براساس مدل سروکوال ابعاد اساسی کیفیت خدمات شامل موارد زیر میباشد: (پاراسورامان، 1989: 41).
-
- قابلیت اطمینان: توانایی انجام خدمات به شکلی مطمئن و قابل اعتماد میباشد. به طوری که انتظارات مشتری تأمین شود. معنای دیگر قابلیت اطمینان عمل به تعهدات است؛ یعنی اگر سازمان خدماتی در زمینه زمان ارائه خدمت، شیوه ارائه خدمت و هزینه خدمت وعدههایی میدهد باید به آن عمل نماید.
-
- مسئولیت پذیری: مراد از مسئولیت پذیری تمایل به همکاری و کمک به مشتری است. این بعد از کیفیت خدمات تأکید بر نشان دادن حساسیت و هوشیاری در قبال درخواستها، سؤالهای و شکایات مشتری دارد. معیار تعریف مسئولیت پذیری، مدت زمانی است که مشتری مجبور است برای دریافت کمک یا پاسخ به سؤالهایش منتظر بماند.
-
- ضمانت و تضمین: ضمانت و تضمین بیانگر شایستگی و توانایی کارکنان سازمان برای القای یک حس اعتماد و اطمینان به مشتری نسبت به سازمان است. این بعد از کیفیت خدمات مخصوصاٌ در خدماتی مهم است که دارای ریسک بالاتری باشند.
-
- همدلی: یعنی اینکه با توجه به روحیه افراد، با هرکدام از آنها برخورد ویژهای می شود. به طوری که مشتریان قانع شوند که سازمان آنها را درک کرده است.
2-2-5- شکافهای کیفیت خدمات
مدل مفهومی کیفیت خدمات، ابتدا در سال 1985 با ارائه مفهومی به نام شکاف خدمات در چارچوب مدل «تحلیل شکاف» توسط پاراسورامان و همکارانش (1985) مطرح گردید. آنها کیفیت خدمات را فاصله و شکاف بین انتظارات مشتری از خدمات و ادراکات او از خدمات دریافت شده عنوان می کنند (پاراسورامان و همکاران، 1985: 44). هفت شکاف مهم در مفهوم کیفیت خدمات وجود دارد که از تفاوت بین انتظارات و ادراکات در ابعاد مختلف ایجاد می شود. علت بروز این شکافها، وجود نقص یا نقایصی در یکی از مراحل ارائه خدمت است. این هفت شکاف حالت گستردهای از مدل پاراسورامان است.شکل 2-2 نشان دهنده این شکافها است.
مشخصههای کیفیت خدمات موجود ارائه شده توسط سازمان
نیازهای شخصی مشتری
ارتباطات زبانی مشتری در مورد کیفیت خدمات
خدمات مورد انتظار مشتری
خدمات دریافت شده از سوی مشتری
ارتباطات بیرونی سازمان با مشتری
ارائه خدمات از سوی سازمان
برداشت و درک مدیریت سازمان از انتظارات مشتری
تجربیات گذشته مشتری از دریافت خدمات
شکاف 5
مشتری (خدمت گیرنده)
شکاف 4
شکاف 1
شکاف 6
شکاف 3
سازمان (خدمت دهنده)
شکاف 2
شکاف 7
شکل 2-2- مدل تحلیل شکاف یا مدل پاراسورامان(میرفخرالدینی و همکاران،1388: 111).
شکاف 1: مقایسه انتظارات مشتری با ادراکات مدیریت (شکاف ادراک)
این شکاف بین انتظارات واقعی ارباب رجوع و درک و برداشت مدیریت از اینکه انتظار ارباب رجوع شامل چه چیزهایی است ایجاد می شود. در صورت وجود چنین شکافی، مدیریت باید انتظارات مشتری را به خوبی درک کند تا بتواند اولویتها را مشخص کند، منابع را تخصیص دهد و اقدامات اصلاحی را به اجرا درآورد.
شکاف 2: مقایسه ادراکات مدیر با خصوصیات خدمات ارائه شده (شکاف طراحی خدمت)
این شکاف بین درک مدیریت از انتظارات ارباب رجوع و ویژگیهای کیفی خدمات ایجاد می شود. هدف این است که درک مدیریت از انتظارات ارباب رجوع به دقت و صحت به ویژگیهای کیفی در خدمات و استانداردهای عملکرد تبدیل شود.
شکاف 3: مقایسه ویژگیهای خدمت با ارائه خدمت (شکاف ارائه خدمت)
این شکاف بین ویژگیهای کیفی خدمات و کیفیت واقعی خدمات ارائه شده به وجود می آید.
شکاف4: این شکاف بین خدمات ارائه شده و خدماتی که به مردم از طریق رسانه، منشورهای ملی و محلی، مجاری ارتباطی مستقیم به ارباب رجوع و نظایر آن وعده داده شده است، به وجود می آید.
شکاف 5: تفاوت بین انتظارات مشتریان و ادراکات آنها از خدمات (شکاف کیفیت)
این شکاف بین انتظارات ارباب رجوع از خدمات و تجربه ارباب رجوع از دریافت خدمات ایجاد می شود. این شکاف مورد توجه اغلب سازمانهای خدماتی است و شکافهای قبلی روی این شکاف اثر می گذارد.
شکاف 6: تفاوت بین انتظارات مشتری و ادراکات کارمندان
این شکاف نتیجه عدم درک انتظارات مشتری توسط کارمندانی است که مستقیماً خدمات را ارائه می کنند.
شکاف 7: این شکاف، تفاوت بین ادراکات کارمندان و ادراکات مدیریت از انتظارات مشتری است (انواری رستمی و همکاران، 1384: 55).
2-2-6- مدلهای سنجش کیفیت خدمات
براساس یک نوع تقسیم بندی، مدلهای سنجش به دو نوع عینی و ذهنی تقسیم بندی می شود. مدلهای عینی بر اساس این دیدگاه میباشند که رضایتمندی مشتری از طریق شاخص هایی که به شدت با رضایتمندی مشتری همبستگی دارند، قابل سنجش است؛ به طوریکه این شاخص ها عقاید شخصی مشتریان نیستند.
رضایتمندی مشتری، باعث وفاداری مشتری می شود و نارضایتی مشتری منجر به از دست دادن مشتری می شود. با توجه به این توجیه مدلهای عینی شاخص هایی از قبیل سهم بازار، سود سالانه، تعداد شکایات و … را در نظر میگیرند. در روایی این گونه مدلها تردید وجود دارد. به طور مثال: میزان سودآوری سالانه شرکت نمیتواند به طور مستقیم به عنوان رضایتمندی مشتری تفسیرگردد، ولی این عامل به عنوان یکی از شاخص های عینی در نظر گرفته می شود. در مدلهای عینی بهترین شاخص که می تواند بیانگر رضایتمندی مشتری باشند، میزان نوسانات تعداد مشتری یا نرخ مجدد مشتریان میباشند.
اما این شاخص ها به وسیله محرکهای دیگری مانند فعالیت رقبا، تحت تأثیر قرار میگیرند. مدلهای ذهنی براساس سطح برآوردهسازی نیازهای مشتریان بنا شده اند. شاخص هایی که در این مدلها وجود دارد، انتزاعی نمیباشند، بلکه براساس ادراک مشتری از رضایتمندی وی از دریافت خدمت میباشند. مدلهای ذهنی براساس مقایسه بین شاخص های عملکردی عمل نمیکنند. بلکه به طور مستقیم بر پایه عقاید مشتریان استوار میباشند، این مدلها رویکردی از رضایتمندی مشتری ارائه می دهند که به ادراکات مشتریان نزدیکتر است.