری صحیح از پاداش و تنبیه برای آنها باید در نظر گرفته شود(همان منبع).
۲-۱-۱-۲ نشانه های بیش فعالی
کودک اغلب با دست ها یا پاهایش بازی می کند و حتی روی صندلی ناآرام است و مرتب آن را تکان می دهد.
کودک اغلب صندلی خود را انتهای کلاس درس می گذارد ،جایی که صندلی های خالی زیادی هست و او می تواند مرتب جایش را عوض کند.
کودک اغلب در شرایط نامناسب و جاهای تنگ شروع به دویدن و بالا رفتن از در و دیوار می کند.
کودک اغلب با فعالیت های تفریحی بی سر و صدا مشکل دارد و آرام نمی گیرد.
وی بیش از حد حرف می زند، سؤال می پرسد و همه را کلافه می کند (سید محمدی، ۱۳۹۰)
علائم بی توجهی و حواس پرتی معمولاً در ۸ تا ۹ سالگی آشکار می شوند و اغلب مادام العمر با شخص می مانند. “تأخیر” در شروع علائم بی توجهی ممکن است منعکس کنندۀ ماهیت پنهانی این اختلال باشد (برخلاف بیش فعالی) و در سن بلوغ این اختلال خفته به شکل تنوع طلبی و بی ثباتی بروز می یابد. علائم بیش فعالی معمولاً در ۵ سالگی کاملاً آشکار می شوند و در ۷ تا ۸ سالگی به اوج خود می رسند. پس از بلوغ، این رفتارها به تدریج کاهش می یابند و اغلب به بلوغ زود رس می انجامند. تکانشگری نیز مانند بیش فعالی در ۷ تا ۸ سالگی به اوج میرسد، اما برخلاف آن مسائل مربوط به تکانشگری در بزرگسالی همچنان باقی می ماند. نوجوانان مبتلا به این اختلال بیشتر مستعد تجربۀ رفتارهای پرخطر (اعتیاد به مواد مخدر، فعالیت های پرخطر جنسی، بی دقتی در رانندگی و غیره) هستند. بزرگسالان تکانشگر نیز معمولاً مدیریت مالی چندان مناسبی ندارند و اغلب با قمار و خرید بیش از حد کالاهای غیر ضروری خود را به مرز ورشکستگی می رسانند(همان منبع).
۲-۱-۱-۳ رفتار تخریبی