- کدامیک از عوامل حیاتی بیشترین اهمیت را در موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور خواهد داشت؟
- وضعیت جاری مدیریت دانش در سازمان مورد مطالعه (ستاد ویژه توسعه فناوری نانو) در مقایسه چارچوب پیشنهادی چگونه است؟
۳-۷- فرضیه های تحقیق
- توسعه سرمایه انسانی و اجتماعی، فرهنگ سازمانی، پشتیبانی و تعهد مدیریت عالی سازمان و استراتژی و اهداف عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانشمحور میباشند.
- استراتژی و اهداف بیشترین اهمیت را در موفقیت مدیریت دانش سازمانهای دانشمحور دارد.
- بین وضعیت جاری مدیریت دانش در سازمان مورد مطالعه (ستاد ویژه توسعه فناوری نانو) در مقایسه با چارچوب پیشنهادی تفاوت وجود دارد.
۳-۸- تشریح چارچوب عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور
به کار گیری مدیریت دانش در سازمانها یکی از عوامل ضروری برای موفقیت سازمانها میباشد. نحوه به کار گیری مدیریت دانش چه از نظر تئوری و چه از نظر عملی در دهه های گذشته توجه بسیاری از محققین و مدیران را به خود جلب کرده است. از یک طرف با پیدایش نگرش دانش محور به سازمانها روبرو شدهایم که بر مبنای آن دانش و توانایی به کار گیری آن یکی از منابع مهم مزیت رقابتی در سازمانها گردیده است، از طرف دیگر با سازمانهای دانش محور و ویژگیهای خاص این سازمانها برای مدیریت دانش و مسائل سازمانی مواجه هستیم. یکی از دغدغههای اصلی در خصوص مدیریت دانش، چگونگی اجرای آن میباشد.
بسیاری از شرکتها و سازمانهایی که در حال تلاش برای آغاز مدیریت دانش هستند در خصوص تعیین بهترین رویکرد به منظور پذیرش آن از اطمینان کافی برخوردار نمیباشند. بررسی ادبیات موضوع مشخص میکند که برخورداری از رویکردی ترکیبی که دربرگیرنده عوامل اجتماعی و تکنولوژیکی باشد، ایده آل است (Moffett et al , 2002)؛ لذا آگاهی سازمانها از عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش که پذیرش و اجرای آن را با موفقیت همراه میسازد، موجب هموار شدن مسیر پیش روی آنان خواهد شد (Wong and Spinwall , 2005) . روش عوامل حیاتی موفقیت نه تنها برای محققان جذاب است بلکه برای مدیران کاربردی میباشد. این روش معقول و خوش ساخت میباشد و شناسایی و الویت بندی عواملی را تسهیل می کند که بر اجرای موفق مدیریت دانش تأثیر گذار هستند (Mohammadi et al, 2009).
در خصوص شناسایی عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور تحقیق سیستماتیکی صورت نگرفته است، اما بر مبنای تجارب سازمانهای پیشرو در خصوص به کار گیری مدیریت دانش و مرور ادبیات و اخذ نظرات خبرگان حوزه مدیریت دانش، عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور را میتوان احصا کرد. با توجه به مرور ادبیات انجام شده و بررسی عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش به طور کلی و در سازمانهای دانش محور به طور خاص و اخذ نظر چند تن از خبرگان حوزه مورد مطالعه، عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور عبارتند از:
- پشتیبانی و تعهد مدیریت عالی
- ساختار و زیرساختهای سازمانی
- توسعه سرمایه انسانی و اجتماعی
- فرهنگ سازمانی
- الگوبرداری و اندازه گیری عملکرد
- زیر ساختارهای سیستمهای اطلاعاتی
- کار تیمی و گروههای تعامل اجتماعی
- مدیریت تغییر
- استراتژی و اهداف
- فرآیندهای مدیریت دانش
در جدول ۳-۱ عوامل و شاخصهای موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور دیده میشود.
جدول ۳-۱ – عوامل و شاخصهای موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور
عامل
نوع شاخص
منابع
پشتیبانی و تعهد مدیریت عالی
پذیرش مدیریت دانش- تشویق عقاید جدید- حمایت از پروژههای مدیریت دانش- درک اهمیت اجرای مدیریت دانش برای موفقیت کسب و کار از سوی مدیریت عالی سازمان (محقق) – سرمایه گذاری و رفع محدودیت منابع مالی و غیر مالی (محقق).
Skyrme and Amidon(1997) , Davenportn et al (1998) ,Holsapple& Joshi,( 2000) ,Tobin (2003) , Moffett et al. (2003) , Akhavan et al. (2006) , Akhavan and Jafari (2006) , Chung et al. (2005) , and Hung et al.(2005) , and Chang et al.(2009).
ساختار و زیرساختهای سازمانی
کاهش تمرکزگرایی- کاهش رسمیت گرایی- ساختار پویا و منعطف- ساختار کار ترکیبی – وجود مدیر عالی دانش-ساختار تسهیل کننده اکتشاف دانش جدید- ساختار حامی رفتار جمعی- فرآیندهای مبادله دانش- ساختار شبکهای برای تسهیم دانش- فرآیندهای انتقال دانش به سازمان- تخصیص منابع با رویکرد ارتقاء دانش- کانالهای چندگانه برای انتقال دانش- ساختار تخت و دادن استقلال و قدرت تصمیم گیری بیشتر به کارکنان دانشی (محقق).
Wu et al (2008) , Jemielniak & Kociatkiewicz (2009) , OECD( 2000) , Liao (2010) , Akhavan et al (2006) , Chen & Huang (2007) , Davenportn et al (1998) , Wong (2005) , Hung et al (2005) , Lee and Choi (2003) , Chung et al (2005) ; Ross et al (2005) , Choi (2000) , and Moffett et al. (2003) , ,Chen & Lin ( 2004) , Akhavan et al(2009) , and Wu et al ( 2008).
(منوریان و همکارانش( ۱۳۸۶