۲-۶- مهمترین الگوها و نظریههای عزت نفس:
در این مبحث به برخی نظریههای روانشناسان در مورد عزت نفس پرداختهمیشود.اما قبل از پرداختن به نظریات دانشمندان علوم روانشناسی و روانشناختی خارجی در زمینه عزت نفس، اشاره ای به نظریات و سخنان استاد و معلم شهید مرتضی مطهری(ره) در این باره می کنیم:
۲-۶-۱- نظریه استاد مطهری:
در کتاب «فلسفه اخلاق» که مجموعه سخنرانیهای آن شهید بزرگوار در باب مسائل اخلاقی است، سؤالی به شکل مبسوط مطرح شده است: روح انسان دنیای عجیبی است. عجیب ترین عوالم، عالم روح و روان انسان است. از یک جهت دستگاه روح انسانی شباهت به دستگاه ضبط صوت دارد، اما نه دستگاهی که تنها گنجایش یک نوار را داشته باشد، بلکه دهها و صدها نوار در آن جای می گیرد و هر دکمه ای که فشار انگشت بر آن وارد می آید، صدای مخصوصی را پخش می کند. یک دکمه مخصوص صدای قرآن است، دکمه ای دیگر صدای دیگر و… بستگی دارد به اینکه دست انسان بر روی چه دکمه ای گذاشته شود. روح انسان هم در حقیقت، همین گونه است. خداوند متعال استعدادهای گوناگونی را در وجود انسان به ودیعه گذاشته و مربیان نفوس، هر کدام روی یک یا چند استعداد، تکیه کرده اند. به عنوان مثال، یک وقت ملتی در عالم پدید می آید که اکثریت آحاد آن، یکصدا حماسههای سیاسی و تعصبات ملی سر می دهند. ملت دیگری از رهبانیت و ریاضت سخن می گوید. هر جمعیتی از چیزی دم می زند. با آنکه در وجود هر فرد، همه استعدادها وجود دارد، اما یک یا چند استعداد زنده می شود و به حرکت درمی آید و بقیه صامت می مانند.
پس از این مقدمه، سؤال اساسی این است که آیا در میان تمام این دکمهها، دکمه ای یافت می شود که اگر بر روی آن دست گذاشته شود، تمام آن نوارها به حرکت درآیند و با نوعی عملیات پدافندی کار خویش را به سامان برسانند یا خیر؟
هر مکتبی که قادر باشد به چنین نقطه ای دست یابد، به طوری که تمام استعدادهای وجود انسان را به جنبش وادارد بدون آنکه افراط و تفریطی بروز کند، آن مکتب، مکتب جامعی است.
استاد در پی پاسخ به سؤال فوق است که می گوید: در یکی از سالها، جلسه سخنرانی در موضوع قیام امام حسین(ع) در دانشسرایعالی داشتیم، در آنجا تحت عنوان مسئله «خودی»مطالبی ایراد شد و از همان وقت به این فکر اعتقاد پیدا کردم که در اخلاق اسلامی، محور و نقطه ای که اسلام روی آن نقطه وجود انسان دست گذاشته است، همانا کرامت و عزت نفس می باشد.(تاجدینی، ۱۳۶۷)
استاد در مباحثی دیگر علل انحطاط مسلمین را هم به بحث عزت نفس برده و اشاره می کند که علت اصلی عقب ماندگی و انحطاط مسلمانان عدم وجود کرامت وعزت نفس آنان و باور ایمان به خود می باشد.
۲-۶-۲- نظریه کارل راجرز:
راجرز از بانفوذترین روانشناسانی است که دارای پدیدار شناسی و دیدگاه انسان گرایانه است. در پدیدار شناختی، اعتقاد بر این است که اگر چه دنیای واقعی ممکن است موجود باشد ولی موجودیت آن را نمی توان شناخت بلکه میتوان بر اساس ادراکات فرد، موجودیت را تصور و دریافت کرد.(شفیع آبادی و ناصری،۱۳۶۵، به نقل از صوری،هاشمی،۴۰) وی مطرح میکند ارگانیسم یک تمایل ذاتی و اصلی دارد، آن تمایل به تحقق بخشیدن و حفظ و رشد خویشتن است و این پایه ای برای فعالیتهای ارگانیسم است، این ارگانیسم به دنبال رشد و خودشکفتگی، بقا و تعالی نفس، خود رهبری، خودنظمی، خودمختاری، استقلال، مسئولیت پذیری و تسلط بر نفس است.(سوری،هاشمی،۱۳۸۶)
عنصر اساسی و مهمترین پدیده در نظر راجرز مفهوم خویشتن است.راجرز، عزت نفس را ارزیابی مداوم شخص از ارزشمندی خویشتن خود و یا نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجودی خود تعریف کرده است. او معتقد است این صفت در انسان حالت عمومی دارد و محدود و زودگذر نیست. بر طبق نظر او، عزت نفس در اثر نیاز به توجه مثبت دیگران به وجود می آید. نیاز به توجه مثبت دیگران، شامل بازخوردها، طرز برخورد گرم و محبت آمیز، صمیمیت، پذیرش و مهربانی از طرف دیگران است.(پروین، جان،۱۳۹۲)
به اعتقاد راجرز با پیدایش خودآگاهی در کودکان، نیاز به توجه مثبت اطرافیان افزایش می یابد و همانگونه که کودکان بزرگتر می شوند و نیازهای جمعی خود را بهتر برآورد می کنند، نیازشان به توجه مثبت دیگران بیشتر شده و این تصور تأثیر مستقیمی بر روی عزت نفس آنان دارد.(سوری وهاشمی، ۱۳۸۶)
وقتی کودکان معتقدند دیگران برای آنها ارزش قائلند، احساس ارزشمندی و عزت خواهند کرد. راجرز در رشد و پرورش نوزاد آدمی، بر خانواده و محبتی که کودک از اطرافیان دریافت میکند تأکید داشته و مطرح می سازد تصور کودک از خود نتیجه تعامل او با دیگران، به ویژه خانواده است. او تأکید می کند که با رشد فرد، پرورش خود آغاز میشود و همین که خود پدیدار می گردد، گرایش، تحقق خود و یا خودشکفتگی، نمایان می شود، این فرایند که در سراسر زندگی ادامه می یابد مهمترین هدف زندگی استو تحقق خود، روند خود شدن و پرورش ویژگیها و استعدادهای افراد است.( سوری وهاشمی)بنابراین وی خود را به عنوان یک محصول اجتماعی و حاصل مجموع روابط بین اشخاص و کوشش برای هماهنگی سازگاری توصیف کرده است و معتقد است همه انسانها احتیاج به یک نگرش مثبت هم از طرف خودشان وهم از طرف دیگران به خود دارند وتا زمانی که این نگرانی وجود دارد تمایل به سمت خودآگاهی و رشد وجود دارد(سوری وهاشمی، ۱۳۸۶)
راجرز مطرح می سازد که شخصیت سالم روند است نه حالت بودن. یعنی مسیر است نه مقصد.وی پنج ویژگی را برای انسان با کنش کامل مطرح کرده است:
۱-آمادگی کسب تجارب: انسان از آزادی تجربه به همه احساسات و گرایشها برخوردار است و هیچگونه شرایط بازدارنده احساس ارزشمندی را ندارد.
۲- زندگی هستی دار:انسان با کنش کامل دارای زندگی همه جانبه است.
۳-اعتماد به ارگانیسم خود: یعنی فرد هر گاه احساس کند فعالیتی ارزش انجام دادن را دارد، به راستی با ارزش است.
۴- احساس آزادی:به نظر وی هر چه انسان از سلامت روان بیشتری برخوردار باشد، آزادی عمل و انتخاب بیشتری را احساس و تجربه میکند.
۵- خلاقیت: انسان با کنش کامل، خلاق بوده و دارای کارکرد کامل است.
راجزر میگوید برای خنثی کردن شرایط ارزشمند، عده ای باید به فرد توجه مثبت نامشروط کنند تاحرمت نفس وی افزایش یابد. بنابراین وی خود را بخش اصلی شخصیت فرد می داند که به عنوان یک محصول اجتماعی است و از طریق روابط بین فردی گسترش می یابد.(فیروزبخت، ۱۳۸۳، به نقل از سوری وهاشمی،۴۲)
۲-۶-۳- نظریه کوپر اسمیت:
اسمیت عزت نفس را مجموعه بازخوردهاو عقایدی که افراد در روابط خویشتن با دنیای بیرونی ابراز می کنند تعریف کرده است. او عزت نفس را عامل بسیار مهمی در ایجاد رفتار می داند و عقیده دارد افرادی که عزت نفس مثبت دارند، رفتارهایشان اجتماع پسندتر از افرادی است که عزت نفس منفی دارند.(گنجی، ۱۳۸۶)
کوپر اسمیت مطرح می کند خصوصیات والدین با میزان عزت نفس فرزندانشان ارتباط دارد. از آن جمله ویژگیهایی نظیر: میزان و ثبات عزت نفس مادر، ارزشهای والدین، تضاد وکشمکش بین آنان، تعامل والدین و میزان استقلالی که به فرد داده می شود.تحقیقات اسمیت نشان می دهد بین عزت نفس و طبقه اجتماعی رابطه وجود دارد و افرادی که دارای وضعیت اجتماعی-اقتصادی بهتری میباشند از عزت نفس بالاتری برخوردارند.( سوری وهاشمی، ۱۳۸۶)
۲-۶-۴- نظریهآبراهام مازلو:
مازلو هدف اصلی انسان را تحقق خویشتن یا خودشکوفایی می داند. عزت نفس یااحترام به خود، شامل احساس کسب توفیق و تائید، احساس شایستگی و احساسی که باید به مهارت، یعنی نیاز فرد به ایجاد تصور مثبتی در دیگران نسبت به خودش است. همچنین مازلو میگوید: همه افراد جامعه به یک احساس ارزشمندی پایدار، خوب و معمولا عالی از خودشان (عزت نفس ) نیاز دارند. وی شرط اولیه دست یافتن به این ارزش را ارضای چهار نیازی می داند که در سطوح پائین تر سلسله مراتب نیازهای انسان قرار دارد. این چهار نیاز به ترتیب عبارتند از: نیازهای جسمانی، نیازهای ایمنی، نیازهای محبت و نیاز به احترام. همچنین او به اهمیت ارضای نیازهای پایه در دو سال اول زندگی اشاره می کند. اگر شخص در این سالهای اولیه احساس امنیت و قوت کند، هنگام روبرو شدن با مسایل بزرگ سالی نیز همین گونه خواهد بود. بدون محبت و احساس ایمنی کافی، و احساس حرمت در دوران کودکی، برای نفس دشوار است که در بزرگسالی تا درجه شکوفا شدن رشد(خودشکوفایی) که بالاترین سطح نیازهای بشری است، دست یابد و ترقی کند.(کریمی، ۱۳۷۵)
مازلو مطرح می کند تا زمانی که نیازهای اولیه فرد ارضاء نشود، تحقق نیازهای بعدی مشکل خواهدبود. به عنوان مثال ارضاء نیاز به احترام یا عزت نفس منوط به ارضاء نیازهای اولیه جسمانی، ایمنی و محبت است.
مازلو دونوع نیاز به اعتماد را از هم تفکیک کرده است: یکی عزت نفس، که شامل تمایل به شایستگی، چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت، اطمینان و آزادی می باشد. زمانی که این نیاز ارضاء شود، خود،احساس ارزشمندی و اطمینان می کند و فرد وجود خود را مفید و لازم می داند، ولی اگر این نیازها ارضاء نشود، فرد احساس حقارت و ناامیدی میکند. شکل دوم نیاز به اعتماد، احترام به دیگران و احترام قائل شدن از سوی دیگران می باشد که شامل تمایل به شناخته شدن، قدردانی، توجه، منزلت اجتماعی و غیره است. بدین خاطر افراد نیاز دارند از طرف دیگران مورد توجه و احترام قرار گیرند. البته باید گفت نیازهای پنجگانه بطور همزمان ما را بر نمی انگیزاند، در هرلحظه فقط یک نیاز چیره است و به این وابسته است که کدامیک از نیازها برآورده شده باشد، بعنوان مثال اگر فرد چند روزی گرسنه باشد نیاز جسمانی گرسنگی چیره می شود، نیازهای ایمنی، محبت، احترام و تحقق خود، توجه فرد را جلب نمی کند.(سوری،هاشمی،۱۳۸۶)
وی مطرح می کند روانشناسان بیشتر به نیازهای زیستی پرداخته و نظریههای شخصیت را مطرح کرده اند که بر اساس آنها انسان به دنبال رفع کمبودها و کاهش تنش است، در صورتیکه نیازهای انسان بالاتر از این سطح می باشد.
مازلو می گوید، در روند رشد فرد، نیازهای رده بالاتر بعداً ظاهر می شوند و این نیازها برای بقا کمتر ضرورت دارند. با این می توانند به بقا و ترقی شخص کمک کنند. ارضاء این نیازها، سلامت بهتر، عمر طولانی تر و کارآیی زیست شناختی بیشتری ایجاد می کنند.ارضاء آنها نه فقط از نظر زیست شناسی بلکه از نظر فیزیولوژیکی نیز سودمند هستند، زیرا خوشی عمیق تر، آرامش فکر و کمال زندگی درونی را در شخص سبب می شوند(سوری وهاشمی،۱۳۸۶)
۲-۶-۵- نظریه آدلر:
آدلر،روانشناس معروف که تمام عمر خود را به بررسی و مطالعه احساس حقارت و عقده خود کم بینی صرف کرد، چنین نتیجه گرفت که مهمترین نیاز انسان کسب عزت نفس است. او معتقد است وقتی که انسان خود را ازدیگران کوچکتر و ناتوانتر بداند، جامعه را برتر از خود خواهد دانست و این ناتوانی او را از فراگیری و هماهنگی با اجتماع باز می دارد و در مقابل آن، احساس دیگری وجود دارد که می توان نام آن را خودبزرگ بینی گذاشت که در جای خود مانند یک عقده خود برتر بینی است. طبق نظر آدلر داشتن عزت نفس، مسئله ایی کاملا حیاتی و موضوع مرگ و زندگی و عاملی موثر برای احساس خوشبختی و کسب لذت از زندگی است. عزت نفس با داشتن احساس مثبت نسبت به خود و قبول و پذیرش خود، رشد و نمو می یابد و لازمه این رشد و نمو، داشتن احساسات مثبت از خود و آگاهی از تواناییهای موجود در خود می باشد (لارنس،۱۳۷۵،به نقل از شجری،۳۳)
۲-۶-۶- نظریه ویلیام جیمز:
جیمز می گوید: شکست و ناتوانی انسان فقط یک دلیل دارد، نداشتن ایمان به واقعیت خود است. همچنین او معتقد بود که تصور از خود در حین تعاملات اجتماعی یعنی زمانی که فرد متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار می گیرد شکل می یابد.(بیابان گرد، ۱۳۸۰، ۴۸)
۲-۶-۷- نظریه گوردن آلپورت:
بهنظر آلپورت مفهوم خود، بخش شایان توجهی را در بحث شخصیت سالم تشکیل می دهد. ولی وی با جایگزینی واژه خویشتن بجای خود، می خواست ابهامهایی که جزء جدایی ناپذیر بحث مربوط به خود است را بکاهد.(خوشدل، ۱۳۷۹، به نقل از سوری وهاشمی، ۴۳) به اعتقاد آلپورت پرورش خویشتن از کودکی تا بلوغ در هفت مرحله انجام می گیرد.
۱-خودجسمانی:زمانی آغاز می شود که کودکان از من بدنی آگاه می شوند به عنوان مثال کودک خود را از اشیاء محیط متمایز می داند.
۲-هویت خود: در این مرحله حس تشخیص هویت خود پدیدار می شود و کودک از هویت خود آگاه شده و زمانی که آنها اسم خودشان را یاد می گیرند و خود را مجزا از دیگران می بینند و هویت خود تقویت می شود.
۳- عزت نفس یا احترام به خود: سومین مرحله پرورش خویشتن است. این مفهوم زمانی در کودک پدیدار می شود که او می آموزد کارها را به تنهایی می تواند انجام دهد. آلپورت می گوید، اگر والدین مانع کاوش کودک شوند، شکل گیری عزت نفس مختل می شود.
۴-گسترش خود: که از سن چهار سالگی آغاز می شود و در این مرحله کودک به اینکه برخی از افراد، اشیاء و چیزها به او تعلق دارند، همانند والدین و غیره پی میبرد.
۵- تصور از خود یا خودانگاره: به اینکه کودک خود را چگونه می داند و چه تصوری از خود دارد مربوط می شود این مرحله معمولاً از سن ۴ تا ۶ سالگی رخ می دهد.
۶- خود به عنوان حریفی عاقل: که بین ۶ تا ۱۲ سالگی ایجاد می شود، این مرحله زمانی آغاز می شود که کودکان پی می برند توانایی عقلانی برای حل مشکلات دارند.
۷- تلاش اختصاصی: درس بلوغ پدیدار میشود. نوجوان در این مرحله پی به وجود هدفهای دراز مدت در خودش میبرد. و برای آینده طرحها و برنامههایی پیش بینی می کند.(سوری،هاشمی، ۱۳۸۶)
۲-۶-۸- نظریه مید:
مید معتقد است تصورات و نگرشهای شخص، نقش زیادی در زندگی او دارد. این تصور را نمی توان مربوط به موقعیتهای درونی یا بیرونی دانست. تصورات بر اساس بازخوردی که از نظر دیگران بدست می آید، تشکیل می شود. بنابراین، شخص خصوصیات خود را به گونه ای درک میکند که دیگران آن خصوصیات را به وی نسبت می دهند. او نتیجه می گیرد که عزت نفس بر اثر انعکاس ارزیابی دیگران، به وجود می آید و این اجتماع است که برای افراد معیارهای زندگی را تعیین میکند و از طرفی نظریات دیگران در شخص درونی می شود و عزت نفس او را شکل می دهد ( پورمقدسیان، ۱۳۷۳)
۲-۶-۹- نظریه براندن:
براندن، عزت نفس را یک نیاز اولیه و اساسی در زندگی انسان می داند. به نظر او عزت نفس سالم با خردگرایی، واقع گرایی، شهودی بودن، خلاقیت، استقلال، انعطاف پذیری، توانایی روبرو شدن با تغییر و نوع دوستی در ارتباط مستقیم میباشد. براندن در باره ارکان عزت نفس میگوید: عزت نفس از دو بخش باهم مرتبط تشکیل می شود
الف ) باور خود توانمندی (داشتن احساس اطمینان در برخورد با چالشهای زندگی ): باور خود توانمندی به معنای داشتن اطمینان به عملکرد ذهن است. یعنی اینکه باور کنیم توانایی فکر کردن، درک نمودن، آموختن، انتخاب کردن و تصمیم گیری را داریم. اگر کسی خود را برای برخورد با چالشهای زندگی بی کفایت بداند، اگر کسی به خود اعتماد نداشته باشد، اگر کسی برای خود احترام قائل نباشد و از اندیشه ابراز وجود کردن بترسد، میگوییم از عزت نفس کافی برخوردار نیست. باور خود توانمندی و حرمت نفس دو ستون مهم عزت نفس سالم هستند و اگر هر کدام از این دو وجود نداشته باشند عزت نفس خدشه دار شده است.
خشک کردن فرآیندی بسیار مهم در گیاهان دارویی است. معمولاً در اکثر موارد خشک کردن سبب افزایش مواد مؤثره می شود از طرفی سبب سهولت در نگهداری و نیز انبارمانی و جابه جایی می شود ( فلوک.، ۱۳۶۸).
خشک کردن به طرق مختلفی انجام می شود که بستگی به میزان و نوع رطوبت در اندام گیاه از نظر پیوند شیمیایی دارد.
به طور کلی خشک کردن به دو صورت طبیعی و مصنوعی انجام می شود. در روش طبیعی که در مناطق کم رطوبت انجام می شود به دور از نور آفتاب و گرد و خاک گیاه را در معرض جریان هوای طبیعی قرار می دهند. در روش مصنوعی عمل خشک شدن با بهره گرفتن از خشک کن انجام می شود که معمولاً از چند دقیقه تا چند ساعت به طول می انجامد. خشک کن های مصنوعی سه نوع هستند: خشک کن های دارای جریان هوای خنک، خشک کن های دارای جریان هوای گرم و خشک کن های دارای جریان هوای داغ (امید بیگی،۱۳۷۶).
۲-۷-۶- کشت،تولید و تجارت جهانی
دهکده جهانی امروزه یک جامعه انسانی – اقتصادی تولید، صادرات، افزایش ارزش افزوده و رقابت اقتصادی در خصوص کالاهای مختلف است. حتی سیاست را توانمندان اقتصادی رقم می زنند. حجم تجارت جهانی گیاهان دارویی بیش از ۴۳ میلیارد دلار برآورد شده است و پیش بینی شده که برای سال ۲۰۵۰ به رقم ۵ تریلیون دلار می رسد. گردش مالی این تجارت به بالای ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است و حدود ۲۵% از بازار دارویی جهان در سال ۱۹۹۶ به ارزش تقریبی ۲۵۰ میلیارد دلار به داروهای مشتق شده از گیاهان اختصاص یافته است. سهم کشور ایران از این بازار حدود ۶۰ میلیون دلار است. همچنین سالانه تولید اسانس ها در جهان، بدون احتساب اسانس کاج ( ۳۰۰ هزار تن )، حدود ۰۰۰/ ۵۰ تن است که که ۷۰ % آن در کشورهای صنعتی مصرف می شود و بیشترین مقدار آن در صنایع غذایی مورد استفاده قرار می گیرد (ابراهیمی، ۱۳۸۴).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
امروزه در کشورهای مختلف جهان، متجاوز از ۰۰۰/۷ تن اسانس در سال، از نعناع فلفلی تهیه می شود که این موضوع اهمیت و لزوم توسعه کشت آن در نقاط مختلف کره زمین را نشان می دهد. آمریکا یکی از کشورهایی است که دارای بیشترین سطح زیر کشت و تولید نعناع جهان را دارا است. در سال ۱۹۹۴ سطح زیر کشت نعناع در این کشور ۴۳۶۶۰ هکتار گزارش شده است که این میزان به ۴۹۰۰۰ هکتار در سال ۲۰۰۳ رسیده است هند نیز یکی ازبزرگترین تولید کنندهای نعناع در جهان محسوب می شود که در سالهای ۲۰۰۰-۲۰۰۳، میزان صادرات اسانس نعناع در این کشور حدود ۸۵۰۰ تن بوده است(Aflatuni,2005).
۲-۸- اکولوژی نعناع فلفلی
۲-۸-۱- نیازهای اکولوژیکی
دروه رویش نعناع از بدو رویش تا زمان گلدهی بسته به طول روز، ۶۰ روز به طول انجامد. گل های این گیاه در اوایل تابستان باز می شوند ( امید بیگی، ۱۳۷۶). نعناع فلفلی یک گیاه روز بلند است و در ۲ تا ۳ درجه سانتی گراد شروع به رویش می کند ولی دمای مطلوب برای شروع رویش آن ۱۰ درجه سانتی گراد است. دمای مناسب به منظور تسریع در رشد و همچنین افزایش در تولید اسانس ۱۵ تا ۲۰ درجه سانتی گراد است (بهادری،۱۳۸۵). برخی از محققین معتقدند که هر چند در درجه حرارت های بالاتر (۲۲ تا ۲۵ درجه سانتی گراد) مقدار تولید اسانس در گیاه افزایش می یابد ولی در میزان ” منتول ” اسانس تأثیر منفی داشته و سبب کاهش آن می گردد. نعناع گیاهی روزبلند یا شب کوتاه است و کشت آن در شرایط روز بلند (ازنظر طول دوره روز) سبب افزایش محصول نعناع شده و بر کیفیت و کمیت اسانس آن نیز تأثیر مثبت دارد. رشد مطلوب نعناع در شرایط آب و هوایی و خاک های مرطوب حاصل می شود. خاک مناسب کشت این گیاه باید دارای میزان کافی از مواد آلی و رطوبت مناسب باشد وبافت خاک زهکشی مناسب داشته باشد(صمصام شریعت، ۱۳۷۴).
عملکرد وزن تر این گیاه از سالی به سال دیگر به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. نعناع دارای ریشه های سطحی است که قادر به جذب رطوبت از اعماق زمین نمی باشند، لذا آبیاری مناسب در طول رویش این گیاه ضروری است. نعناع در طول رویش به حدّاقل ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلی متر بارندگی (آبیاری) نیاز دارد. گیاهان از ۳ تا ۴ هفته پس از رویش تا قبل از گلدهی باید تحت آبیاری منظّم قرار گیرند. به طور کلی این گیاه قادر به تحمل دامنه وسیعی از دماهای ۴- تا ۴۰ درجه سانتی گراد می باشد. قدرت سازگاری و تطابق با شرایط محیطی این گیاه بسیار بالاست به همین دلیل در اکثر مناطق می توان آنرا کشت نمود جهت رشد و توسعۀ ریشه، نعناع فلفلی خاک های سبک را ترجیح می دهد. نیاز آبی گیاه باید در مراحل اولیه پس از کاشت تأمین شود. مواد آلی و کود دامی عاری از بذور علف هرز به رشد وافزایش عملکرد گیاه کمک می کند. مواد مؤثره به طور بارزی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار می گیرند طوری که عوامل محیطی سبب تغییراتی در رشد و نمو گیاهان دارویی و نیز کمیت و کیفیت مواد مؤثره آنها می شود ۱۹۹۷)،Chang&Scora).
مقدار اسانس با مقدار رطوبت خاک رابطه مستقیم دارد. رطوبت خاک در طول رویش باید معادل ۸۰ درصد باشد. خاک مناسب برای کشت این گیاه، خاک لوم شنی حاوی مقدار زیادی مواد و ترکیبات هوموسی است. “PH” مناسب خاک برای نعناع بین ۵ تا ۸ است. باید از کاشت نعناع در خاک های رسی و اشباع از آب و خاک هایی که “PH” آنها بالاتر از ۵/۸ است، اجتناب نمود. به طور کلی خاک های اسیدی و زهکشی شده برای کشت نعناع مناسب تر می باشند.(امیدبیگی، ۱۳۷۶)
در این گیاه فعالیت های فتوسنتزی، پویایی مضاعفی در تمام دورۀ رشد رویشی به وجود می آورد که ممکن است با افزایش تجمع اسانس همبستگی داشته باشد. حال آنکه شاخص های بیوشیمیایی که گیاه را در مقاومت به تنش ها حمایت می کنند درمرحله گلدهی در بالاترین میزان خودهستند وتوانایی سازگاری گیاه با تنش ها در این مرحله افزایش می یابد (Aflatuni,2005).
۲-۸-۲- تأثیر عوامل محیطی بر مواد مؤثره
اگر چه انجام واکنش های متابولیسمی در هر گونه موجود زنده از پشتوانه دیرین تکاملی و پایداری اکو فیزیولوژیکی خاصی برخوردار است، ولی ممکن است تحت تأثیر برخی از عوامل محیطی تغییراتی در آنها حاصل شود. میزان وکیفیت مواد مؤثره یک گیاه در رویشگاه ها و مناطق مختلف تغییر می یابد و دلیل این امر نوسان فعالیت های متابولیکی گیاه تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی است. محصول زراعی یک گیاه دارویی از نظر اقتصادی وقتی مقرون به صرفه است که مقدار متابولیت های ثانویه آن به حد مطلوبی رسیده باشد. با انتخاب اقلیم و ارقام گیاهی مناسب می توان به حداکثر مقدار محصول دست یافت.
به طور کلی هر عاملی که فتوسنتز را تحت تأثیر قرار دهد بر ماهیت مواد مؤثره نیز تأثیر می گذارد. فتوسنتز و تولید فرآورده های فتوسنتزی ارتباط مستقیمی با تولید اسانس دارد
(, ۱۹۹۶ (Evans.
مهم ترین عوامل محیطی مؤثر بر گیاهان دارویی که تأثیر عمده ای بر کیفیت و کمیت مواد مؤثره می گذارد عبارتند از: میزان عناصر غذایی، کیفیت، شدت و مدت روشنایی، درجه حرارت، آبیاری وارتفاع محل رویش (معقول، ۱۳۷۷). به طور کلی در کاشت گیاهان دارویی استفاده از تکنیک های زراعی و فاکتور های محیطی به منظور افزایش میزان مواد مؤثره امری بدیهی است. برای کشت گیاهان دارویی به منظور استحصال مواد مؤثره باید عوامل محیطی در ارتباط با محصول نهایی مورد سنجش قرار گیرند. (یزدانی، ۱۳۸۴)
میزان اسانس درگیاه رابطه مستقیمی با بیوسنتز، متابولیسم و فعالیت زیستی گیاه دارد که اینها تابع شرایط اقلیمی محیط زیست می باشد(۱۹۹۳٫Baser KHC).
Veronese و همکاران در سال ۲۰۰۱ اظهار داشتند که عملکرد گیاه و اسانس نعناع فلفلی، تحت تأثیر عوامل زنده و غیر زنده تغییر می کند. این موضوع توسط بسیاری از محققین، خصوصاً کسانی که تأثیر کود را بر روی رشد و نمو این گیاه بررسی کرده اند نیز به اثبات رسیده است. طبق نظرMarotti و همکاران در سال ۱۹۹۳ ترکیبات و عملکرد اسانس این گیاه به عوامل اقلیمی و مراحل فنولوژیکی گیاه بستگی دارد و یک فتو پریود طولانی برای رشد و نمو و افزایش عملکرد گیاه ضروری است. این محققین گزارش دادند که فصل کاشت و طول روز با ترکیبات اسانس همبستگی دارد، چون نعناع گیاهی روز بلند است. در ضمن نعناع فلفلی درمناطق گرم عملکرد خیلی مناسبی دارد.
۲-۹-احتیاجات غذایی گیاه
۲-۹-۱- تغذیه معدنی گیاه
رشد و نمو گیاهان تحت تأثیر عوامل متعدد خاک، اقلیم و همچنین عوامل ژنتیکی می باشد. برخی از این عوامل قابل کنترل و برخی غیر قابل کنترل هستند از عوامل غیر قابل کنترل می توان به رطوبت نسبی هوا، نور و درجه حرارت و از مهم ترین عوامل قابل کنترل می توان به عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در خاک اشاره کرد.( سرمدنیا و کوچکی، ۱۳۶۸)
تولید موفقیت آمیز محصولات گیاهی مستلزم خاک مناسب و وجود مقدار کافی از عناصر غذایی وقابل استفاده گیاه است. هرگاه یکی از این عناصر وجود نداشته باشد و یا اینکه مقدار آن مناسب نباشد رویش گیاه به طور طبیعی صورت نخواهد گرفت (خواجه پور، ۱۳۷۱). علم تغذیه گیاهی حدود ۳۰۰ سال پیش با آزمایش های کلاسیک استفان هیلز، لیبیک، لاوز، گیلبرت دشوزر، بوسینگالت و دیگران در اروپا شروع و سپس در آمریکا به اوج خود رسید. امروزه تغذیه صحیح گیاهی یکی از عوامل مهم در بهبود کیفی و کمی محصول به شمار میآید. در تغذیه صحیح گیاه بایستی هر عنصر به اندازه کافی و در تعادل با سایر عناصر در دسترس گیاه قرار گیرد (طهماسبی، ۱۳۸۷). به طور کلی نقش عمده عناصر غذایی در گیاهان بدین شرح است:
الف- بخش ساختمانی و ترکیبات سلولی گیاه را تشکیل می دهند و بر فعالیت های متابولیسمی آن موثرند.
ب- در حفظ و نگهداری سازمان و نظم سلول
ج- انتقال و تولید انرژی گیاه
د- دخالت در فعالیت های آنزیمی
هر یک از عناصر غذایی به تنهایی تعداد وظایفی را در گیاه طی مراحل مختلف رشد و نمو بر عهده دارد. بر حسب طبیعت این عناصر و دسترسی گیاه به آنها مقدار یا ترکیب آنها را در اجزای مختلف گیاه مثل ریشه، ساقه، برگ ها، گل ها، میوه ها و بذر متفاوت است. کمبود و افزایش بیش از حد هر یک از عناصر اصلی یا فرعی در تبادل و فرآیندهای فیزیولوژیک گیاه اختلال به وجود آورده و موجب کاهش رشد و نمو، و در نتیجه کاهش میزان محصول می شود ( مظاهری و مجنون حسینی، ۱۳۸۱ ).
۲-۹-۲- عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان
از میان کلیه عناصر غذایی که توسط گیاهان جذب می شوند، بعضی به عنوان عناصر ضروری یا لازم برای گیاه به شمار میروند. یک عنصر در صورتی ضروری به شمار میرود که گیاه بدون آن قادر به تکمیل چرخه حیات خود نبوده و وظیفه آن عنصر توسط عنصر دیگری قابل انجام و جایگزینی نباشد. ضمن اینکه در متابولیسم و تغذیه گیاه نقش داشته باشد. بر اساس معیارهای فوق تا کنون ۱۷ عنصر برای گیاهان ضروری شناخته شده است. کربن، اکسیژن، هیدروژن (که عمدتاً از طریق آب و هوا تأمین میگردند)، نیتروژن، فسفر، پتاسیم (عناصر کودی)، کلسیم و منیزیم (عناصر آهکی) و گوگرد عناصر غذایی پرمصرف، و ۸ عنصر دیگر یعنی آهن، منگنز، روی، مس، بر، مولیبدن ، کلر و نیکل جزء عناصر غذایی کممصرف یا ریزمغذی محسوب میشوند (خواجه پور،۱۳۷۱).
با توجه به مقدار عناصر غذایی مورد نیاز گیاه این عناصر به سه گروه تقسیم می شوند. عناصر اصلی، عناصر ریزمغذی و عناصر مفید.
عناصر اصلی به مقدار نسبتاً زیادی مورد نیاز گیاه هستند و غالباً بیش از ۵۰۰ قسمت در میلیون از این عناصر برای گیاهان ضروری است.
گروه دوم یعنی عناصر ریزمغذی به مقدار کمتری مورد نیاز گیاه هستند و معمولاً زیر ۵۰ قسمت در میلیون از این عناصر مورد نیاز گیاه است.
تعدادی از عناصر دیگر از طریق افزایش رشد یا افزایش مقاومت نسبت به امراض و آفات در بعضی از گونه های گیاهی ضروری ویا حداقل مفید گزارش شده اند به این گروه عناصر مفید گفته می شود.
تغییر در نوع خاک، عملیات آبیاری، نوع اقلیم و مدیریت مواردی هستند که بر در دسترس بودن عناصر غذایی برای گیاه تأثیر می گذارند. نیتروژن، فسفر و پتاسیم عناصر اصلی غذایی هستند که به عنوان عامل محدود کنندۀ تولید محسوب می شوند ( مظاهری و مجنون حسینی، ۱۳۸۱).
نیتروژن، فسفر و پتاسیم در رشد گیاه و بیوسنتز اسانس نقش دارند. افزون بر تأثیر در فتوسنتز و تنفس، برای تولید اسکلت های کربنی، پیروات لازم جهت بیوسنتز اسانس، در ساختار سه کوآنزیم مهم به نام هایATP، NADP/NADPH و کوآنزیم آ که در بیوسنتز ترپنوئیدها نقش اساسی دارند، شرکت می کنند(Sell, 2003)
مؤثرترین و پر مصرف ترین عناصر غذایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم هستند که از سه طریق بر روی گیاهان اسانس دار تأثیر می گذارند: تأثیر بر عملکرد بیوماس، تأثیر بر ترکیبات تشکیل دهنده اسانس و نهایتاً تأثیر بر مقدار اسانس (امیدبیگی، ۱۳۷۴)
علاوه بر این سه عنصر، عناصر غذایی دیگری نظیر گوگرد، کلسیم، منیزیم، بور، روی و آهن نیز ممکن است در برخی از خاک ها به عنوان عامل محدود کننده برای رشد نعناع فلفلی محسوب شوند. البته در زمینه عناصردیگر به غیر از نیتروژن، فسفر و پتاسیم مطالعات بسیار کمی صورت گرفته است. (Aflatuni,2005)
۲-۱۰- نیتروژن
۲-۱۰-۱- معرفی عنصر نیتروژن
نیتروژن پس از آب مهم ترین عامل محدودیت عملکرد محصولات زراعی است و از جمله عناصری است که توزیع گسترده ای در طبیعت دارد. نیتروژن خاک فقط جزء کوچکی از پوستۀ بیرونی کره زمین به شمار می آید وفقط بخش ناچیزی از آن به طور مستقیم برای گیاهان قابل جذب و استفاده است. نیتروژن عنصر پر تحرکی است به طوری که وقتی مقدار نیتروژن جذب شده کافی نباشد، نیتروژن موجود در برگ های پیر به برگ های جوان و فعال منتقل می شود. بیشترین مقدار نیتروژن به صورت تثبیت شده در پوستۀ خاک وسنگ ها موجود است. مطلب مذکور بر خلاف این عقیدۀ عمومی است که اتمسفر بزرگترین مخزن نیتروژن است. اتمسفر ازاین نظر در مقام دوم است. این عنصر بین هوای خاک وموجودات زنده در حال گردش می باشد.(شریفی عاشور آبادی، ۱۳۷۷)
به دلیل پویایی و تحرک نیتروژن در خاک، مدیریت مصرف آن از قبیل میزان، نوع، زمان مصرف و دفعات مصرف از اهمیت ویژه ای برخوردار است تا حداکثر عملکرد عاید گشته و کیفیت محصول نیز بهتر شود. در ضمن مصرف بیش از حد نیتروژن اثر تخریبی زیست محیطی ایجاد کرده و سبب آلودگی آب های زیر زمینی می گردد و بدین وسیله با مصرف بهینه نیتروژن گامی در جهت کشاورزی پایدار برداشته می شود. مقدار این عنصر در خاک هایی که حاوی ماده آلی زیاد هستند بیشتر است. همچنین در مناطق مرطوب بیشتر از مناطق خشک میباشد. مقدار نیتروژن در خاک های سنگین بیشتر از خاکهای سبک و شنی است .( مظاهری و مجنون حسینی، ۱۳۸۱)
۲-۱۰-۲- نقش واهمیت نیتروژن در گیاه
این عنصر بیشتر از سایر مواد غذایی در تغذیه گیاه مصرف میشود و همواره بایستی در دوره رشد گیاه به صورت تدریجی مصرف شود. مقداری از آن در زمان کاشت برای شروع رشد گیاه و بقیه تا حد مجاز در طول دوره بهرهبرداری استفاده می شود. نیاز گیاهان به نیتروژن زیاد است از مرحله نشاء گیاه شروع و تا اینکه در مرحله گلدهی و میوهدهی به اوج خود میرسد (خواجه پور،۱۳۷۱).
نیتروژن یکی از عناصر تشکیل دهنده پروتئین ها، آمیدها، اسیدهای آمینه، کوآنزیم ها، اسیدهای نوکلئیک، کلروفیل و بسیاری دیگر از ترکیب های مهم گیاهی است. نیتروژن حتی در سنتز قند گیاهان قندی نقش داشته و در گیاه به عنوان منبع انرژی جهت رشد و بقای سلول های گیاهی عمل می کند. به طور متوسط تعداد اتم های نیتروژن موجود درمادۀ خشک گیاهی بیش از سایر عناصر اصلی است. به ازای هر اتم مولیبدن بیش از ۱۰۵ اتم نیتروژن و۱۰۴ اتم فسفر مورد نیاز گیاه است. به عبارت دیگر نیاز به نیتروژن در گیاه به طور تقریبی ۵ برابر نیاز آن به فسفر است (سالاردینی، ۱۳۶۶).
بخش اعظم نیتروژن در گیاه به صورت شرکت در ساختار ترکیبات آلی بوده اما کم و بیش به فرم یون های آمونیوم و نیترات نیز دیده می شود. عکس العمل گیاه نسبت به نیتروژن قابل دسترس و کافی به صورت های زیر است:
۱- افزایش رشد سبزینه ای
۲- رشد وتوسعـۀ متعادل گیاه
۳- افزایش شدت رنگ سبز برگ ها ومتعاقب آن جذب نور بیشتر( خواجه پور،۱۳۷۱)
۲-۱۰-۳- کمبود نیتروژن
نیتروژن ازجمله عناصری است که در بیشتر مناطق خشک و نیمه خشک کمبود آن مطرح می شود، زیرا مقدار مواد آلی که عمده ترین منبع ذخیره نیتروژن هستند در این مناطق خیلی کم بوده و در صورت وجود به سرعت تجزیه می شود (منگل، ۱۳۷۱).
کمبود نیتروژن در خاک و نتیجتاً در گیاه موجب رنگ پریدگی یا زردی برگ ها، کوچکی ورشد کم گیاه، تعداد ساقه های کم، کوچکی گل ها وبالاخره افت کیفیت و کمیت محصول می شود. نیتروژن در گیاه به سهولت حرکت کرده و جهت حرکت آن همیشه از اندام های مسن به طرف اندام های جوان و در حال رشد سریع، مانند جوانه های انتهایی، گل ها و میوه می باشد. به همین دلیل زردی ناشی از کمبود نیتروژن بیشتر در برگ های مسن گیاه مشاهده می شود زیرا برگ های مسن نیتروژن خود را از طریق فتوسنتز به صورت آسمیلات جدید برای تقویت اندام های جوان و در حال رشد از دست می دهند (خواجه پور،۱۳۷۱).
جدو ل ۳-۲- جدول آنالیز واریانس برای یک آرایه متعامد L9 با چهار فاکتور کنترلی ۵۵
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جدول ۴-۱- آنالیز واریانس برای نرخ برادهبرداری در مرحله اول آزمایشها ۶۲
جدول ۴-۲- مقدار فاکتورهای ورودی برای رسیدن به مقدار بهینه نرخ برادهبرداری در مرحله اول آزمایشها ۶۲
جدول ۴-۳- آنالیز واریانس برای نرخ سایش ابزار در مرحله اول آزمایشها ۶۵
جدول ۴-۴- مقدار فاکتورهای ورودی برای رسیدن به مقدار بهینه نرخ سایش ابزار در مرحله اول آزمایشها ۶۵
جدول ۴-۵- آنالیز واریانس برای زبری سطح در مرحله اول آزمایشها ۶۸
جدول ۴-۶- مقدار فاکتورهای ورودی برای رسیدن به مقدار بهینه زبری سطح در مرحله اول آزمایشها ۶۸
جدول ۴-۷- آنالیز واریانس برای نرخ برادهبرداری در مرحله دوم آزمایشها ۷۱
جدول ۴-۸- مقدار فاکتورهای ورودی برای رسیدن به مقدار بهینه نرخ برادهبرداری در مرحله دوم آزمایشها ۷۱
جدول ۴-۹- آنالیز واریانس برای نرخ سایش ابزار در مرحله دوم آزمایشها ۷۴
جدول ۴-۱۰- مقدار فاکتورهای ورودی برای رسیدن به مقدار بهینه نرخ سایش ابزار در مرحله دوم آزمایشها ۷۴
جدول ۴-۱۱- آنالیز واریانس برای زبری سطح در مرحله دوم آزمایشها ۷۷
جدول ۴-۱۲- مقدار فاکتورهای ورودی برای رسیدن به مقدار بهینه زبری سطح در مرحله دوم آزمایشها ۷۷
فصل اول
کلیات
۱-۱- مقدمه
فرآیندهای ماشینکاری، شکلدهی و ریختهگری از جمله فرآیندهای پرکاربرد مورد استفاده در تولید قطعات صنعتی میباشند که هر کدام از این فرآیندها دارای ویژگیها، مزایا و معایب خاصی هستند ]۱٫[ فرایند ماشینکاری، برداشت براده از قطعهکار برای تولید هندسهای خاص با درجهی خاصی از دقت و صافی سطح است. یکی از ویژگیهای فرایند ماشینکاری که آن را از فرآیندهای دیگر متمایز میکند، کم شدن وزن و حجم قطعهکار در اثر برادهبرداری از آن است ]۲٫[
قدمت روشهای برادهبرداری به زمانهای قدیم میرسد و زمانی که مردم اولیه قطعات مورد نیازشان را توسط دست یا ابزار تهیه شده از جنس استخوان، چوب یا سنگ بریده و تولید میکردند. تا قرن هفدهم، قطعات مورد نیاز مثل واگنها، قایقها و لوازم ابتدایی، توسط همین ابزارهای ساده و ابتدایی و روشهای مکانیکی بسیار ساده ساخته میشدند. با به عرصه آمدن آب، بخار و سپس برق به عنوان منابع انرژی جدید و با کاربرد فولادهای آلیاژی بهسازی شده در ساخت ابزارها، در قرن هجدهم و نوزدهم، صنعت ماشینابزار پا به عرصه وجود گذاشت و ماشین ابزارهای مختلفی مانند ماشینتراش، داخلتراش، صفحهتراش، ماشینهای مته، ماشینهای فرز، ماشینهای سنگزنی، ماشینهای ابزار هونینگ[۱]، بورینگ[۲] و ماشینهای مخصوص، در تولید قطعات مختلف استفاده شدند ]۳٫[
در همه فرآیندهای ماشینکاری سنتی[۳] باید ابزاری سختتر از قطعهکار حضور داشته باشد و این ابزار باید تا عمق معینی در قطعهکار نفوذ کند. در ضمن، ابزار و قطعهکار باید نسبت به هم حرکت داشته باشند تا عملیات برادهبرداری انجام گیرد. فرآیندهای ماشینکاری سنتی را می توان به دو دسته زیر تقسیمبندی کرد ]۲:[
-
- ماشینکاری از طریق برش مانند تراشکاری و فرزکاری
-
- ماشینکاری از طریق سایش مانند سنگزنی
با پیشرفت تکنولوژی و صنایع مختلفی مانند خودروسازی، هوا و فضا و ساخت راکتورهای هستهای در قرن نوزدهم و بیستم، نیاز به موادی با استحکام بالا، سخت، دارای چقرمگی و نسبت استحکام به وزن بالا مانند آلیاژهای مقاوم در برابر دماهای بالا، سرامیکها، کاربیدها، استلیتها[۴] (آلیاژهای پایه کبالت) و کامپوزیتهای تقویت شده با الیاف، تبدیل به نیازی اساسی شد. افزایش سختی جنس قطعهکار در فرآیندهای ماشینکاری سنتی، مشکلاتی را مانند کاهش سرعت برشی و در نتیجه مقرون به صرفه نبودن اقتصادی را به دنبال دارد بطوریکه در برخی موارد، ابزار نمیتواند از مواد سخت قطعهکار برادهبرداری کند. از طرفی، دستیابی به جنس ابزاری که به اندازه کافی سخت باشد تا بتواند از مواد با استحکام بالا برادهبرداری کند، امکانپذیر نیست. همچنین، نیازهای دیگری مانند صافی سطح بهتر، دقت هندسی بیشتر، نرخ تولید بالاتر، توانایی ماشینکاری اشکال پیچیده، ماشینکاری در مقیاسهای خیلی کوچک، ماشینکاری نقاطی از قطعهکار که دسترسی به آنها دشوار است و با روشهای سنتی امکان برادهبرداری از آنها وجود ندارد، ایجاد سوراخهای با زاویهی ورودی کم، سوراخهای غیر دایروی و منحنی شکل و سوراخهای بدون پلیسه در مواد سخت و با استحکام بالا، به رشد و توسعه فرایندهای برادهبرداری جدیدی بنام فرایندهای ماشینکاری پیشرفته[۵] (مدرن یا غیر سنتی) منجر شد ]۴٫[
در فرآیندهای پیشرفته ماشینکاری، ابزار برشی سطح قطعهکار را نمیتراشد، بلکه از انرژی بصورت مستقیم، برای برداشت ماده از قطعهکار استفاده میشود. دامنه کاربرد فرایندهای پیشرفته ماشینکاری را خواص قطعهکار مانند رسانایی الکتریکی، رسانایی حرارتی و دمای ذوب، تعیین میکنند ]۵٫[
فرآیندهای پیشرفته ماشینکاری را می توان به دستهه ای مکانیکی، ترموالکتریکی، الکتروشیمیایی و شیمیایی تقسیم بندی کرد. فرایند ماشینکاری با تخلیه الکتریکی[۶]، ماشینکاری التراسونیک[۷] و ماشینکاری الکتروشیمیایی[۸] نمونههایی از فرآیندهای پیشرفته ماشینکاری میباشند. در ادامه، فرایند ماشینکاری با تخلیه الکتریکی بطور مختصر بررسی میشود ]۴٫[
۱-۲- تاریخچه فرایند ماشینکاری تخلیه الکتریکی
سر جوزف پرستیلی در سال ۱۷۶۸، برای اولین بار سایش فلز با تخلیههای جرقهای (اسپارک)[۹] را تجربه کرد. بیش از صد سال سپری شد تا از این اثر استفاده عملی شود، تا اینکه در سال ۱۹۴۳، دو فرد روسی به نامهای بی . آر و ان . آی . لازارنکو، نتیجه گرفتند که از تخلیه جرقه میتوان برای ماشینکاری مواد جدیدی که شکلدهی آنها با روشهای قبلی مشکل است، استفاده کرد ]۶٫[
۱-۳- مکانیزم برادهبرداری فرایند ماشینکاری تخلیه الکتریکی
دو الکترود فلزی که یکی از آنها به شکل از پیش تعیین شده (ابزار) و دیگری قطعهکار است، در یک سیال دیالکتریک مثل نفت، غوطهور میشوند. یکسری پالس ولتاژ، اغلب به شکل مستطیل با فرکانس KHZ5، بین دو الکترود که با فاصله کوچکی (mm ۰۱/۰-۵/۰) از هم جدا شدهاند، اعمال میشود. استفاده از این پالسهای ولتاژ در چنین فاصله کمی باعث تجزیه الکتریکی دیالکتریک بصورت موضعی میشود. این پدیده در یک کانال به شعاع تقریبی ۱۰(کانال پلاسما)[۱۰] اتفاق می افتد. علت این تجزیه الکتریکی، شتابگیری الکترونهای خروجی از کاتد به سمت آند، بر اثر میدان الکتریکی موثر است. این الکترونها با اتمهای خنثی دیالکتریک برخورد کرده و یونهای مثبت و منفی بیشتری ایجاد میکنند که آنها نیز به ترتیب به سمت کاتد و آند شتاب می گیرند. هنگامیکه الکترونها و یونهای مثبت به آند و کاتد میرسند، انرژی جنبشی خود را به صورت گرما از دست میدهند، بطوریکه دستیابی به دمای °C8000 -12000 در الکترودها امکانپذیر است. بنابراین با جرقههای بسیار کوتاهمدت، دمای موضعی الکترونها به بیش از نقطه ذوب طبیعی آنها میرسد. به علت تبخیر دیالکتریک، فشار در کانال پلاسما به سرعت به مقدار حدود bar ۲۰۰ افزایش پیدا میکند. اگرچه این فشار بالا از تبخیر فلز فوق گرم جلوگیری میکند، ولی با این وجود، هنگامیکه ولتاژ در پایان پالس برداشته میشود، فشار ناگهان افت کرده و فلز فوق گرم تبخیر میشود و به این ترتیب فلز از الکترودها برداشته میشود. رابطه بین مقادیر فلز برداشته شده از آند و کاتد به سهم نسبی الکترونها و یونهای مثبت در کل جریان بستگی دارد. چون جرم یونهای مثبت ۱۰۰۰۰ برابر بیشتر از الکترونها بوده و سختتر حرکت میکنند، در مراحل اولیه تخلیه، جریان الکترون غالب است، بنابراین ابتدا سایش آند (قطعهکار) بیش از کاتد است، اما در ادامه و با پیشرفت فرایند، پهنای کانال پلاسما زیاد شده و شدت جریان در دهانه بینالکترودی کم میشود، به این ترتیب، بر اثر کاهش الکترونها، سهم یونهای مثبت بیشتر شده و با افزایش جریان یونهای مثبت، مقدار فلز بیشتری از کاتد (ابزار) برداشته میشود و سایش کاتد بیشتر میگردد. بنابراین با توجه به نیاز به پرداختکاری یا خشنکاری، قطبیت[۱۱] ابزار و قطعهکار مشخص میشود. جرقهها عموماً در مناطقی که میدان الکتریکی موضعی بیشتر است، تولید شده و هر جرقه مقدار کمی از فلز روی الکتروهای ابزار و قطعهکار را برمیدارد. با حرکت پیشرو ابزار به سمت قطعهکار که با یک سیستم کمکی الکترونیکی انجام میشود، تصویر الکترود ابزار (که به شکل قطعهکار نهایی ساخته شده) بر روی قطعهکار ایجاد میشود ]۷، ۸ و ۹٫[
۱-۴- پارامترهای ورودی و خروجی فرایند ماشینکاری تخلیه الکتریکی
۱-۴-۱- متغیرهای ورودی فرایند ماشینکاری تخلیه الکتریکی
این متغیرها را میتوان در سه گروه زیر دستهبندی نمود ]۸:[
الف) متغیرهای الکتریکی شامل ولتاژ، جریان الکتریکی، زمان روشنی پالس (Ton)، زمان خاموشی پالس (Toff)، قطبیت الکترود و قطعه کار
ب) متغیرهای فیزیکی شامل شکل و اندازه الکترود، دقت و استحکام دینامیکی و پایداری ماشین، سیستم کنترل سروو[۱۲]، سینماتیک حرکت الکترود، مشخصات دیالکتریک مانند جریان، نوع جریان، میزان ناخالصیها و ذرات معلق موجود در دی الکتریک، فشار و درجه حرارت آن
ج) جنس الکترود ابزار، قطعهکار و دیالکتریک
۱-۴-۲- متغیرهای خروجی فرایند ماشینکاری تخلیه الکتریکی
عمدهترین متغیرهای خروجی که در واقع مشخصه های خروجی فرایند ماشینکاری تخلیه الکتریکی می باشند، عبارتند از:] ۸ [
الف) نرخ برادهبرداری (MRR)
ب) نرخ سایش ابزار(TWR)
ج) صافی سطح به دستآمده (Ra)
د) دقت ابعادی به دستآمده برای قطعهکار
ه) سلامتی سطح ماشینکاری شده[۱۳]
۱-۵- مزایای فرایند ماشینکاری تخلیه الکتریکی
-
- عدم تماس بین قطعهکار و الکترود و توانایی ایجاد دیوارههای نازک و اشکال ظریف
- توانایی تولید قطعات دارای شکل پیچیده، با دقت بالا
بنـد سوم : نزد حاکم بودن
برخی از فقهای شیعه نظر برآن دارند که در امور کیفری اقرار باید در مجلس قضا و نزد قاضی صورت پذیرد.[۱۶۷]
این حکـم به نظـر نیکـو می رسد ، زیرا امور کیفری بر خلاف امـور مدنی که با امـوال و امور مـادی در ارتبـاط است. مربـوط به جـان، نامـوس و امـوری از ایـن قبیـل میباشد. و لازمه احتیاط در این امور آن است که قاضی شخصاً اقرار را استمـاع نموده، و با قطع ویقین مبـادرت به اصـدار حکـم نمـاید .البته برخی بر این عقیده اند که اگر برای حاکم اثبات شود که شخص نزد حاکمی که نزد حاکمی که نزد او ترافع شده است . اقرار کرده است ، میتواند طبق آن اقرار حکم نماید. بر خلاف بیّنه ، زیرا حکم به بیّنه به مجرد ثبوت اقامه آن نزد قاضی دیگر جایز نیست، بلکه بیّنه باید نزد قاضی صادر کننده حکم اقامه شود . فقهای اهل سنت نیز بر این عقیده اند که ، در امور کیفری اقرار باید در نزد قاضی صورت پذیرد، در غیر این صورت آن اقرار فاقد ارزش خواهد بود زیرا اقرار ماعز در نزد رسول الله(ص) صورت گرفت. و نیز به دلیل این که اگر شخصی در نزد کسی غیر از قاضی اقرار نماید و شهود بر اقرار او شهادت بدهند . شهادت آن ها پذیرفته نیست ، زیرا اگر آن شخص نزد ، قاضی اقرار نماید شهادت لغو و بی اثر است ، زیرا حکم بر اساس اقرار صورت می گیرد ، نه بر اساس شهادت . و اگر منکر اقرار شود ، انکار او به منزله رجوع از اقرار است و رجوع از اقرار در حدود الهی صحیح می باشد .
برخی از اهل سنت در این مورد عقیده دارند که ، فرقی ندارد که اقرار در زمان تصدی منصب قضا نزد قاضی صورت گرفته باشد ، یا قبل از زمان تصدی .
قانون گزار ما نیز نظر بر شرطیّت وقوع اقرار در نزد قاضی داشته ، و در امور متعدد این نظر را ابراز نموده است برای مثال ماده۱۷۱ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «هرگاه متهم اقرار به ارتکاب جرم کند ، اقرار وی معتبر است و نوبت به ادله دیگر نمی رسد، مگر اینکه با بررسی قاضی رسیدگی کننده قرائن و امارات بر خلاف مفاد اقرار باشد که در این صورت دادگاه ، تحقیق و بررسی لازم را انجام می دهد و قرائن و امارات مخالف اقرار را در رأی ذکر می کند »
همچنین در تبصره ۲ ماده ۲۱۸ همان قانون مقرر می دارد : « اقرار در صورتی اعتبار شرعی دارد که نزد قاضی در محکمه انجام گیرد » .
رویه قضایی ما نیز موید همین نظر است برای مثال شعبه ۲۰ دیوانعالی کشور ، به موجب رأی شماره ۱۷/۲۶۲ بیان میدارد : « اقرار موثر در اثبات قتل عمدی اقرار در دادگاه است نه اقاریر مرحله مقدماتی … » .
همچنین شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور نیز در دادنامه شماره ۱۳۷۹ – ۲۷/۳/۷۲ اقرار در مرحله تحقیقات مقدماتی را کافی ندانسته است : « با توجه به محتویات پرونده ، این که دادگاه محترم اصلِ زنا را با اقرار محکوم علیه ثابت دانسته ( در دادنامه اعلام داشته است نظر به این که متهم به وقوعِ زنا صراحتاً در تمام مراحل اقرار کرده ) با این که متهم یاد شده در جلسات دادگاه اقرار به زنا چه به عنف و چه به غیر عنف نداشته ، و به کلی منکر بوده است و روشن و واضح است که اقرار عندالحاکم معتبر است . » بنابراین اقرار معتبر شرعی وجود ندارد. اگرچه متهم نامبرده در مراحل تحقیقات اولیه (در آگاهی و دادسرا) مکرر اعتراف و اقرار به زنا دارد که به ضمیمه اظهارات گواهان و سایر قراین و شواهد ، زمینه برای حصول علم متعارف به بزهکاری وی حاصل است. و بالجمله استناد به اقرار متهم در اثبات بزهکاریش صحیح نبوده و از این جهت دادنامه مخدوش است و نقض می گردد .
رئیس قوه قضائیه در بخشنامه شماره ۹۱۸۹/۱-۲۱/۹/۶۹ به دادگاه ها تاکید کرده است که اقرار باید در محضر دادگاه باشد و اقرار در غیر دادگاه معتبر نیست .
حقوقدانان نیز بر این عقیده اند که : دادرس دادگاه باید شخصاً اقرار متهم را استماع نماید ، در غیر این صورت اعتبار اقرار محرز نخواهد بود.[۱۶۸] نکته ای که در این جا لازم به ذکر است این است که ، در مورد اقرار در نزد قاضی تحقیق باید گفت در مواردی که اقرار متهم باید نزد حاکم دادگاه صورت گیرد تا منشاء اثر باشد ، استماع اقرار متهم را نمی توان به قاضی تحقیق محول کرد . بنابراین ، در حدود الهی نظیر زنا و لواط ، که اقرار باید نزد حاکم رسیدگی کننده به عمل آید ، ارجاع امر به قاضی تحقیق جایز نیست.[۱۶۹]
بنـد چهارم : تعدد اقرار
اقرار به اعتبار مورد اقرار به حق الله ، حق الناس و حق مشترک تقسیم می شود . در اقرار به حق الله بنابر نظر مشهور تعدد معتبر است ، مواردی که تعدد اقرار شرط است به قرار ذیل است : در اقرار به زنا و لواط چهار بار اقرار معتبر است این حکم از شهرت فتوایی برخوردار است . در اقرار به قیادت و شرب خمر و سرقت، بنا بر مشهور دو بار اقرار لازم است. در قانون مجازات اسلامی نیز به پیروی از نظر مشهور در جرائم فوق ، تعداد اقرار شرط دانسته شده است . در اقرار به حق الناس یک بار اقرار کافی است زیرا دلیلی بر اعتبار تعدد وجود ندارد و « اقرار العقلاء علی انفسهم جایز » نیز آن را ایجاب می کند . در اقرار به حق مشترک بنابر نظر مشهور، دو بار اقرار لازم است تا حد قذف بر مقر جاری شود . شایان ذکر است که ، در حق مشترک آنجا که حق الناس جنبه مالی داشته باشد ، مانند سرقت با یک بار اقرار جنبه مالی که حق الناس است ، ثابت می شود و حد سرقت ( قطع ید ) تعدد لازم دارد .
آراء فقهای اهل سنت در مورد شرطیّت تعدد در اقرار از این قرار است :
جمهور اهل سنت نظرشان بر این است که در اقرار شرط نمی باشد ، و این که انسان یکبار اقرار بر زنا، شرب خمر یا غیره نماید کافی می باشد. ایشان برای این نظر به احادیث زیادی استناد نموده که ، در آنها اکتفا به یک اقرار وارد شده است. از جمله این احادیث، حدیثی است که در صحیح مسلم آمـده ، و آن این چنین است که: شخصی اعتراف نمود که دیگری را به قتل رسانده است پس او را به ولی مقتول سپردند تا او را قصاص نماید.
حدیث دیگر که به آن استناد شده ، حدیث انیس می باشد که ، رسول الله (ص) فرمود : ای انیس فردا به سوی ان زن برو ، اگر اعتراف کرد . سنگسارش کن .
حدیث دیگر نیز حدیثی است که احمد، ابوداود و نسائی آن را نقل کرده اند . و آن بدین صورت است که : سارقی نزد رسول الله (ص) آمد و یکبار اعتراف نمود … پس رسول الله (ص) فرمود : دست او را قطع کنید .
اما اصحاب رأی و حنابله و اسحاق و ابن ابی لیلی نظر بر آن دارند که زنا زمانی اثبات می شود که شخص چهار بار به ان اقرار نماید . ایشان برای این نظر استناد به حدیثی کرده اند که ، بخاری و مسلم از ابوهریزه نقل کرده اند . این حدیث بیان می دارد که : مردی نزد رسول الله (ص) از او رو برگردانید . تا اینکه او این کار را چهار مرتبه تکرار کرد . پس زمانی که چهار مرتبه اقرار نمود رسول الله (ص) او را فـرا خواند و فرمود : آیـا تـو مجنـون هستـی ؟ آن شخـص گفت : نه . رسول الله (ص) فرمـود : آیا تو محصـن هستـی ؟ گفت : بله . پس رسول الله (ص) فرمود : او را ببرید و سنگسارش کنید .
این گروه همچنین به حدیث ماغر که ابو داود آن را روایت کرده است ، استناد کرده اند . این حدیث بیان میدارد که: ما عز دو بار اقرار به زنا کرد، و رسول الله (ص) او را طرد نمود . سپس امد و دو بار دیگر به زنا اعترافکرد. سپس رسول الله(ص) فرمود: او چهار مرتبه اقرار نمود . او را ببرید و سنگسارش نمایید .
حقوقدانان نیز تعدد دفعات را از جمله شرایط تاثیر بخشی اقرار می دانند که ، البته این تعدد و تکرار بر حسب نوع جرم متفاوت می باشد . مثلاً برای اثبات قتل عمدی یکبار ، و در لواط و زنا چهار بار و در چهار جلسه ، و در جرم شرب خمر و قوادی دو بار اقرار را لازم می دانند .
بنـد پنجم : تعدد مجالس
در این که تعدد مجالس در ارزشمندی اقرار بعنوان یکی از ادلّـه اثبات دعـوی شرط می باشد ، و به بیان دیگر در این که آیا هر اقرار باید در یک مجلس واقع شود و یا این که وقوع همه اقرارها در یک مجلس کفایت می کند ، اختلاف نظر وجود دارد .
در مذهب امامیه گروهی از فقها قائل بر عدم اشتراط تعدد مجالس در اعتبار اقرار می باشند.[۱۷۰]
دلیل این گروه اصل عدم اشتراط می باشد ، زیرا دلیلی که اقتضای تعدد نماید ، وجود نـدارد . و قضیـه ماعز نیــز ( که به آن جهـت اشتـراط تعـدد مجـالس استنـاد می شـود ) صریح در لزوم تعدد اقـرار نمی باشد . [۱۷۱]
امـا گـروهی دیگر از جمله شیـخ طوسی در خلاف و مبسـوط و ابن حمزه ، تعدد مجـالس را در اقـرار شـرط می دانند . قائلین به اعتبار تعدد مجالس به دلایل زیر استناد نمـوده اند .
اول : قضیـه ما عـز بن مالک ، زیرا ما عـز در چهـار موضع اقرار نمود .
دوم : اصـل بر برائت . اگر اقـرارکننـده دریک مجـلس اقـرار نمایـد آیا حـد بـر او جــاری میشود؟ محـل تردیـد است . و بنـابر اصـل برائت در مـوارد تردیـد ، حـد سـاقط می شـود .
سـوم : اجمـاع . شیـخ طوسـی بر ایـن امـر ادعـای اجمـاع نمـوده اند .
در فقه اهل سنت نیز قائلین به تعـدد اقـرار ، تعدد مجـالس را شترط اعتبـار اقـرار میدانند . اما در این که آیا تعدد مجالس قـاضی معتبر می باشد یا مجالس مقر ، اختلاف نظر دارند .
قائلین به اعتبار تعدد مجالس مقر و از جمله ابوحنیفه به حدیث ما عز استدلال نموده اند . به این طریق که بیان می دارند : رسول الله (ص) در ماجرای ما عز اختلاف مجالس مقر را معتبر دانسته اند ، زیرا ما عز در هر اقـرار از مسجـد خارج میشد و سپس باز میگشت. امـا مجـالس رسول الله(ص) تغییری نکرد.[۱۷۲]
حقوقدانان نیز تعـدد مجـالس را شـرط اعتبـار و ارزشمنـدی اقـرار به عنوان دلیل اثبـاتی می داننـد.[۱۷۳]
اما سئوالی که در اینجـا پیش می آید ، آن است که بر فرض پذیرش لـزوم تعـدد مجالس اقـرار ، فاصلـه بیـن هر مجلس تا مجلس دیگـر بایـد به چـه نحـوی باشد تـا تعدد مجالس را صـادق بدانیـم .
از جستجوی در اقـوال فقهـای شیعـه در این رابطـه چیـزی حاصل نشد . و گویـا فقها شیعه متعرض این مسأله نشده اند . با این حـال از تدقیـق در احـادیث مـورد قبول ایشان می توان پاسخ احتمالی این مسأله را بدست آورد
یکی از این احادیث از اینقرار استکه: زنی حامله نزد امیرالمومنین(ع) آمد و گفت : یا امیر المومنین من زنا کرده ام مرا تطهیر کن ، زیرا عذاب دنیا آسان تر است از عذاب آخرت که همیشگی می باشد. امام علی (ع) فرمود : از چه چیز تطهیرت نمایم ؟ آن زن گفت من زنا کرده ام. امام(ع) فرمود : آیا در زمان انجام این عمل شوهر داشتی؟ آن زن گفت بله. امام(ع) فرمود : آیا شوهر توحاضر بود یاغایب ؟ زن گفت حاضر بود. سپس امام فرمود : برو وضع حمل کن و سپس بیا تا تطهیرت نمایم . هنگامی که زن دور شد و بجایی رسیدکه کلام امام را نمیشنید، امام(ع) فرمود: « الهم انها شهاده » یعنی خدایا این یک بار شهادت ….
به نظر می رسد از این قسمت این روایت میتوان اینگونه استنباط نمود که ، دور شدن مقر از قاضی به نحوی که نه دیده شود و نه صدایش شنیده شود میتواند ملاک اختلاف مجالس اقرار باشد. اما در تفسیر اختلاف مجالس در نزد اهل سنت ، از ابوحنیفه اینگونه روایت شده است که ، اختلاف مجالس مقر به این صورت است که ، مقِر یکبار اقرار می نماید سپس بیرون می رود تا جایی که از چشمان قاضی دور شود . سپس می آید و اقرار می کند و بار دیگر می رود .
حقوقدانان نیز در مورد ملاک اختلاف مجالس اقرار به اظهار نظر پرداخته اند ، به این صورت که ، بعد از اولین قاضی متهم را برای اقرار جلسه دوم دعوت می کند . سپس کنار رفته تا فرصت تفکر و تأمل به متهم داده شود .
شعبه دوازدهم دیوان عالی کشور نیز در دادنامـه شماره ۱۶۰ – ۳۱/۳/۱۳۷۱ چنین رأیی داده است : « چهـار بار اقـرار مذکـور در قانـون بایستی در زمـان های مختلف و فواصل متعارف باشد و صرف خروج و دخول از دادگـاه و سپس أخذ اعتراف بر خلاف نظر شارع مقدس می باشد » [۱۷۴]
اما هیئت عمومی دیوان عالی کشـور این فاصله را به انـدازه یک روز یا یک هفـته می داند ، و تا اندازه ای برای این فاصله زمانی اهمیت قائل شده است که در رأی اصراری ش ۲۵ مورخ ۱۱/۹/۱۳۷۶ فاصله کمتر از این را موجب نقض حکم دانسته است . خلاصه این پرونده آن است که پسر بچه ده ساله ای در شهرستان قم مورد تجاوز به عنف راننده مینی بوس قرار می گیرد مادرش او را به پاسگاه انتظامی معرفی می کند و پزشک قانونی هم دخول و عمل لواط را تایید می کند . وقتی متهم را به پاسگاه می آورند چهار بار به عمل خود اعتراف می کند . در دادگاه هم همین چهار اقرار صورت می پذیرد منتهی چهار بار به این صورت بوده که پس از هربار اعتراف، قاضی متهم را از جلسه خارج ، و دوباره وارد جلسه می کند تا چهار بار اقرار در چهار جلسه محقق شود . پس از آن متهم به اعدام محکوم می شود ، ولی دیوان عالی کشور با این استدلال که چون اقرار در چهار جلسه مدّ نظر شرع واقع نشده است ، آن را نقض می کند و پرونده را به شعبه دیگری می فرستد . در این شعبه هر روز یا هر هفته یک جلسه دادرسی تشکیل می دهند و … [۱۷۵]
بخش دوم
حدود اعتبار و ارزش اثباتی اقرار در حقوق کیفری
فصل نخست : حدود اعتبار و آثار اقرار
در این فصل برای شناخت حدود اعتبار و آثار اقرار در حقوق کیفری موضوع را طی دو مبحث ـ در مبحث اول راجع به حدود اعتبار اقرار در حقوق کیفری و در مبحث دوم راجع به آثار اقرار در حقوق کیفری را مورد بررسی قرار داده ایم
مبحث اول : حدود اعتبار اقرار در حقوق کیفری
در حقوق جزای عرفی ایران ، علیرغم اینکه اقرار به عنوان یک دلیل اثبات مورد توجه قرار گرفته ، لیکن مقررات جزائی کافی و صریحی که حدود اعتبار و ارزش آن را روشن سازد وجود ندارد . صریح ترین حکم قانونی که در این مورد وجود دارد ماده ۳۲۹ قانون آئین دادرسی کیفری است که قبلاً مذکور افتاد . لذا برای بررسی حدد اعتبار اقرار در حقوق جزای عرفی ایران ناگزیر از توسل به احکامی هستیم که از سوی مراجع عالی قضائی در این خصوص صادر شده است . دیوانعالی کشور ضمن آراء متعددی که صادر نموده است در مقام رفع ابهامات و همچنین بیان اصول و شرایط اقرار قابل قبول ، خصوصیات اقرار جزائی را به شرح زیر تعیین و حدود اعتبار آنرا مشخص نموده است .
گفتار اول : طریقیت یا موضوعیت داشتن اقرار
مفهوم طریقت داشتن اقرار که اقرار به خودی خود موجب ثبوت تقصیر متهم نیست بلکه طریق کشف حقیقت و وسیله علم و استنباط محکمه در تشخیص تقصیر متهم می باشد و به همین دلیل باید در خصوص صحت و سقم آن تحقیق شود . نتیجه تحقیق ممکن است مثبت باشد ، یعنی معلوم شود که اقرار منطبق با واقع است و ممکن است منفی باشد ، یعنی فساد آن به اثبات برسد.[۱۷۶]
بنابراین بصرف اینکه کسی اقرار کند که فلان جرم را مرتکب شده است نمیتوان او را واقعاً مقصر دانست، همانطور که نمیتوان از اقرار مذکور بدون بررسی لازم صرف نظر کرد. موضوع طریقت داشتن اقرار در امر کیفری، ضمن آراء متعدد دیوانعالی کشور، تشریح گردیده است. به عنوان نمونه حکم شماره ۱۲۰۴ – ۲۶/۷/۲۴ شعبه دوم اشعار می دارد : «در امور جزائی تنها اقرار متهم بدون اینکه در باب صحت و اعتبار آن تحقیقاتی بعمل آمده و قرائنی در تایید آن موجود باشد، موضوعیت نداشته و ممکن است طریق علم و استنباط محکمه در تشخیص تقصیر متهـم واقـع شـود ، نه آنکه بطور کلی و قطع نظر از طریقت آن بر ضرر متهم، دلیـل و حجتی قانونی بشمار رود»[۱۷۷] در یکی دیگر از آراء دیوانعالی کشور نیز در این خصـوص آمده است :
«در امور کیفری دلیلیت اقرار متهم از حیث کاشف بودن آن از واقـع است و بدون آنکه در باب صحت اقرار تحقیقاتی بعمل آید و قرائن درتائید آن در نظـر گرفتـه شود نمی توان اقرار را دلیل بر بزهکاری او دانست ، چه آنکه اقرار متهم موضوعیت نداشته ، ممکن است طریق علم و استنباط محکمه در تشخیص تقصیر متهم واقع گردد» رای شماره ۲۴۸ مورخ ۱۳/۷/۱۳۱۹ نیز حکایت دارد : «در امر جزائی حقیقت مناط است و اعتراف و غیره مادام که کاشف از حقیقت نباشد حجت نیست» نکته مهمی که ذکر آن در اینجا ضروری به نظر می رسد آنست که در حقوق جزای عرفی ایران طریقت داشتن اقرار عام است . بدین معنا که طریقت داشتن اقرار ، خاص احکام دادگاهها در ماهیت دعوی نیست ، بلکه اقرار درباره هر موضوع ومساله ای که به نحوی در دعوای جزائی تاثیر
داشته باشد ، طریقت داشته و باید درباره صحت و سقم آن تحقیق گردد و هرگاه قرائنی که دال بر صحت آن باشد بدست نیاید، آن اقرار بی اثر می باشد . به عنوان مثال ، درخصوص تکرار به جرم که از علل مشدده مجازات میباشد، صرف اقرار متهم به اینکه دارای سابقه محکومیت موثر کیفری است، مجوزی برای اعمال مواد مربوط به تشدید مجازات به علت تکرار جرم نیست . حکم شماره ۹۳۶ – ۲۶/۳/۱۳۱۹ دیوانعالـی کشـور در ایـن زمینـه اشعـار می دارد :
«نظر به اینکه دادگاه با در نظر گرفتن یک پیشینه موثر برای متهم فرجام خواه تعیین مجازات نموده ، در صورتیکه در پرونده ، عمل پیشینه متهم معلوم نمی شود و دادگاه بدون تحقیق از مقامات لازمه فقط به استناد اقرار متهم به داشتن پیشینه ، حکم خود را صادر نموده است . از جهت نقص تحقیقات به اتفاق اراء بر طیق ماده ۴۳۰ آئین دادرسی کیفری ، شکسته می شود.»[۱۷۸]
مورد دیگری را که می توان به عنوان نمونه ارائه نمود مربوط به سن متهم می باشد. که در این خصوص نیز بصرف اظهار خود متهم که به سن کبر رسیده است ، نمی توان اکتفاء نمود و او را مشمول مقررات بزرگسالان دانست ، بلکه در مواردی که نسبت به صغر یا کبر سن متهم تردید وجود دارد ، دادگاه مکلف است در این مورد تحقیق نموده و سپس تصمیم بگیرد. در تائید این مطلب رای دیوان کشور چنین صادر شده است: «در امور جزائی، بخصوص در تشخیص سن متهم، اعترافات اوبه تنهایی مناط اعتبار نیست و در صورتیکه تشخیص دادگاه بر خلاف اقرار متهم باشد ، اعتراف مزبور تاثیری نداشته و تشخیص سن ، محول به نظر دادگاه است»
رفتاری؛
«مبتنی بر انجام»
مشارکت انسانگرایانه؛
«مبتنی بر شدن»
شناختی؛
« مبتنی بر بودن»
مصنوعات سازمانی:
انواع مختلف ابزارهای کیفی
تیپ A
مواردیکه جنبههای کنترل محصول دارد نظیر کنترل اندازهگیری کار، نظامهای کیفیت استاندارد، و روشهای کنترل آماری را شامل میشود
تیپ B
مواری که شامل یک رویکرد علمی به شغل شخص، روشهای کار گروهی، روشهای طراحی شده برای دستیابی به کیفیت در گستره سازمان، و بیشتر از همه معانی ویژه شغلی میگردد
تیپ C
مواردی که به ویژگیهای کیفی «نرم» مانند سبک مدیریت، مسئولیت تفویضی مشتری و خودمختاری کارکنان، کامیابی مشتری و ابزارهای خودارزیابی تأکید دارد.
همانندی فرهنگی[۴۲]؛ استقرار ابزارهائی که نیاز به تغییرات فرهنگی ندارد یا نیاز به این تغییرات اندک است.
ناهمانندی فرهنگی؛ مقاومت در برابر فرهنگ مطلوب است، یا احتمالاً به برنامههای تغییر فرهنگی ویژه نیاز میباشد.
ابعاد فرهنگ سازمانی از دیدگاه گیرت هافستد[۴۳]
« در اواخر دهه ۶۰، گیرت هافستد مطالعات و تحقیقاتی با هدف اثبات نقش و تأثیر تفاوتهای فرهنگی بر مدیریت انجام داد. این تحقیقات که بسیار مهماند، سه دهه بعد پیگیری و دنبال شدند. هافستد برای انجام این تحقیق از ۱۱۶۰۰۰نفر از کارکنان شرکت آی.بی.ام در ۴۰ کشور مختلف دنیا نظرسنجی کرد. در این نظرسنجی از پرسششوندگان درخواست میشد که نظر خود را درباره بهترین شیوه مدیریت و محیط کاری بیان کنند. هافستد بر اساس یافتههای این نظرسنجی چهار بعد «ارزشی» را مشخص ساخت که کشورها از حیث این ابعاد با یکدیگر تفاوت داشتند. این چهار بعد عبارت بودند از: فاصله قدرت[۴۴]، ابهام گریزی[۴۵] یا احتیاط، فردگرائی در مقابل جمعگرائی[۴۶]، و مردسالاری در مقابل زنسالاری[۴۷]» (اشنایدر و بارسو، ۱۳۷۹، ۳).
مدل ویژگیهای فرهنگ سازمانی استیفن رابینز
رابینز معتقد است ده ویژگی وجود دارد که «در مجموع معرف و نمایانگر عصاره فرهنگ سازمانی است» (رابینز،۹۶۷،۱۳۷۴). این ویژگیها عبارتند از :
خلاقیت فردی: میزان مسئولیت، آزادی عمل و استقلالی که افراد دارند.
ریسکپذیری: میزانی که افراد تشویق میشوند تا ابتکار عمل به خرج دهند، دست به کارهای مخاطرهآمیز بزنند و بلند پروازی نمایند.
رهبری: میزانی که سازمان هدفها و عملکردهائی را که انتظار میرود انجام شود، مشخص می کند.
یکپارچگی: میزان یا درجهای که واحدهای درون سازمان به روشی هماهنگ عمل میکنند.
حمایت مدیریت: میزان یا درجهای که مدیران با زیردستان خود ارتباط برقرار میکنند، آنها را یاری میدهند یا از آنها حمایت میکنند.
کنترل: تعداد قوانین و مقررات و میزان سرپرستی مستقیم که مدیران بر رفتار افراد اعمال میکنند.
هویت: میزان یا درجهای که افراد، کل سازمان (و نه گروه خاص یا رشتهای که فرد در آن تخصص دارد) را معرف خود میدانند.
سیستم پاداش: میزان یا درجهای که شیوه تخصیص پاداش (یعنی افزایش حقوق و ارتقای مقام) بر اساس شاخصهای عملکرد کارکنان قرار دارد و نه بر اساس سابقه خدمت، پارتیبازی و از این قبیل شاخصها.
سازش با پدیده تعارض: میزان یا درجهای که افراد تشویق میشوند با تعارض بسازند و پذیرای انتقادهای آشکار باشند.
الگوهای ارتباطی: میزان یا درجهای که ارتباطات سازمانی به سلسله مراتب اختیارات رسمی محدود میشود
(رابینز،۱۳۷۴،۹۶۸-۹۶۷).