۱- قرض الحسنه اعطائی: عقدیست که به موجب آن یکی از طرفین (قرض دهنده) مقدار معینی از مال خود را به طریف دیگر (قرض گیرنده) تملیک می کند مشروط بر این که قرض گیرنده مثل و بیا در صورت عدم امکان قیمت آن را به قرض دهنده رد نماید.
۲- مضاربه : قرارداد تجاری است که بین بانک و شخص حقیقی و یا حقوقی دیگر برای اجرای امور تجاری منعقد می گردد. در این قرار داد بانک عهده دار تأمین منابع (سرمایه) لازم و طرف دیگر عهده دار انجام کار برای اجرای امور تجارت می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳- مزارعه : قرار دادی است که به موجب آن، بانک زمینی را که مالک آن بوده و یا به هر عنوان مجاز در تصرف و بهره برداری از آن باشد، برای مدت معینی به شخص حقیقی یا حقوقی می دهد که در آن زراعت کرده و حاصل را تقسیم کند.
۴- مسافات : معامله ای است بین صاحب درخت و امثال آن با عامل ، در مقابل حصر مشاع معین از ثمره واقع می شود ثمره اعم است از میوه ، برگ و گل و غیره .
۵- مشارکت مدنی : عبارتست از درآمیختن سرمایه نقدی و یا جنسی . متعلق به اشخاص حقیقی و حقوقی متعدد به نحو مشاع و به منظور انتباع طبق قرار داد. مشارکت مدنی توسط بانک ها صرفاً به منظور ایجاد تسهیلات لازم برای فعالیت های تولیدی ، بازرگانی و خدماتی باز خواهد بود.
۶- مشارکت حقوقی : عبارتست از تأمین قسمتی از سرمایه شرکت های سهامی جدید و یا خرید قسمتی از سهام شرمت های سهامی موجود توسط بانک ها.
۷- سرمایه گذاری مستقیم : سرمایه گذاری مستقیم عبارتست از تأمین سرمایه لازم برای اجرای طرح های تولیدی و عمرانی انتفاعی توسط یک یا چند بانک بدون مشارکت اشخاص حقیقی و یا حقوقی دیگر.
۸- معاملات سلف: بانک ها می توانند به منظور ایجاد تسهیلات لازم برای امور تولیدی ، محصولات واحدهای تولیدی را پیش خرید کنند.
۹- فروش اقساط وسایل، ماشین آلات و تأسیسات : بانک ها می توانند به منظورایجاد تسهیلات لازم برای امور تولیدی و خدماتی،وسایل، ماشین آلات و تأسیسات را که عمر مفید آنها بیش از یک سال است بنا به درخواست کتبی متقاضیان و تعهد آنها مبنی بر خرید کالای مورد درخواست ، خریداری نموده به متقاضی بصورت اقساطی بفروشد.
۱۰- اجاره به شرط تملیک : عقد اجاره ایست که در آن شرط شده باشد مستأجر در پایان مدت اجاره ، عین مستأجر ، را مالک گردد.
۱۱- جعاله : عبارتست از التزام شخص به ازای عوض (مبلغ) در مقابل عمل شخص.طرفی که عمل را انجام می دهد عامل، طرفی که تعهد پرداخت اجرت (کارمزد) را می نماید جاعل می نامند.
۱۲- فروش اقساطی مسکن: منظور از فروش اقساطی مسکن عبارتست از واگذاری زمین به بهای معلوم به غیر ، به ترتیبی که تمام یا قسمتی از بهای مزبور به اقساط مساوی و یا غیر مساوی در سر رسید یا سر رسیدهای معین دریافت گردد.
۱۳- فروش اقساطی مواد اولیه ، لوازم یدکی و ابزار کار: بانک ها می توانند به منظور ایجاد تسهیلات لازم برای تأمین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی اعم از این که متعلق به شخص حقیقی و یا حقوقی باشد، مواد اولیه و لوازم یدکی و ابزار کار مصرفی و سایر نیازهای اولیه مورد احتیاج این واحد ها را خریداری و به صورت اقساطی به متقاضی بفروشند.
۱۴- رده دین (خرید دین): بانک ها می توانند به منظور ایجاد تسهیلات لازم برای واحدهای تولیدی ، بازرگانی و خدماتی ، اسناد اوراق تجاری متعلق به این قبیل واحدها را تنزیل نمایند. منظور اسناد تجاری اسناد اوراقی است که ناشی از معاملات تجاری باشد. (منبع قبل صفحه ۲۲۵).
اکنون ضرورت دارد در خصوص مباحث نظری متغیرهای پژوهش مطالبی ارائه شود :
کارآمدی مدیریتی
وقتی از کارآمدی مدیریتی در سازمان ها سخن به میان می آمد، منظور کارآیی سازمان است. کارآیی به اجرای درست کارها در سازمان مربوط می شود. یعنی تصمیماتی که با هدف کاهش هزینه ها، افزایش مقدار تولید و بهبود کیفیت محصول اتخاذمی شوند. کارایی نسبت بازدهی به بازدهی استاندارد. است .(طاهری،۱۳۸۴: ۱۸) از این رو دراینجا لازم است مؤلفه هایی که شمار کارآمدی مدیریتی را مورد سنجش قرار می دهند مورد بررسی قرار گیرد.
مشارکت در تصمیم گیری
ارائه تعریفی جامع از مشارکت مشکل است زیرا این اصطلاح در فرهنگ های مختلف و در نظام های مختلف روابط کار معنی یکسانی ندارد. و به عبارت دیگر ، مشارکت در تصمیم گیری مفهومی واحد تصور می شود، اما به روش های مختلف به عمل می آید. (کاتن و همکاران ، ۱۹۸۸)
همت (۱۹۷۹) استدلال می کند که کوشش برای تعریف مشارکت کارکنان اغلب با سردرگمی و مشکلات همراه است و می گوید که مشارکت موضوعی ماندگار با معانی مختلف است. انگاره اصلی آن است که افراد باید در تصمیم هایی که از آنها تأثیر می پذیرند حرفی برای گفتن داشته باشند.
مشارکت در مجموع بر حسب قلمرو آن به سه دسته عمده قابل تفکیک است :
۱- مشارکت سیاسی که در آن بر درگیر شدن مردم در اداره امور جامعه تأکید می شود.
۲- مشارکت مالی که در آن شرکت مالی افراد در فعالیت های اقتصادی مورد نظر است.
۳- مشارکت مدیریتی که تضمین درگیر شدن افراد در فرآیندهای تصمیم گیری مدیریت است که در این متن مفهوم مشارکت در مدیریت مورد نظر است.
تعریف مشارکت را می توان به شرح ذیل طبقه بندی کرد :
۱) مشارکت به مثابه نفوذ / کنترل
گروهی از نویسندگان در تعریف مشارکت در نفوذ و کنترل تأکید می کنند و مشارکت را فرآیندی مورد توافق می دانند که از طریق آن کارکنان تا در بر تصمیم های مدیریت اثر بگذارند. (کلارک و همکاران ، ۱۹۷۴ ، داکر ، ۱۹۷۴ ، الیوت ، ۱۹۷۸)
۲) مشارت به مثابه ادراک :
مشارکت عبارتست از « ادراک فرد از میزان نفوذی که روی تصمیم گیری دارد در مقایسه با میزان نفوذ واقعی وی در تصمیم گیری» .(رهنورد ، ۱۳۸۵ : ۲۳)
۳) مشارکت به مثابه تصمیم گیری مشرک :
نویسندگانی که مشارکت را بر حسب «تصمیم گیری مشترک» تعریف کرده اند. (لاک ، شوبجر و لانام، ۱۹۸۸) معتقدند که مشارکت تصمیم گیری مشترک است خواه بین مدیر با زیر دست یا مدیر و گروهی از کارکنان
۴) مشارکت به مثابه ابعاد به هم مرتبط :
عبارتست از فرایند درگیر شدن کارکنان در تصمیم های راهبردی / تاکتیکی سازمان که به صورت رسمی / غیر رسمی در شکل مستقیم / غیر مستقیم و با درجه ، سطح و حدود مشخص اتفاق می افتد. این تعریف با تأکید «وجه مشارکت» میزان نفود کارکنان را بر تصمیم گیری و قلمرو مشارکت واقعی مشارکت به حساب می آورد. (رهنورد، ۱۳۸۵ : ۲۴)
۵) مشارکت به عنوان سبک مدیریت :
سبک مدیریت، الگوهای رفتاری است که مدیریت در برنامه ریزی، سازماندهی ، رهبری و نظارت اتخاذ می کند. بنیاد و اساس سبک مدیریت مشارکتی این اعتقاد است که کارکنان می توانند در طراحی محیط کارشان سهمی داشته باشند. بنابراین مراد از مدیریت مشارکتی اعمال مدیریت بر اصل مشارکت است. به عبارت دیگر، مدیران با سبک مدیریت مشارکتی در انجام یک وظایف مدیریتی یعنی برنامه ریزی ، سازماندهی ، به کارگماری رهبری و نظارت ؛ اصل مشارکت را در نظر می گیرد.
۶) مشارکت به عنوان سبک رهبری :
مطابق مدل رهبری وضعی، مشارکت یکی از سبک های متداول رهبری است. که برای این وضعیت خاصی مناسب است. این وضعیت معرف بلوغ فکری و کاری بالای متوسط کارکنان است. ( رهنورد، ۱۳۸۵ : ۲۷)
عنصر مشارکت:
مشارکت را می توان مجموعه ایی از عناصر کلیدی به حساب آورد که برحسب آنها می توانند به سنجش مشارکت پرداخت و سازوکارهای مشارکت را بر حسب میزان و کیفیت حضور این عناصر مورد قضاوت قرار داد. عناصر مشارکت عبارتند از :
۱- نفوذ و کنترل : جزء کلیدی مشارکت میزان نفوذ و کنترلی است. که افراد در فرآیندهای تصمیم گیری دارند و این حق برای آنها شروع شناخته می شود. میزان نفوذ کارکنان در تصمیم گیری می تواند در حد ارائه پیشنهاد ، مشورت و حق رأی باشد.
۲- دسترسی به اطلاعات : برای تأمین مشارکت کارکنان وتمامی اشکال آن، سازمان ها باید امکان دسترسی افراد به اطلاعات مرتبط را فراهم سازند.کارکنان به اطلاعاتی در خصوص زمینه های مشارکت نیاز دارند تا از این طریق با تحلیل درست شرایط وضعی، مشارکت کارآمد و اثر بخش داشته باشند.
۳- تقویت : اگر کارکنان انگیزه لازم برای مشارکت نداشته باشند ، عملاً سازوکارهای مشارکت کاذب می شوند.( رهنورد، ۱۳۸۵ : ۲۸ و ۲۷)
تصمیم گیری : عبارتست از یک راه از میان راه های مختلف ، کاراصلی تصمیم گیرنده دریافت راه های ممکن و نتایج ناشی از آنها و انتخاب اصلی از میان آنهاست و اگر وی بتواند این انتخاب را به نحوی درست و مطلوب انجام دهد و تصمیم های او مؤثر و سازنده است. (الوانی ، ۱۳۸۸ : ۴۴۰)
در تئوری قدیمی مدیریت وظیفه اصلی تصمیم گیری بر عهده مدیران و اجرای آن بر عهده کارکنان محول شده بود اما نتایج معاملات متعدد نشان می دهد هر چند کارکنان خواهان شغل با مسئولیت و تلاش بر انگیز هستند مشارکت در تصمیم گیری را باعث ایجاد انگیزش و غنی شدن شغل می دانند. در واقع مشارکت در تصمیم گیری تعیین و به مشارکت کارکنان در فرایند تصمیم گیری است. (گرفین. ، ۱۳۷۴ : ۴۴۰)
ترغیب کارکنان به کار تیمی
تیم : تعداد محدودی از افراد با مهارت های مکلمند که به منظور هدف مشترک و اهداف عملیاتی با رویکرد و مسئولیت متقابل در برابر یکدیگر دورهم جمع می شوند. (گرفین ، ۱۳۷۴: ۳۴۰)
تیم را به این صورت هم تعریف می کنند: دو یا چند نفر که با یکدیگر روابط متقابل (تعامل) داشته باشند و بتوانند در جهت یک هدف مشترک بر یکدیگر اعمال نفوذ نمایند. (فری من ، گیلبرت ، ۱۳۷۹ : ۸۵۷)