کلمات قافیه در این غزل عبارتند از: (نگار، فگار، یادگار، غمگسار، روزگار، اعتبار).
ویژگی سبکی :
این غزل هم مانند دیگر غزلیات انوری ویژگی خاص توضیح و توجیه علت حال و مقام عاشق را در پی مصرع دوم دارد، شاعر بطور ساده و یکنواخت از ابتدای غزل، معلول و سپس در مصرع بعدی به بیان علت حال و مقام پرداخته است.
۴-۲-۲۶٫
یارم تویی به عالم یار دگر ندارم
تا در تنم بود جان دل از تو بر ندارم
دل بر ندارم از تو وز دل سخن نگویم
زان دل سخن چگویم کزوی خبر ندارم
دارم غم تو دایم با جان و دل برابر
زیرا که جز غم تو چیزی دگر ندارم
هر ساعتی فریبم دل را به عشوه تو
گویی که عشوه تو یک یک زبر ندارم
گفتی که صبر بگزین تا کام دل بیابی
صبر از چنان جمالی نشگفت اگر ندارم
صبرم چگونه باشد از عشق ماهرویی
کاندر زمانه کس را زو دوستر ندارم
درون مایه اصلی غزل:
روی سخن انوری در این غزل با معشوق است، انوری در مقام عاشق سخن می گوید و با شور و شیدایی خاصی با معشوق حرف می زند و از خواست و طلبش می گوید، از وفاداری و بی خبری از خویش در وادی عشق، از غم دائمی که با جان و دل خریدارش شده، و توجه کردن به عشوه گری و ناز معشوق که هر ساعت به گونه ای دیگر است و تمام شدن طاقت و صبر عاشق . انگار عاشق در این غزل می خواسته حرفها و در دل هایش را به گوش معشوق برساند. غزل روان و ساده ای است با ترکیباتی زیبا شناختی و دستوری خاص خود، زیبایی هنر انوری را به رخ کشیده است.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول :
(عاشق می گوید:) معشوق من تویی در این دنیا. معشوق دیگری ندارم، تا وقتی که زنده هستم، از تو (ای معشوق) روی گردان نمی شوم (عاشقت می مانم). یار : جناس تکرار، منظور معشوق است. / به عالم : در دنیا/ دگر: دیگر/تن و جان و دل : مراعات نظیر/ دل از تو بر ندارم: کنایه است از تو روی گردان نمی شوم غزل دارای آرایه رد الصدر علی العجز است. دل از تو بر ندارم (آخر بیت اول و تکرار آن در ابتدای بیت دوم)/
بیت دوم :
از تو (ای معشوق)روی گردان نمی شوم و از دل هم حرفی نمی زنم، از آنچه دل چگونه حرف بزنم که از او خبر ندارم و بی خبرم. (عشق بی خبری می آورد). غزل دارای آرایه رد الصدر علی العجز می باشد یا به سخن پارسی، سر بنی گویند. (دل از تو بر ندارم) در آخر بیت اول و تکرار آن بیت دوم. /
دل : جناس تکرار/
بیت سوم :
همانطور که دل و جان را باهم دارم، غم تو را نیز با آن مدام دارم. بخاطر اینکه به غیر از غم عشق تو (ای معشوق)، بضاعت دیگری ندارم. غم : جناس تکرار / دایم : مدام، همیشه / جان و دل : مراعات نظیر / جز : قید استثناء .
بیت چهارم :
هر چند زمانی دوباره دلم را با کرشمه تو ای معشوق، از راه بدر می کنم و می فریبم، انگار که کرشمه و ناز تو را تک تک در خاطرم حفظ نیستم. (باید مدام عشوه و کرشمه معشوق را یک به یک برای دل گوشزد کنم)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
هر ساعتی : هر زمانی، هر وقتی، قید زمان/ دل را فریبم : دلم را گول بزنم/عشوه تو : جناس تکرار/ یک یک: تک تک، هر کدام یک / زبر : از حفظ/
بیت پنجم :
(ای معشوق) به من گفتی که صبر و تحمل را انتخاب کن تا به مراد دلت برسی، اگر نتوانم برای چنین زیبایی صبر و تحمل کنم، چه کار کنم؟صبر : جناس تکرار/ کام دل : آرزوی دل، اضافه تخصیصی/ بیابی : بدست بیاوری/
بیت ششم:
عاشق می گوید : چگونه تحمل کنم از عشق چنان زیبارویی؟ که در این روزگار کسی را از این (معشوق) بیشتر دوست ندارم. عشق ماهرویی : اضافه تخصیصی/ کاندر : مخفف که اندر آن/ زو : از او/
وزن غزل :
وزن غزل مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن می باشد و در بحر مضارع مثمن اخرب است.
قافیه :
در این غزل کلمات قافیه عبارتند از : (دگر، بر، خبر، دگر، زبر، اگر، تر)است و ردیف کلمه (ندارم) میباشد.
ویژگی سبکی :
کلمات در این غزل به ظاهر ساده و روان به کار رفته است اما هم در معنا و هم نوع قرار گرفتن خصوصیت پیچیدگی را دارد که توانسته ویژگی های زیباشناسی، دستوری و عروضی را بهره مند گردد. در جاهایی شاعر می پرسد و خود پاسخگو می شود، معلول می گوید و علت را عیان بیان می کند.
۴-۲-۲۷٫
دل رفت و این بتر بر دلبر نمی رسم
کان می کنم و لیک به گوهر نمی رسم
درویش حال کرد غم عشق او مرا
زان در وصال یار توانگر نمی رسم
باغ وصال را به همه حالهادرست
گُمره شدم زهجر بدان در نمی رسم
دارد وصال یار یکی پایه بلند
آری مرا چه جرم بود بر نمی رسم
هجران یار هست مرا گر وصال نیست
با او بساختم چو به دیگر نمی رسم
درون مایه اصلی غزل:
در این غزل شاعر فقط به وصف حال عاشق درباره هجران معشوق، می پردازد، بیت اول در واقع براعت استهلال و یا به سخن پارسی زبانان، شگرف آغازی است که می توان تمام بن مایه غزل را دریافت کرد. در این غزل کوتاه وصال را امری دست نیافتنی و دور تصور کرده خویش را قاصر از رسیدن به معشوق و چشیدن میوه شیرین وصال دانسته است. این غزل هم در وادی خودش از آرایه های ادبی متفاوتی بهره برده است. که قلم انوری آنها را برگزیده و از چشم اهل ادب دور نمی ماند.
بافت معنایی و آرایه های ادبی: