|
|
دربنددوازماده هفت آن اعلامیه صراحتااشاره به پذیرشاصلقانونیبودن جرائم ومجازاتها شده است. گفتارسوم: دراسنادحقوق بشری خاص الف: اعلامیه تهران از ۲۳ آوریل تا ۱۳ مه ۱۹۶۸، در تهران اجلاسیهای به منظور بررسی پیشرفتهای حاصله طی بیست سال گذشته از تاریخ تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و تنظیم برنامهای برای آینده برگزار شد. این همایش به بررسی مسائل مربوط به فعالیتهای سازمان ملل متحد در زمینه بسط و تشویق احترام به حقوق و آزادیهای اساسی بشر، اختصاص داشت و در پایان اعلام داشت که: با در نظر داشتن قطعنامههای مصوب کنفرانس و با توجه به اینکه برگزاری سال بینالمللی حقوق بشر در زمانی انجام میگیرد که جهان دستخوش یک رشته تحولات بیسابقه است …
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
با توجه به امکانات جدیدی که در اثر پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی به وجود آمده است … با اعتقاد به اینکه در دولتی که مناقشه و توسل به خشونت در بسیاری از نقاط جهان برقرار است و حقیقت همبستگی متقابل نوع بشر و ضرورت یکپارچگی آنان بیش از پیش مشهود است … با اذعان به اینکه صلح جهانی آرمان بشر است و اینکه صلح و عدالت لازمه حتمی تحقق کامل حقوق و آزادیهای اساسی انسان، رسماً اعلام میدارد که:
-
- لازم است اعضای جامعه بینالمللی تعهدات خطیر خود را در زمینه بسط و تشویق احترام به حقوق و آزادیهای اساسی عموم افراد بشر، بدون توجه به وجوه امتیاز از هر نوع از جمله نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و غیره ایفا کنند.
-
- اعلامیه جهانی حقوق بشر مبین تفاهم مشترک ملل جهان در زمینه حقوق غیرقابل سلب و نقض عموم اعضای خانواده بشری بوده متضمن تعهدی برای اعضای جامعه بینالمللی است.
-
- میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اعلامیه راجع به اعطای استقلال به سرزمینها و ملل مستعمره، عهدنامه بینالملل راجع به محو کلیه اشکال تبعیضنژادی و نیز عهدنامهها و اعلامیههای دیگری که در زمینه حقوق بشر به ابتکار سازمان ملل متحد، کارگزاریهای تخصصی و سازمانهای منطقهای بینالدولی به تصویب رسیده است، معیارها و تعهدات جدیدی به وجود آورده که برای کشورها لازمالرعایه است.
نمودار ۴-۳ فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت تأهل……………………………………………………………………………………… ۵۰ نمودار ۴-۴ فراوانی نسبی پاسخگویان به تفکیک منطقه شهرداری………………………………………………………………………… ۵۱ فهرست پیوست پیوست شماره ۱ پرسشنامه پژوهش………………………………………………………………………………………………………………………۹۰ پیوست شماره ۲ روابط بین متغیرها…………………………………………………………………………………………………………………….. ۹۴ پیوست شماره ۳ تحلیل عاملی تاییدی…………………………………………………………………………………………………………………..۹۷ فصل یکم: کلیات پژوهش
مقدمه در آغاز قرن بیست و یکم، تغییرات سریع و همه جانبهی جهانی چنان محیط فعالیت سازمانها را دگرگون کرده است که سازمانها و مدیران آنها برای سازگاری با تغییرات و تحولات جهانی مجبورند راههای نویی برای اقدامات خود بیابند تا بتوانند در صحنهی رقابتهای داخلی و جهانی باقی بماند. به مفهومی بسیار ساده، چالش جهانی تجارت و رقابت که در رویاروی کشورها و واحدهای کسب و کار قرار دارد دو جنبه است: نخست شیوه ای که بر مبنای آن باید سازمانهای تولیدی و خدماتی بتوانند محصولات و خدمات خود را به سایر کشورها صادر کنند و این رابطه را حفظ کنند و دوم روشی که سازمانها باید خود را در برابر کالاهای وارداتی مصون نگهدارند و از خود دفاع کنند(سعیدی پور، اسلمی، و رجبی، ۱۳۹۱). مشکل واردات محصولات خارجی برای استقلال اقتصادی و حمایت از تولیدات داخلی یک زنگ خطر جدی است. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در دو، سه سال اخیر بر اثر اتخاذ سیاستهای جدید و متنوع اقتصادی و بازرگانی و همچنین بدون مطالعه بازار مصرف و حمایت از صنایع داخلی، شاهد ورود انواع و اقسام محصولات خارجی بوده و هستیم (ونوس و سلطانی، ۱۳۷۵). لذا گسترش حمایت از تولیدات ساخت داخل و سرمایه ایرانی باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد، چرا که تولید و صنعت نقش بیدلیل و رکن مهم پیشرفت کشور تلقی می شود، از جمله راهکارهای پیش رو سازمانها برای حفظ موقعیت خود در برابر کالاهای وارداتی جلب توجه و تشویق مشتریان به خرید از محصولات ملی است. اکنون در شرایطی هستیم که کشور به خاطر افزایش تحریمهای بانکی و نفتی، رشد نرخ ارز، ضرورت کاهش بیکاری ۱۳ تا ۱۴ درصد، اقتصاد ایران نیازمند توجه به تولید ملی است (امینی، سیادت، و پیرعلی، ۱۳۹۱). به خصوص از آنجا که هزینه تولید به خاطر هدفمندی یارانهها و رشد هزینه سوخت، رشد تورم در سالهای اخیر، رشد هزینه های سرمایه گذاری برای ایجاد هر واحد تولیدی افزایش یافته، لذا ضروری است که اقتصاد ایران و مسئولان دولتی و بانکی و سایر دستگاههای اجرایی، توجه خود را به تولید کشور افزایش دهند. اما واقعیت این است که تولید ایرانی سالها به خاطر ثابت ماندن نرخ ارز در معرض تهدید واردات بوده است و در شرایطی که تولید ایرانی در اثر تورم با رشد هزینه مواجه بوده، کالای خارجی به طور مستمر به خاطر نرخ دلار ثابت، تشویق شده است، این در حالی است که کالای ایرانی با کیفیت و قیمت مناسب وجود دارد (Modiryar.com, 2012)، بنابراین نباید به مصرف کالای خارجی عادت کرد، زیرا خرید کالای داخلی به معنای حمایت از اشتغال جوانان است و از سرمایه گذاری ایرانی حمایت خواهد شد اما وقتی از کالای خارجی استفاده شود در واقع از سرمایهگذار و کارگر خارجی و واردکننده حمایت خواهد گردید(امینی، سیادت، و پیرعلی، ۱۳۹۱). در این مطالعه هریک از عوامل موثر بر خرید مصرفکنندگان از محصولات ملی را با تمرکز بر مصرفکنندگان محصولات خانگی بررسی نموده، سپس با بیان فرضیه های و با بهره گرفتن از مدلسازی معادلات ساختاری به بررسی هر یک از فرضیههای مطرح شده پرداخته خواهد شد. در پایان نیز بر مبنای نتایج مطالعه، پیشنهاداتی ارائه خواهد گردید.
بیان مسئله پژوهش یکی از اصول اساسی استقلال کشورها مسئله تولید ملی است تا بتوانند با تولیدات بومی روی پای خود بایستند و پاسخگوی نیازهای کشور و ملت خود باشند. با حرکت به سمت تولید ملی میتوان سرمایه های ملی هر کشور را صرف اشتغال و ایجاد زمینه توسعه اقتصادی کرد (سیاح ورگ، امیرپور، و وحیدی مطلق، ۱۳۹۱). محصول ملی کالایی است که درون یک کشور و با تخصص و دانش و مهارت مردم آن کشور تولید میگردد. چنانچه این تولید ادامه یابد منجر به رشد اقتصادی، کاهش تورم، افزایش اشتغال و تکریم نیروی کار خواهد شد. اما برای تداوم آن لازم است که مردم آن کشور گرایش به سمت خرید محصولات داخلی داشته باشند. مسئله خرید محصولات ملی از جمله مسائلی است که اکثر کشورها از جمله کشور ما ایران با آن روبرو میباشد. گرایش و خرید محصولات ملی دارای مزایای اقتصادی (گسترش و ایجاد اشتغال، افزایش توان مالی و پولی و اعتباری کشور)، مزایای فرهنگی و اجتماعی ( احساس هویت ملی، فرهنگ سازی مصرف تولیدات )، مزایای علمی و آموزشی (شکوفا شدن استعدادهای فردی، توسعه نیروی انسانی)، مزایای سیاسی و قانونی (تقویت قدرت چانه زنی نظام و کشور در عرصه بین المللی، ارائه چهره سیاسی مثبت) و مزایای بازاریابی (دسترسی راحت به خدمات پس از فروش، ارائه محصولات بر اساس سلایق مشتریان) میباشد (Tebyan.net, 2012). در صورتی کشور به این مزایا دست خواهد یافت که بسترهای لازم برای تشویق مصرف کنندگان به خرید محصولات داخلی فراهم گردد. پر واضح است که مردم حق استفاده از کالای با کیفیت را دارند، ولی ترجیحاً بهتر است کالای ساخت داخل را مصرف کنند و این امر نیازمند تحکیم نگاه ملی است، به نحوی که دستاندر کاران عرصه تولید، دولت و دانشگاهها حلقه ارتباط صمیمی و تعامل پایداری را با یکدیگر داشته باشند. زیرا صیانت از اعتبار تولید داخلی در عرصه جهانی وظیفه ملی است (کلانتر و امرایی، ۱۳۹۱). با توجه به اینکه در کشور ما حمایت از تولید و مصرف کالاهای داخلی همواره در اولویت سیاست گذاریهای اقتصادی و بازرگانی قرار داشته و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و شعار سال ۹۱؛ سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و همچنین نبود پژوهشی در زمینه بررسی عوامل موثر بر خرید محصولات ملی در داخل کشور و فقدان مدل جامع در این زمینه و با توجه به اینکه خرید محصولات ملی منجر به افزایش توان مالی و پولی، افزایش درآمد، توسعه نیروی انسانی میگردد و بازاریابان و شرکتهای تولیدی محصولات داخلی میتوانند با سوق دادن مصرف کنندگان به سمت مصرف محصولات ملی چرخه اقتصاد را به حرکت در آورند، لازم و ضروری است که پژوهشی در این زمینه انجام گردد. از سویی دیگر، برخی از برندها در صنعت لوازم خانگی داخلی مثل آزمایش و پارس خزر قبلا دارای موضع قویتر بوده اند و بعضا مزیتهای رقابتی نسبت به برندهای خارجی داشته اند که اکنون به نظر میرسد موضع این برندها تضعیف شده است و به طور کلی مردم ایران نسبت به خرید محصولات لوازم خانگی ایرانی گرایش چندانی ندارند و جایگاه اینگونه محصولات در کشور خیلی مستحکم نمی باشد، همواره این ضرورت احساس میشده که جهت سوق دادن مصرفکنندگان به سمت خرید از این محصولات باید اقداماتی صورت گیرد. در نتیجه بررسی عوامل موثر بر خرید مصرف کنندگان این نوع محصولات می تواند جوابگوی این ضرورت باشد. بدین منظور لازم است عوامل موثر بر خرید مصرف کنندگان داخلی چون ملیگرایی، ادراک کیفیت، ریسک ادراک شده، حمایت دولت از تولیدکنندگان داخلی، نقش رسانههای جمعی، اعتماد به برند و محصول و دیگر عوامل بررسی گردد. با توجه به اینکه تاکنون این عوامل و تاثیر آنها بر خرید مصرف کنندگان به صورت مدلی یکپارچه و جامع مورد بررسی قرار نگرفتهاند، لذا در این مطالعه جهت برطرف نمودن این خلأ نظری، مسأله اصلی به این شکل بیان میگردد که چه عواملی بر خرید محصولات ملی تاثیرگذار است؟ و چگونه میتوان آنها را در قالب یک مدل جامع و یکپارچه بررسی نمود؟ بدین منظور با بررسی مبانی نظری مطالعه و بیان فرضیهها و آزمون آنها به روشی نظاممند به تبین این مسأله پرداخته خواهد.
ضرورت انجام پژوهش ضرورت حمایت ملت ایران از چرخه های تولیدی و کالای ایرانی راه حلی برای حرکت و جهش چرخههای اقتصادی کشور میباشد؛ موضوعی که با رویکرد خرید کالای ایرانی می توان حمایت از کار و سرمایه ایرانی را تحقق بخشید و با رفتاری مثبت نسبت به ارتقاء کیفیت و بهره تولیدات داخلی نیز گامی اساسی را اعمال نمود. دراین رویکرد توجه به خرید کالاهای مورد نیاز از بازار داخلی و تولید ملی بهعنوان گام اساسی درحمایت از چرخههای تولید و درخواست بجای مردم برای بهبود کیفیت و ارتقاء اجناس ایرانی میباشد. مردم باید با خرید محصولات با کیفیت داخلی ذائقه تولیدکنندگان را برای الگوگیری از تولیدکنندگان با کیفیت، ترغیب کرده و پول و سرمایه ایرانی را درجهت رشد و بالندگی و اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به کار ببرند. صنعت لوازم خانگی ایران امکانات بالقوه ای برای تولید و ارتقای کیفیت در همه زمینه ها را دارد. سرمایه گذاری های خوبی در این باره صورت گرفته و واحدهای بزرگ تولیدی مشغول به کار شده اند، به گونه ای که واحدهای کوچک تولیدی دیگر نمی توانند در این صنعت دوام بیاورند، اما با وجود همه این پتانسیل ها، این صنعت از سوی دولت و در رأس آن وزرات صنعت، معدن و تجارت حمایت نمی شود. لوازم خانگی از رشته های شتاب دهنده توسعه صنعتی هر کشور از جمله ایران است؛ گردش مالی سالانه این صنعت در ایران به طور میانگین شش میلیارد دلار برآورد می شود که چهار میلیارد دلار آن مربوط به لوازم خانگی انرژی برقی و بقیه به ظروف، سرویس غذاخوری و لوازم ریز آشپزخانه برمی گردد (بذرپاش, ۱۳۹۱). از این رو انجام مطالعات اقتصادی و بازرگانی برای شناسایی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف جهت تقویت موقعیت رقابتی در بازار ضروری است. این مطالعه با تحقق بخشیدن به ضرورتی که در بالا ذکر شد، می تواند با شناسایی عوامل رفتاری موثر بر خرید محصولات ملی گام موثری در اینباره بردارد.
اهداف پژوهش هدف اصلی: ارائه مدلی جامع برای رفتار مصرف کننده نسبت به خرید محصولات ملی اهداف فرعی: هدف۱: سنجش تاثیرگذاری عوامل فردی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی هدف۲: سنجش تاثیرگذاری عوامل فردی بر قصد خرید محصول ملی هدف۳: سنجش تاثیرگذاری عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی هدف۴: سنجش تاثیرگذاری عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی بر قصد خرید محصول ملی هدف۵: سنجش تاثیرگذاری عوامل مربوط به دولت و فعالیتهای عمومی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی هدف۶: سنجش تاثیرگذاری عوامل مربوط به دولت و فعالیتهای عمومی بر قصد خرید محصول ملی هدف۷: ارائه راهکارهایی جهت تشویق و جذب مصرف کنندگان داخلی به مصرف محصولات ملی برای سازمانها و شرکتهای تولیدی.
فرضیه های پژوهش فرضیه ۱: عوامل فردی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد. فرضیه ۱-۱: ملیگرایی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد. فرضیه ۱-۲: اثر کشور مبدأ بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد. فرضیه۱ -۳: سبک زندگی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد. فرضیه ۱-۴: تجربه خرید بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد. فرضیه ۱-۵: باورهای اقتصادی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد. فرضیه ۱-۶: باورهای مذهبی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول ملی تاثیر مثبت و معنیدار دارد.
Lai, K.-H., E. W. T. Ngai, and T. C. Cheng. (2002). Measures for evaluating supply chain performance in transport logistics. transportation Research Part E. 38 (6): 439-456. Lambert D.M, Knemeyer A.M and Gardner, J.T (2004). Supply chain partnerships: model validation and implementation. Journal of Business Logistics Vol. 25 No. 2, pp. 21-42. Lamberton, Geoff. (2005). Sustainability accounting—a brief history and conceptual framework. Accounting Forum. 29, 7–۲۶. Lamouri, S., Thomas, A. (2000). The low level master production schedule and planning bills in a just in time context. International Journal of Production Economics 64, 409–۴۱۵. Lee H. L (2002). Aligning Supply Chain Strategies with Product Uncertainties. California Management Review 44(3), 105. Lee, H.L., Billington, C. (1992). Managing supply chain inventory: pitfalls and opportunities. Sloan Management Review, Spring, pp. 65-73. Levy, D.L. (1997). Lean production in an international supply chain. Sloan Management Review, Winter, pp. 94-102. Linton, J. D., Klassen, R., & Jayaraman, V. (2007). Sustainable supply chains: An introduction. Journal of Operations Management, 25, 1075–۱۰۸۲. Lippman, S. (1999). Supply chain environmental management: elements for success. Corporate Environmental Strategy, Vol. 6 No. 2, pp. 175-82. Lockett, A., Moon, J. And Visser, W. (2006). Corporate Social Responsibility In Management Research: Focus, Nature, Salience And Sources Of Influenc. Journal Of Management Studies, Vol. 43 No. 1, Pp. 115-135. Lozano, Rodrigo., Huisingh, Don. (2011). Inter-linking issues and dimensions in sustainability reporting. Journal of Cleaner Production 19, 99–۱۰۷. Mabert, V. A., and M. A. Venkataramanan. (1998). Challenges for design and management in the 21st century. Special research focus on supply chain linkages: and management in the 21st century. Decision Sciences, 29 (3): 537-552. Maheshwari B, Kumar V and Kumar U (2006). Optimizing success in supply chain partnerships. Journal of Enterprise Information Management Vol. 19 No. 3, pp. 277-91. Maloni, M.J., & Benton, W.C (1997). Supply chain partnerships: opportunities for operations research. European Journal of Operational Research Vol. 101 No. 3, pp. 419-29. Maltz, C. A. Shenhar, A. J., & Richard, R. R. (2003). Beyond the Balanced Scorecard: Refining the Search for Organizational Success Measures. Long Range Planning, 36, 187–۲۰۴ Manzini, Fabio., Islas, Jorge., & Macías, Paloma. (2011).Model for evaluating the environmental sustainability of energy projects. Technological Forecasting & Social Change, 78, 931–۹۴۴. Mapes, J., New, C., Szwejczewski, M. (1997). Performance trade-offs in manufacturing plants. International Journal of Operations and Production Management, Vol. 17 No. 10, pp. 1020-33. Marien E (2000). The four supply chain enablers. Supply Chain Management Review March/April, pp. 60-8. Markley, M.J. and L. Davis. (2005). Exploring future competitive advantage through sustainable supply chain. International journal of physical distribution and logistics management, (37:9), pp.763-774. Marques, Fabio., et al. (2010). Social dimension of sustainability in retail: case studies of small and medium Brazilian supermarkets. SOCIAL RESPONSIBILITY JOURNAL. VO L. 6 N O. 2, pp. 237-251 Mayyas, A. et al. (2012). Design for sustainability in automotive industry: A comprehensive review. Renewable and Sustainable Energy Reviews, 16, 1845– ۱۸۶۲. Mcguire, Jean B., Sundgren, Alison., & Schneeweis, Thomas. (1988). Corporate Social Responsibility And Firm Financial Performance. The Academy Of Management Journal, Vol. 31, No. 4, Pp. 854-872. mclaughlin John, Motwani Jaideep, Madan Manu s and Gunasekaran s (2003). Using information technology to improve downstream supply chain operations: a case study. Business process management journal vol. 9 no. 1, pp 69-80 Mcwilliams, A. And Siegel, D. (1998). How Fund Managers Can Contribute To Academic Research On Corporate Social Responsibility. In Bruce, B. (Ed.), The Investment Research Guide To Socially Responsible Investing, Investment Research Forums, Newyork, NY, Pp. 83-103. Meehan Joanne and Muir Lindsey (2008). SCM in Merseyside SMEs: benefits and barriers. The TQM Journal Vol. 20 No. 3,pp. 223-232 Mehrjerdi Yahia Zare (2009). The collaborative supply chain. Assembly Automation 29/2, 127 – ۱۳۶. Melnyk S, Sroufe R, Calantone R. (2003). Assessing The Impact Of Environmental Management Systems On Corporate And Environmental Performance. Journal Of Operations Management,21:329–۵۱. Mishra, Supriti., Suar, Damodar. (2010). Does Corporate Social Responsibility Influence Firm Performance Of Indian Companies?. Journal Of Business Ethics, 95:571–۶۰۱ _ Springer 2010.
مدل گلداسمیت قدرت پیش بینی ذاتی ندارد ، گلداسمیت خودش هشدار داده بود که این مدل موفقیت را تضمین نمی کند. ولی این مدل نیازمند تیمی است برای هدایت کردن فرایند تجاری سازی تا به دنبال اطلاعات بگردند و قضاوت های زیرکانه ای در مورد ریسک ها و پاداش ها در هر نقطه بحرانی انجام دهد. قدرت پیش بینی این مدل به طور کلی به یکپارچگی کاری بستگی دارد که آنها دنبال می کنند. (Ferguson, 2008)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۱۵-۱-۴ مدل راث ول و زگفلد[۵۲] شکل ۲- ۷ : مدل تجاری سازی راث ول و زگفلد این نمودار که در سال ۱۹۸۵ به وسیله راث ول و زگفلد توسعه داده شده است یک نمودار بلوکی[۵۳] است که هر بلوک توصیف کننده روابط بین اجزای مختلف در فرایند تجاری سازی است و نشان می دهد که آنها چگونه با هم در این فرایند تعامل می کنند.این مدل نشان می دهد که تجاری سازی یک جزء لازم از فرایند نوآوری است. قلب این مدل در تعامل مولفه هایش قرار گرفته است. بر طبق این روش ، این مدل ترکیبی از نیازهای بازار ( کشش بازار) و فرصت های تکنولوژیکی ( فشار بازار ) است که موجب به وقوع پیوستن نوآوری می شود. نظیر مدل گلدسمیت در این مدل نیز توالی فعالیتها وجود دارد اما شاخه فنی اصلی در مرکز فرایند قرار دارد که در طول مسیر بازارهای جدید و تحول نیازهای بازار از یک سو و از سوی دیگر تحول تکنولوژی بر فرایند تجاری سازی تاثیر می گذارد (Rose & Rosa, 2007). این مدل نیز قابلیت پیش بینی ندارد اما در عوض نیازمند مخترعان است تا خودشان گزارش دهند و در مورد هر فعالیت ، یا در هر شرایطی خودشان قضاوت کنند که ممکن است منجر به رسیدن به موفقیت شود (Ferguson, 2008). ۲-۱۵-۱-۵ مدل پیشرفت تجاری سازی موسسه تجاری سازی استرلیا[۵۴] این مدل به وسیله موسسه تجاری سازی استرلیا به منظور مشخص کردن اینکه در فرایند تجاری سازی کارآفرین و سرمایه گذار چه نیازهایی دارند، تهیه شده است. این مدل بر اساس اطلاعات حاصل از یک مطالعه صورت گرفته بر روی ۲۶۶ شرکت آمریکایی که توسط موسسه تحقیقات صنعتی آمریکا انجام شده بود، به دست آمده است (Ferguson, 2008). این مدل به ترتیب فاز های مختلفی دارد ، با فاز تکنولوژی شروع می شود که در آن ایده ها مورد ارزیابی قرار می گیرند و احتمالا ترکیب می شوند یا در مجموعه ای از فیلترهایی که بهتر از قبلی ها هستند از نو مطرح می شوند، و سپس از سرتاسر فازهای تعریف فرصت و توسعه فرصت می گذرند(شکل ۲-۸). مرحله غربال ایده یک مولفه حیاتی در فرایند تجاری سازی است. این مدل با انجام یک تغییر اساسی بر فرایند پالایش تاکید ورزیده است. در مراحل اولیه فرایند ایده ها به دقت مورد ارزیابی موشکافانه قرار گرفته و به سرعت حذف می گردند. ایده هایی که از پرتگاه تجاری سازی عبور کنند به اندازه کافی مناسب هستند که تحت حمایت قرار گرفته و سرمایه اولیه و سرمایه خطر پذیر برایشان فراهم شود. شکل ۲- ۸ :مدل پیشرفت تجاری سازی موسسه تجاری سازی استرالیا این مدل اولین مدل برای این است که نیاز به ابزاریهای پیش بینی را صریحا شناسایی کند تا بدین وسیله بتواند با کمک به شناسایی مشخصه های فنی و مرتبط با بازار مربوط به یک ایده نوید بخش که باید به آن کمک کنیم تا از شکاف عبور کند تلاش ها و منابع مربوط به مخترعان و سرمایه گذاران راهدایت کند. چنین ابزارهایی یک عملکرد پیش بینی سودمند را برای مدل فراهم می کنند. ۲-۱۵-۱-۶ مدل اندرو و سرکین[۵۵] این مدل برای نمایش اهمیت معرفی سریع محصول به بازار و حداقل سازی زیان حاصل از جریان نقدی تا پیش از مرحله ورود به بازار بسیار مفید است (Ferguson, 2008). مدل اندرو و سرکین نشان دهنده نموداری از یک منحنی پروژه تجاری سازی است که جریان های نقدی در طول زمان فرایند تجاری سازی را به تصویر کشانده است. محور عمودی نشان دهنده ارزش مثبت و یا منفی تغییرات در ارزش حاصل در جریان های نقدی در کسب و کار از منفی به مثبت می باشد و محور افقی نمایانگر مراحل مختلف فرایند تجاری سازی از خلق ایده تا تحقق تجاری است. در طول مرحله خلق ایده جریان نقدی منفی است. این جریان منفی در طول فرایند تجاری سازی به شدت افزایش یافته تا به نقطه تولید یا ارائه خدمت می رسد که از آن مرحله به بعد مثبت می شود. شکل ۲-۹ بیانگر مجموعه ای از توالی ها در فرایند تجاری سازی است. در دو فاز اولیه مطابق با تولید ایده ( تحقیق ، توسعه ، کنفرانس ها و …) و تجاری سازی ، سرمایه گذاری در پروژه ناکارا ( جریان نقدینگی تجمعی ) است. در این مدل ، دوره گذار بین دو فاز اولیه برای بازاریابی موفق و سودآور قطعی است (Rose & Rosa, 2007). شکل ۲- ۹ : مدل تجاری سازی اندرو و سرکین بعد از اینکه محصول وارد بازار شد ، زمان برای افزایش حجم تولید با زمان مورد نیاز برای رسیدن به آستانه مورد نیاز برابر است. محصول یا خدمتی که زودتر به میزان تولید بهینه برسد ، سریعتر می تواند به سود برسد، و این پاسخ بازار است که موفقیت یا شکست تجاری را تعیین می کند. تاکید فاز سوم ( تحقق) بر روی سودمندی سرمایه گذاری است. این سودمندی همیشه قابل دستیابی نمی باشد، از اینرو هزینه مربوط به حمایت فنی ، تبلیغ و توسعه ممکن است از بازگشت سرمایه تجاوز کند. با این حال ، چنین موقعیتی ممکن است به منظور دستیابی به منافع غیر مستقیم از آن بواسطه استفاده از حقوق مالکیت فکری از طریق حق امتیاز پتنت ها ، کپی رایت ها ، … تحمل شود. به عبارت دیگر ، تجاری سازی موفق می تواند بوسیله این نوع از منافع غیر مستقیم اندازه گیری شود (Rose & Rosa, 2007). ۲-۱۵-۱-۷ مدل انتقال نوآوری ملون-کارنگی[۵۶]: دانشگاه ملون-کارنگی فیلتری را برای اولویت بندی فعالیت های موردنیاز اولیه در طی شرایط بحرانی[۵۷] در فرایند انتقال نوآوری اش توصیف می کند. این مدلی است که دانشگاه به آن یک مدل متقابل می گوید که برای تطبیق دادن مشاوران و متخصصان مناسب با تجاری سازی پیشنهادی طراحی شده است و به طور فریبنده ای ساده است( شکل ۲-۱۰) این مدل سه مرحله اساسی، و یک چرخه تکرارشونده در نقطه تصمیم گیری بحرانی دارد و تصمیم دارد تا به یک پژوهشگر دانشگاه کمک کند تا پیش بینی های تجاری برای ایده را بوسیله درگیر کردن متخصصان مالی ، تکنولوژی و بازاریابی در مراحل اولیه تعیین کند ، ایده را توسعه دهد و سپس آن را به سرمایه گذاران یا دارندگان لیسانس نشان دهد. این مدل توصیف کننده یک توالی از مراحل تجاری سازی نیست ، در عوض تمرکزش بر روی گردهم آوردن مشاوران حقیقی برای یک پروپوزال معین است و اینکه به آنان اجازه دهد تا استراتژی تجاری سازی مناسب را استخراج کنند. در این مدل تاکید آشکاری بر روی اسپین آف کردن یک فعالیت اقتصادی جدید است تا ارتقا تکرار شدنی محصول یا خدمت موجود. (Ferguson, 2008) شکل ۲- ۱۰ : مدل انتقال نوآوری ملون-کارنگی ۲-۱۵-۱-۸ مدل دانشگاه کوئیزلند(یونی کوئست)[۵۸] دانشگاه کوئیزلند مدل هشت مرحله ای زیر را توسعه داده است . این مدل یک فرایند متوالی را برای اینکه مخترع و کارآفرین را از ایده اولیه به استراتژی احتمالی موجود از یک نوپای موفق برساند طراحی شده است. همچنین این مدل بر روی تحقیق و توسعه اولیه در یک برنامه تجاری سازی تاکید دارد و کمتر بر روی عناصر پائین دستی فرایند تاکید دارد (جدول۲-۶) ، درحالیکه اغلب مدلهایی که در قبل بررسی کردیم نسبتا تاکید بیشتری بر روی فرایند های پائین دستی داشتند. جدول ۲- ۶ : مدل تجاری سازی مدل دانشگاه کوئیزلند
مرحله تجاری سازی
مرحله تحقیق
موضوع مورد بحث
۱
تحقیق و کشف
بنیادی
تحقیق
۲
افشا
بنیادی
تمرکز سازمان روی چهار جزء کلیدی در فرایند اولیه CRM
۲
گارتنر(۲۰۰۱)
نیاز به طراحی یک مدل CRM که برنامه های سازمان را در هشت مرحله بر مبنای استراتژی و ادغام تامین می کند
۳
آکر و مادمبی [۱۶۲](۲۰۰۲)
در نه مرحله اندازه آمادگی سازمان را تعریف نمودند
عوامل سازمانی سین و همکاران(۲۰۰۵) این متغیرها را جنبه هایی از کار با مدیریت منابع انسانی، ساختار سازمانی،و تخصیص منابع تعریف نمودند(گاریدو-مورنو،پادیلا-ملندز،۲۰۱۱). به همین دلیل عواملی مانند آموزش کارکنان و انگیزه و ایجاد سیستم های پاداش مناسب در مشارکت کارکنان در اجرای این نوع استراتژی تعیین کننده خواهند بود. علاوه بر این، فرهنگ سازمانی نقش کلیدی نیز در KM بازی خواهد کرد. چشم انداز سازمان، قوانین، ساختار و سیستم پاداش عوامل مستقیم انتقال دانش در شرکت است (راچرلا و هو[۱۶۳]،۲۰۰۶)، که با توجه به نقش مهم مدیریت منابع انسانی و مدیریت ارشد و ساختار سازمانی در ذیل به شرح مختصری از آنها پرداخته شده است.
مدیریت منابع انسانی عامل انسانی مهم است، از آنجایی که حتی با بهترین فرآیندهای تعریف شده و پیشرفته ترین تکنولوژی ارتباط بین مردم هنوز نقش تعیین کننده در اجرای هر استراتژی تجاری دارد (مندوزا[۱۶۴] وهمکاران،۲۰۰۷). در طی دو دهه اخیر در متون علمی بر برنامه ریزی منابع انسانی استراتژیک تأکید می شود و کارکنان را به عنوان شرکائی برای سازمان ها در رسیدن به موفقیت های سازمانی میدانند. در متون علمی اشاره شده است که سازمان ها برای رسیدن به مزیت رقابتی و هدف خود باید کارکنان را به عنوان دارایی های با ارزش و مشتریان درونی خود ببینند. در واقع کارکنان بازار درونی سازمان را تشکیل می دهند. این بازار درونی نیاز به آگاهی، آموزش، توسعه و انگیزش برای رسیدن به اهداف سازمان دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اساس برنامه ریزی منابع انسانی استراتژیک بر این مبنا است که ایجاد مشتریان راضی به برآوردن نیازهای پرسنل و رضایت آنها وابسته است. کیفیت کار کارکنان و اثر آن روی کیفیت خدمات ارائه شده به مشتری و رضایت و جذب وی و در نتیجه بدست آوردن مزیت رقابتی به خصوص در صنایع خدماتی بسیار موثر است. بنابراین ایجاد انگیزه در کارکنان جهت تلاش برای ارائه خدمات با کیفیت بالاتر در راستای رضایت و جذب مشتریان مهم می باشد. پیت و همکاران (۱۹۹۹) این ایده را تصریح کردند که برنامه ریزی منابع انسانی استراتژیک بیشتر مربوط به شرکتهای خدماتی است و اینکه همه پرسنل مشتریان درونی هستند که باید خدمات با کیفیت عالی به مشتریان بیرونی برای پشتیبانی کلیه استراتژی های سازمان ارائه دهند و این برجسته ترین دید درباره برنامه ریزی منابع انسانی استراتژیک می باشد. اهداف اصلی برنامه ریزی منابع انسانی استراتژیک ایجاد پرسنل با انگیزه و آگاه نسبت به مشتری در هر سطحی برای براوردن نیازهای مشتریان بیرونی می باشد. از این رو منابع انسانی استراتژیک پیش نیاز موفقیت در بازارهای بیرونی می باشد. لوئیس (۱۹۸۹) و کالیا (۱۹۹۸) اظهار داشته اند که سازمان برای موفقیت در بازاریابی نیازمند تمرکز بر بازارهای درونی و بیرونی می باشد. دلیل اصلی این امر آن است که اهداف اولیه برنامه ریزی منابع انسانی استراتژیک ایجاد شرایطی است که آگاهی درباره مشتری را به عنوان یکی از ضروریات سازمان به وجود آورد (دوکاکیس،۲۰۰۳) درصنایع خدماتی که برخورد مشتری با سازمان زیاد می باشد تعامل بین مشتری و پرسنل ارائه دهنده خدمت ابزاری قوی برای دستیابی شرکت به وفاداری مشتریان است. بسیاری از محققان روابط مشتری با پرسنل ارائه دهنده خدمت را در توسعه وفاداری مشتریان در سازمانهای خدماتی بسیار موثر دانسته اند هرچند برای پشتیبانی در این زمینه تجارب کمی وجود دارد و توجه کمی به مکانیزمی برای رسیدن به این مقوله می باشد. رابطه بین مشتری و پرسنل ابزار کم هزینه ای جهت مدیران برای توسعه وفاداری مشتریان به شرکت می باشد (یو و جانسون،۲۰۰۰) دربازارهای رقابتی صنایع خدماتی مانند صنعت بانکداری تفاوت محصولات غیر ممکن می باشد و همه یک چیز را ارائه می دهند و همه آنچه که در هریک از اینگونه مؤسسات ارائه می شود شبیه به هم می باشد در نتیجه نرخ ها و محصولاتی که ارائه می شوند متنوع نیستند. قیمت گذاری هم ثابت می باشد و بر اساس بازار پیش می رود. تنها کیفیت خدمات برای متفاوت بودن از رقبا باقی می ماند و این تنها راهی است که میتوان خود را بوسیله ارائه سرویس های بهتر متمایز کرد. در نتیجه افراد مهمترین جنبه در ارائه خدمات با کیفیت را دارند و ناگزیر باید برای بدست آوردن مزیت رقابتی بر روی منابع انسانی سرمایه گذاری کرد (لین و همکاران،۲۰۰۵) با توجه به مطالب ذکر شده می توان نتیجه گرفت که هر چند تکنولوژی و فرآیندهای کسب و کار، هر دو برای موفقیت فعالیتهای CRM مهم هستند اما در واقع بازاریابی داخلی از تعامل منابع انسانی و بازاریابی شکل می گیرد. از مشخصه های فرایند بازاریابی داخلی آموزش و یادگیری، روابط داخلی و سیستم های تشویقی می باشد(چن و پپوویچ،۲۰۰۳ و سین و همکاران،۲۰۰۵). در واقع کارکنان بایستی یاد بگیرند که بازاریابانی پاره وقت باشند و هر یک باید مهارت های خاصی در برقراری ارتباط با مشتریان داشته باشند. مهارت های اجتماعی زیادی چون فهم متفاوت بودن شخصیت ها، ارتباطات و شناخت های شخصی (سیگالا،۲۰۰۵). کارکنان بایستی آنقدر خبره باشند که نه تنها آگاهی جامعی از وظایف محوله خود داشته باشند بلکه بتوانند اطلاعات را مدیریت کرده و با مشتریان بر اساس تجارب بدست آمده از آنها رفتار کنند (همان منبع). با ایجاد سیستم های ارزیابی و تشویق، کارکنان برای تلاش در جهت نیل به اهداف سازمان انگیزه پیدا می کنند و رفتار آنان با تلاش جهت ایجاد یکپارچه سازی اطلاعات مشتری در راستای اهداف سازمان قرار می گیرد. نقش مدیریت ارشد و سیستم های ارزیابی و تشویق کارکنان به جهت نقش آنها در تاثیر متقابلی که در به اشتراک نهادن اطلاعات مشتری در سازمان دارند مهم است (کمیل،۲۰۰۳،کانتزپرگرو کنز،۲۰۰۵). برای اطمینان از کیفیت خدمات هر شخصی در سازمان که با مشتریان به هر طریقی ازتباط دارد باید مهارت های متناسب برخورد با وی را داشته باشند. سازمان ها باید پرسنل خود را که ارائه دهندگان اصلی خدمات هستند آموزش دهند و بر نقش حیاتی آنها در جلب مشتری تاکید کنند. تحقیقات نشان داده است که پرسنل برای گوش دادن به صدای مشتری از عناصر کلیدی می باشند. چنانچه دو شرط زیر برقرار باشند مشتریان به بهترین خدمات دست می یابند: اول آنکه پرسنل جهت ارائه سرویس به موقع به مشتری اختیار عمل کافی داشته باشند دوم آنکه سیستمی برای شنیدن و پاسخگویی به اطلاعات جمع آوری شده از مشتری وجود داشته باشد. شرکت هایی که به نقش مشتری در ارائه خدمات تأکید نداشته باشند یا فرآیندهای واحدهای مختلف سازمان چون فروش و خدمات را به هم لینک نکنند هزینه بالایی را بخاطر عدم توجه به افرادی که به مشکلات و راه حل های آن نزدیکند (پرسنل) متحمل می شوند. در واقع سازمان ها با مجهز کردن ارائه دهندگان خدمت به مهارتهای برخورد و تعامل با مشتری می توانند ارائه خدمات را بهبود بخشند و سیکل زمانی ارائه خدمات را کاهش دهند (آی بی ام ،۲۰۰۱). زیرا بازاریابی درونی و بازاریابی بیرونی آینه هم هستند و بطور مستقیم به هم مربوطند.وقتی رضایت در هر دو مشتریان درونی و بیرونی وجود داشته باشد هماهنگی ایجاد می شود (پیرسی،۱۹۹۵).
مدیریت ارشد (رهبری) نقش مدیریت ارشد در پشتیبانی از دانش درباره مشتری در سازمان بسیار حائز اهمیت می باشد. از آنجا که مدیریت ارشد نقشی کلیدی در شکل دهی رفتارهای سازمان و ایجاد محیطی هدایت کننده یا بازدارنده برای فرآیندهای خلق دانش مشتری دارد می توان تاثیر بسزایی در موفقیت این رابطه داشته باشد. همچنین مدیریت ارشد با شفاف سازی هدف سازمان برای کارکنان باعث می شود که آنها در جهت رسیدن به این هدف تلاش کنند (کمیل،۲۰۰۳). مدیریت ارشد بایستی چشم انداز مشخصی از فعالیت های CRM و اهداف آن به کارکنان ارائه نموده و همچنین باید در جهت ارتقا سطح کمی و کیفی برنامه های آموزشی و یادگیری سازمان، افزایش مهارت و دانش پرسنل، ایجاد انگیزش و تعهدات کارکنان و کاهش مقاومت در آن ها گام برداشته و نسبت به آنها متعهد باشد (چن و پپوویچ،۲۰۰۳). وبستر(۱۹۸۸) ادعا می کند که مدیریت ارشد سازمان باید از دیدگاه مشتری محور پشتیبانی کند و بازاریابی و تمرکز مشتری در فرایند برنامه ریزی استراتژیک را یکپارچه سازد (آی بی ام،۲۰۰۱). در گزارش METAGROUP (1998) بر تعهد و پشتیبانی مدیریت ارشد بعنوان یکی از فاکتورهای کلیدی در اجرای موفق CRM تاکید شده است (چن و چچوویچ،۲۰۰۳،لیندگرین،۲۰۰۴). در واقع مدیریت مشتری محور نیاز به حمایت و تعهد مدیریت ارشد در کلیه مراحل اجرای CRM دارد در غیر این صورت CRM سریعاً با شکست مواجه می شود.
ساختار سازمانی وجود ساختار یکی از ویژگی های اصلی هر سازمان است که بر اساس آن فعالیت ها، متفاوت از یکدیگر تفکیک شده و بین وظایف هماهنگی ایجاد می گردد، همچنین با وجود ساختار، روند تفویض اختیار، مسئولیت، کنترل مقررات و استانداردها بین فعالیت ها و مجریان آنها مشخص می شود (بانگ،۱۹۸۵). در تعریف دیگر، ساختار سازمانی عبارت است از الگوی ارتباطات میان بخش ها و اجزا یک سازمان. به عبارت دیگر سازمان ها به طور آگاهانه بخش ها و واحدهایی را به عنوان پاره سیستم در سیستم اصلی به وجود می آورند و میان این پاره سیستم، الگوی ارتباط و تعامل مشخص را حاکم می کنند. این تمایز درونی، بین بخش ها والگوهای ارتباطات میان آنها را ساختار سازمان می نامند (کتز،۱۹۸۵). مینتزبرگ [۱۶۵](۱۳۷۱) اشاره می کند که ساختار سازمان مجموعه راه هایی است که در طی آن فعالیت های سازمان به وظایف شناخته شده تقسیم و میان این وظایف هماهنگی ایجاد می شود. ساختار سازمانی چهارچوبی است که مدیران برای تقسیم و هماهنگی فعالیتهای اعضای سازمانی آن را ایجاد میکنند و تعیین کنندۀ روابط رسمی گزارشگری در سازمان و تعداد افرادی که بصورت گروهی در دوایر کار می کنند و گروهبندی یا تقسیم دوایری که در کل سازمان وجود دارد؛ است.
|
|