فعالیتهای سازمانی برای توانمندسازی کارکنان در سازمان شامل تیمسازی، غنیسازی شغلی و مدیریت بر مبنای هدف میباشد.
محیط سازمانی:
محیط کاری افراد در توانمندی آنها بسیار موثر است، زیرا کارکنان وظایف خود را در خلاء انجام نمیدهند. آنها به توانمندی دست نخواهند یافت، مگر آنکه نیازهای اساسی شان در محیط کار فراهم (ارضاء) شود. این محیط باید فرصت لازم را برای ورزیدگی (ممارست) کارکنان با میزانی از اختیارات، قدرت و انگیزش درونی به وجود آورد. به عبارت دیگر، محیط توانمند فرصت و محیط غیرتوانمند محدودیتهایی را برای افراد به همراه میآورد. این امر به میزان نفوذی که هر یک از کارکنان بر کار خود و نتایج حاصل از آن دارند، بستگی دارد. به عبارت دیگر، اگر کارکنان توانمند باشند ولی در کار خود از نفوذ لازم برخوردار نباشند، فرصت فراهم شده برای توانمندی آنها فاقد اثر و نتیجه خواهد بود(طالبیان و وفایی، ۱۳۸۸).
سبک مدیریت:
سبک مدیریت کارآمد، مکمل ایجاد محیط مناسب برای پرورش کارکنان توانمند است. برخی مدیران سنتی با سبک مدیریت آمرانه و تحکمی، به دلیل نگرش سنتی شان به قدرت، هرگز قادر به توانمند ساختن کارکنان خود نخواهند بود. بر خلاف آنها، مدیران توانمند با سبکهای مدیریت روابط انسانی به عنوان هادی، مباشر، تسهیل کننده و مربی عمل میکنند. به عبارت دیگر، اولین گام در توانمندسازی، تغییر نگرش مدیران به اعضای سازمان میباشد. نوع نگرش Y در نظریه مک گریگور به مثابه یک مبنای نظری مناسب برای توانمندسازی، به ارجحیت دادن سبک مدیریت اجتماعی و دموکراتیک، به جای سبک دیکتاتوری و اقتداری منجر میشود. مدل رهبری خدمتگزار نیز مفروضاتی مشابه با نظریه مک گریگور دارد(قلی پور و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۱-۱۶- روشهای توانمندسازی
برای توانمندسازی منابع انسانی روشهای مختلفی از سوی مدیران انتخاب، اجرا و پیگیری میشود که مهمترین این روشها را میتوان در این موارد خلاصه نمود:
مشارکت:
در این روش، تصمیمگیری به کارکنان تفویض میگردد. مشارکت فعالانه کارکنان و درگیر کردن آنان در تصمیم گیریها و پروژههای سازمان، به عنوان یکی از مکانیزمها و روشهای موثر توانمندسازی است که میتواند منجر به انگیزش و رضایت شغلی، و نهایتاً توانمندتر شدن آنها گردد.
درگیر ساختن افراد:
ارائه تجربیات، ایدهها و پیشنهادات توسط کارکنان را شامل میشود.
ایجاد تعهد:
ایجاد تعهد بیشتر در کارکنان نسبت به اهداف سازمان و بهبود رضایت شغلی را در بردارد.
مسطحسازی ساختاری:
در این روش، عرضی کردن ساختار و کاهش تعداد لایهها و سطوح مدیریت در ساختار سازمانی انجام میشود.
آموزش:
بی شک آموزش موثر و نافذ یکی از ابزارهای مهم در توانمندسازی کارکنان برای رسیدن به اهداف سازمانی است. برنامههای آموزشی در صورتی مفید خواهند بود که با مشارکت کارکنان و مدیریت و همچنین مشارکت در برنامههای سازمانی برای بالا بردن انگیزههای کاری است.
از طریق گردهماییهای دورهای، کارگاههای آموزشی و سخترانیهای مدیر، قابل دستیابی است. علاوه بر آموزش و یادگیری، مکانیزمهایی چون مدیریت عملکرد، مربیگری، چرخش شغلی و جانشین پروری میتواند نقش نظام آموزش را در توانمندسازی کارکنان ایفا کند(مصلحی و همکاران، ۱۳۹۱).
۲-۱-۱۷- توانمندسازی و تغییر سازمانی
توانمندسازی همانند یک پدیده شخصی است که مسئولیت را برای وظایف خودش اختصاصی میسازد (پاستور، ۱۹۹۶).
از آنجا که انسانها به عنوان ارزشمندترین سرمایه سازمان هستند و کسانی که مسئولیت رویکردها و کارکردهای سازمان را بر عهده دارند، در هدایت تحولات سازمان، نقش آفرینان اصلی هستند، بنابراین بایسته است با توانمندسازی منابع انسانی از راه مدیریت دموکراتیک، ضمن آماده کردن کارکنان برای رویارویی با تغییرات، در سازمان نیز محیطی را بوجود آورد که در آن، هم انسانیت انسانها و هم استعداد آنها شکوفا شود و نیز دستیابی به بالندگی سازمانی و توسعه هدفها و در نهایت، ارتقای سازمان تا سطح فرابالندگی امکانپذیر شود.
نیکسون[۱۷](۱۹۹۴) توانمندسازی را ناشی از تغییرات بیرونی و درونی برای سازمانها میبیند. تغییرات بیرونی منجر به کسب نتایج سطوح برتر رقابت و انتظار بالاتر از مشتریان میشود. چالشهای داخلی با نگهداری کارکنان، انگیزش و توسعه ارتباط دارد.
مطابق با نظریه بیچ[۱۸](۱۹۹۶) توانمندسازی نمیتواند از بالا به افراد تحمیل شود. سازمان به آهسته القا کردن فرهنگ توانمندسازی تمایل دارد و باید یک راه برای سیستمها و فرایندهای سازماندهی پیدا کند که کارکنان را محدود نکند.
کالینز[۱۹](۱۹۹۶) به مباحث تاریخی درباره دموکراسی برای بدست آوردن بینشی اشاره دارد که چطور در توانمندسازی، تغییر ریشهای در فرهنگ سازمانی میتواند ایجاد شود؟
او به دلایلی اشاره میکند که چرا افراد با شرکت در سیستم دموکراسی شکست میخورند و ویژگی فقدان آموزش و دانش را برای گروههایی برمی شمرد که با مشارکت یا شکست قادر به درک ارتباط بین مشارکت و تصمیمات سیاسی میشوند.
تغییر سازمان، تلاشی است برنامه ریزی شده، در سراسر سازمان که به وسیله مدیریت عالی سازمان اداره شده و اثربخشی و سلامتی سازمان را از راه برنامههای تغییر برنامه ریزی شده در فرایندهای سازمان، با بهره گرفتن از علوم رفتاری افزایش میدهد.
اهداف تحول سازمان عبارتند از:
۱) افزایش سازگاری بین ساختار، فرایندها، استراتژی، افراد و فرهنگ سازمان;
۲) ایجاد و توسعه راه حلهای نو و خلاقانه در سازمان;
۳) توسعه توانایی نوسازی سازمان(الوانی، ۱۳۸۵، ۲۶);
کوک[۲۰] (۱۹۹۴) مراحل اصلی فرایند توانمندسازی را در یک نمودار ( نمودار ۲) خلاصه نمود که طرحها، ارزشها، نقش مدیریت بعنوان یک عامل تسهیل کننده، کار گروهی، آموزش و توسعه و فرایند بهبود و اصلاح را شامل میشود که همگی در انتهای هر مرحله بازدید و کنترل میشوند.
نمودار ۲-۴- فرایند توانمندسازی(cook, 1994)
۲-۱-۱۸- توانمندسازی و ارتباط آن با فرایند تصمیم گیری
توانمندسازی، مشارکت یا مدیریت مشارکتی یک مفهوم مدرن در ادبیات اجرایی تجارت است(Wilkinson,1988). توانمندسازی هرچند همانند یک راه حل رضایت کارکنان و باروری بهبود و توسعه دیده میشود اما از نظر مخالفان، تنها همانند یک اقدام نسبت به کوچکسازی سازمان و افزایش حجم کار است، لیکن طرفداران توانمندسازی، آنرا مانند یک زیربنای ضروری بهبود مداوم در نظر میگیرند. موضوع توانمندسازی کارکنان غالباً توسط مدیران مورد استفاده قرار میگیرد. این مطلب به کارکنان فعال و خودکفا در کمک به سازمان در دستیابی به اهدافش اشاره دارد هرچند ریشههای آن در مسائل مربوط قبلی تحت عنوان درگیری کارکنان یا مشارکت کارکنان مطرح شده است. هدف تنها این نیست که مطمئن شویم تصمیمات موثر توسط کارکنان شایسته اتخاذ شود بلکه تهیه یک مکانیسم برای کسانی است که تصمیمات به آنها سپرده شده است و تقسیم اختیار و قدرت و اتخاذ تصمیمات مهم توسط آنها با مسئولیت همراه است. مسئول تصمیمگیری نیاز دارد که کارکنان به دانش سطح مدیریتی و اطلاعات در مورد سرمایهگذاری و تشکیلات اقتصادی دسترسی داشته باشند، بعلاوه به فرصتهایی برای یادگیری مهارتهای جدیدی که آنها را قادر خواهد کرد اطلاعات را درک کرده و بکار برند نیاز دارند. چنین اطلاعاتی ممکن است شامل اطلاعات فنی، اقتصادی یا جنبههای فردی و سازمانی شرکت باشد. یک محل کار دموکراتیک به آمادهسازی برای آموزش و تعلیم مداوم کارکنان نه فقط در رابطه با وظایف کاری ضروریشان بلکه برای نقش گسترده شان در مشارکت در تشکیلات اقتصادی پیچیده مدیریت نیاز خواهد داشت.
بدون مشارکت کارکنان در فرایند تصمیمگیری، پایه و اساس تعلیمات بدرستی حفظ نخواهد شد و به این علت اعضای سازمان نمیتوانند پاسخگوی کیفیت وظایفشان باشند. منابع انسانی حوزه تجارت باید بهتر از قبل به طرف رضایت مشتری هدایت شود. بطور کلی، توانمندسازی یک سبک مدیریتی است که مدیران تلاش را با استراحت اعضای سازمان تقسیم میکنند. مشارکت کارکنان در تصمیمگیری کار سادهای نیست. فرایند تصمیم از چند مرحله شبیه یک زنجیر تشکیل شده است که هر حلقه آن میتواند به همان اندازه با ارزش و ضروری در نظر گرفته شود. این مراحل عبارتند از:
شناسایی مسئله
ادغام مسئله
ادراک یا طراحی مرحله جایگزین
انتخاب یک جایگزین بعنوان تصمیم
اجرا و اصلاح تصمیم
همه این مراحل نیاز دارند که بدرستی شفاف شوند و در هر سطح از سلسله مراتب مدیران باید بطور مداوم همکاری و نفوذ داشته باشند. در هر سازمان تصمیمات، تنوع و گوناگونی دارند. بنابراین بهتر است که تصمیمات در سه دسته طبقهبندی شود:
نوع اول که اغلب به نام تصمیمات استراتژیک خوانده میشود، تصمیمات مربوط به امور درازمدت، پیچیده و غیر ساختمند است که توسط مدیران عالی رتبه اتخاذ میشود. اطلاعات مربوط به چنین تصمیماتی، عموماً تعریف نشده، غیر مبتنی بر موارد از پیش تجربه شده، با منشا بیرون از سازمان، جمع آوری شده از طرق غیر رسمی و کوتاه شده است.
نوع دوم از تصمیمات، اغلب به نام تصمیمات کنترلی مدیریت خوانده شده که توسط مدیران میانی اتخاذ میگردد. عموماً اطلاعات دریافتی برای این نوع تصمیمات، با معیارهایی از قبیل استانداردهای سازمان و یا بودجه سنجیده میشود. اطلاعات مربوط به این نوع تصمیمات، غالباً متوجه داخل سازمان، کوتاه مدت، تاریخی و سادهتر است.
نوع سوم، تصمیمات عملیاتی است. این قبیل تصمیمات به راحتی فرموله شده و سیستمهای کامپیوتری نیز میتوانند کار را راحتتر نمایند.
پس از ایجاد افراد توانمند در سازمان، تصمیمگیری عملکرد همه کارکنان در تمام سطوح در شکل ۲ نشان داده شده است.
۲-رفتار مصرف کننده در برگیرنده فعالیتهای زیادی است
تمامی مصرف کنندگان دارای تفاوتهایی از لحاظ افکار، احساس ، تصمیم و غیره هستند . بازاریابان باید به فعالیتهای مصرف کنندگان توجه نمایند. برخی از فعالیتهای مصرف کنندگان عبارتند از :دیدن تبلیغات، تصمیم خرید، تصمیم گیری در مورد چگونگی پرداخت هزینه ها (نقد یا نسیه) (موون و مینور،۲۰۰۱)
۳- رفتار مصرف کننده یک فر آیند است
رفتار مصرف کننده شامل انتخاب، خرید، مصرف و ازبین بردن محصولات و خدمات است که شامل سه مرحله فعالیتهای قبل از خرید، فعالیتهای خرید، فعالیتهای پس از خرید می باشد (همان)
۴-رفتار مصرف کننده در زمان های مختلف دارای پیچیدگی های متفاوت است
خرید کالاهای متفاوت توسط افراد مختلف پیچیدگی های متفاوتی دارد ، خرید بعضی از کالاها مستلزم طی هر سه مرحله فرایند رفتار خرید مصرف کننده است در حالی که خرید برخی از کالاها یا کالاهایی که به طور مداوم مصرف می شوند بسیار ساده و نیازمند طی مراحل مختلف نخواهد بود . مشتریان سعی می کنند فرایند خرید را از طریق اعتماد به دیگران ، وفاداری به مارک و غیره ساده نمایند)هاوکینز و دیگران،۲۰۰۷)
۵-رفتار مصرف کننده نقش های مختلفی را در بر می گیرد
مصرف کننده می تواند در زمان های مختلف حداقل هر یک از سه نقش تاثیر گذار، خریدار ، مصرف کننده را ایفا کند . زمانی که برای خود خریدی انجام می دهیم هر سه نقش مذکور را می توانیم خود به تنهایی ایفا کنیم ، گاهی با بهره گرفتن از نظر دیگران کالایی را برای کسی خریداری می کنیم که در این حالت هر کدام می توانیم نقشی جداگانه را بر عهده بگیریم .
۶- رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل خارجی است
رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل خارجی زیادی مانند فرهنگ، خرده فرهنگ، طبقات اجتماعی و … قرار دارد. این تاثیرات می تواند کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت باشد.
۷- رفتار مصرف کننده در افراد مختلف متفاوت است
با توجه به اینکه افراد خواسته ها و نیازهای متفاوتی دارند ، درنتیجه رفتار آنها متفاوت است و این متفاوت بودن رفتار مصرف کننده، پیش بینی رفتار مصرف کننده را برای بازاریابان مشکل تر می کند، برای رفع این مشکل می توان بازار را بخش بندی نمود.
مصرف کنندگان برای انتخاب کالای مورد نیازشان از یک سری عوامل معین تأثیر می پذیرند. این عوامل هرکدام سهم جداگان های در پذیرش و یا رد تصمیم خریدار دارند. محققان برای سازماندهی نحوه تصمیم گیری، مد لهایی ارائه کرده اند که مطالع هشان کمک بسزایی به شناخت فرایند نحوه انتخاب مشتر یها خواهد کرد. مد لهای رفتار مصرف کنندگان در کتاب های مختلف، در قالب مدل نیکوزیا، مدل هوارد-شث، مدل انگل گولاک بل کول، مدل تصمیم گیری خانوادگی شث، مدل پردازش اطلاعات بتمن معرفی شده اند(آرنولد و دیگران،۲۰۰۴).
بررسی مدل های ارائه شده توسط محققان نشان می دهد که سه مدل هوارد، انگل ، گولاک و شث، بر تصمیم گیری مصرف کننده تأکید دارند، به عبارت بهتر آن مد لها بر چگونگی انتخاب مارک توسط مشتر یها به طور فردی بحث می کنند. با کنار هم قرار دادن این مد لها، می توان برای طراحی تحقیقات آینده جهت افزایش درک مصرف کننده بینشی فراهم آورد. در این مد لها، اجزا، متغیرها و روابط بین اجزای مختلف مورد بحث قرار گرفته است.
۲-۱۳-۳- مدل نیکوزیا
مدل نیکوزیا بر ارتباط بین شرکت و مصرف کننده بالقوه اش تمرکز دارد. به طورکلی، شرکت از طریق پیا مهای بازاریابی و تبلیغات با مصرف کنندگان ارتباط برقرار می کنند، و در عوض مصرف کنندگان نیز با پاس خهای خریدشان به شرکت مرتبط می شوند. بنابراین، مدل نیکوزیا در طرح، یک الگوی تعاملی است. شرکت می کوشد مشتر یها را تحت تأثیر قرار داده و آن ها نیز به نوبه خود با عمل یا عکس العمل خود بر شرکت اثر می گذارند. مدل نیکوزیا، در کامل ترین حالت، یک نمودار تفصیلی از فرایند تصمیم گیری مصرف کنندگان ارائه می دهد. این مدل به چهار حوزه اصل تقسیم می شود: ۱- فاصله بین منبع پیام و عکس العمل مصرف کننده ۲- جس توجو و ارزیابی۳- عمل خرید ۴- بازخور.
۲-۱۳-۴- مدل هوارد – شث
در مدل هوارد شث، نظریه مصرف کنندگان بسیار عمقی بررسی شده است. در زیر به تفکیک هر سه مرحله توضیح داده می شود:
حل مسأله گسترده: علم و دانش مصرف کنندگان درمورد کالاها عمدتاً کم و محدود است؛ در این حالت، خریدار هیچ کالایی را بر کالای دیگر ترجیح نمی دهد؛ بنابراین، به طور فعال به جست وجوی اطلاعات درمورد انواع گوناگون یک کالا می پردازد. براساس این مدل، پس از اثرگذاری عوامل مؤثر خارجی و درونی، ادراک افراد ساختار لازم را یافته و قصد و تمایلش نسبت به خرید شکل می گیرد.
حل مسأله محدود: مصرف کننده اطلاعات اندکی داشته و می خواهد توسط عوامل بیرونی به طور مؤثری راهنمایی شود تا بتواند کالای مورد نیازش را تهیه و استفاده کند. خریدار، مقداری اطلاعات درمورد کالا به دست آورده است، اما هنوز به اندازه ای اطلاعات ندارد که بتواند کالایی را ترجیح دهد. در این حالت، خریدار به جست وجوی اطلاعات از گزینه های مشابه می پرازد، اگرچه معیار انتخاب تقریبا برایش مشخص شده است.
رفتار پاسخ تکراری: در این حالت، علم و آگاهی مصرف کننده درمورد کالاها کافی است. به عبارت بهتر، مشتری از کارکردهای دیگر خود تأثیرات بیش تری خواهد پذیرفت؛ به طور مثال، منفعت آتی کالا رنگ بیش تری در نگرش مشتری به خود می گیرد. خرید مشتری از عوامل دیگری همچون ارز شهای وی متأثر است.
مدل پردازش اطلاعات بتمن درمورد انتخاب کالا توسط مصرف کنندگان
مدل بتمن درمورد انتخاب مصرف کنندگان دقیقاً دیدگاه پردازش اطلاعات و شناختی را ارائه می دهد. در این دیدگاه، مصرف کننده به عنوان فردی تلقی می شود که ظرفیت محدودی برای پردازش اطلاعات دارد. هنگامی که مصرف کننده با امر انتخاب مواجه می شود، به ندرت به تحلیل پیچیده جزئیات کالاهای در دسترس می پردازد. در عوض، همان گونه که در این مدل مطرح شده است، استراتژ یهای تصمیم گیری مصرف کننده بسیار ساده یا استقرایی است. مدل بتمن در کامل ترین حالت شامل تعدادی از نمودارهای به هم پیوسته است که ابعاد متعدد فرایند انتخاب مصرف کنندگان را دربرم یگیرد. این مدل هفت جزء اساسی دارد که عبارت اند از: ظرفیت پردازش، انگیزش، توجه به رمز درآوردن ادراکی، کسب اطلاعات و ارزیابی آن ها، به حافظه سپردن، پردازش تصمیم، فرایند یادگیری و مصرف.
براساس مد لهای تصمیم گیری، فرد نگرش خود را بر پایه عوامل اثرگذار درونی،بیرونی و سازمانی نظام می بخشد؛ بنابراین، هر زمان که بخواهد تصمیم به انجام کاری بگیرد، تأثیر هریک از عناصر گفته شده، متفاوت خواهد بود. آنچه در تمامی مد لهای اشاره شده مشترک است، این است که فرد در فرایند تصمیم گیری از محر کهای متعددی متأثر می شود که از مهم ترین آ نها می توان به محرک درونی دانش اشاره کرد. مشتری ها برای انتخاب یک کالا از بین کالاهای دیگر، از دانش خود بهره می گیرند. در مد لهای اشاره شده حتی میزان مشارکت افراد در تصمیم گیر یها نیز از میزان آگاهیشان به مسائل نشأت می گیرد. به عبارت دیگر، نگرش فرد تحت نفوذ دانش شخصی، تجربیات مستقیم و تجارب دیگران است(سالمون، ۲۰۰۲).
۲-۱۳-۵- مدل کاتلر برای رفتار خرید مشتری
در گذشته فروشندگان ، به دلیل کم بودن شرکتهای رقیب و کمتر بودن تنوع محصولات به طور مستقیم مبادرت به فروش کالا می کردند . اما، امروزه با افزایش شرکتها ، افزایش رقبا و از طرفی با افزایش در آمدهای مردم دیگر فروشندگان قادر به برقراری ارتباط مستقیم با خریداران نخواهند بود . بازاریان و فروشندگان برای مطالعه رفتار مصرف کننده به انجام تحقیق وادار می شوند . حال این سوال پیش می آید که خریداران چه کسانی هستند؟ چه موقع خرید می کنند؟ و … اما مهمترین سوال مطرح شده این است که در برابر محرکهای بازاریابی واکنش مصرف کنندگان چگونه است؟ شرکتی دارای امتیاز است که از واکنش مصرف کنندگان نسبت به محرکهای بازاریابی آگاهی داشته باشد.به همین دلیل شرکتها در رابطه با ارتباط محرکهای بازاریابی و واکنش مصرف کننده تحقیقات بسیاری انجام داده اند. نقطه شروع این تحقیقات در شکل شماره ۲ نشان داده شده است. همانطور که شکل نشان می دهد محرکها ی بازاریابی همراه با سایر محرکها وارد جعبه سیاه مصرف کننده می شوند و این سبب بروز واکنش هایی در این جعبه سیاه می شود. حال بازاریابان می خواهند بدانندکه در این جعبه سیاه چه می گذرد.جعبه سیاه خود از دو قسمت تشکیل شده است .قسمت اول خصوصیات فردی خریدار است. که روی نحوه درک و واکنش او نسبت به محرک تاثیر دارد و قسمت دوم، فرایند تصمیم گیری خریدار است که روی رفتار او اثر می گذارد.
۲-۱۴- فرایند تصمیم گیری مشتری در خرید
مصرف کنندگان محصولات متفاوتی خریداری می کنند و این تفاوت باعث متفاوت شدن تصمیمات خرید می شود فرایند خرید شامل مراحل متعددی است که در شکل شماره ۱ برگرفته از سایت (abercrombie.com) ارائه شده است.مصرف کنندگان برای خرید برخی از کالاها نیازی به طی همه مراحل تصمیم گیری خرید را ندارند ، اما بعضی از خریدها آنقدر مهم هستند که مصرف کننده را وادار می کنند تا تمامی این مراحل را با دقت و وسواس زیادی انجام دهد. این مراحل عبارتند از :
۱- شناخت مساله
اولین مرحله فرایند تصمیم گیری این است که فرد بین وضعیت موجود و مطلوب تفاوتی را احساس نماید پس سعی می کند تا این تفاوت را برطرف نماید.
۲- جمع آوری اطلاعات
برا ی حل این مشکل اطلاعاتی را جمع آوری می نماید. این اطلاعات می تواند داخلی(تجربیات پیشیین (و یا خارجی) خانواده، نمایشگاه و… باشد.
۳- ارزیابی گزینه ها
بعد از جمع آوری اطلاعات مصرف کننده آماده تصمیم گیری است. در این مرحله او بایستی گزینه های مختلف را بررسی و ارزیابی نماید و محصولی را انتخاب کند که خواسته های اورا برآورده سازد.
-
- خرید
این مرحله مرحله ای است که تمام فعالیتهای بازاریاب به نتیجه می رسد. مصرف کننده در این مرحله با توجه به اطلاعاتی که از مراحل قبل به دست آورده، محصولی را انتخاب می کند که احساس می کند تمام نیازهای او را برطرف می سازدو آن را خریداری می نماید.
۵-رفتار پس از خرید
مصرف کننده محصولات خریداری شده را با تفکرات، محصولات، رقبا، برداشت و انتظارات خود از محصول مقایسه می نماید و دو حالت رضایت و عدم رضایت که میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد ظاهر
می شود.
۲-۱۵- چهارچوب نظری
این جنبه به خواننده اساس و ریشه انعطاف پذیری قیمت را در رابطه با رفتار خرید مشتری ارائه می دهد. یعنی دامنه و حدود آن، و قلمرو مرتبط، که می تواند به عنوان تحقیق و مطالعه ما ضمیمه گردد.
تصویر ۱-۲- قالب و چارچوب تجارت الکترونیک
افرایم و همکارن (۲۰۰۸) انعطاف پذیری قیمت و رفتار خرید مشتریان آنلاین(کارل شاپیرو، ١٩٩٩)
۲-۱۶- پیشینه تحقیق
۲-۱۶-۱- پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل کشور
شعبان اللهی وحمدان و حسن زاده(۲۰۰۹)، در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه تجارت الکترونیکی و رفتار خرید مشتری به این نتیجه رسیدند. در بازار اینترنتی نسبت به بازار سنتی این چالش وجود دارد که سازمان تجاری با رقبای بیشتری مواجه است و وفاداری مشتریان کم تر است. لذا در تجارت الکترونیکی، جذب،کسب اعتماد، رضایت و حفظ مشتریان برای سازمان تجاری مسأله ای مهم و دشوار است. نتیجه پژوهش حاکی است که اعتماد، وفاداری و رضایت در تعامل با هم بر افزایش خرید الکترونیکی تأثیرگذارند اما میزان و نحوه تأثیرگذاری و تعامل آن ها در کشورهای مختلف تفاوت دارد.
به عبارت دیگر اطلاع رسانی درمقیاس محدود به چند تماس تلفنی یا دورنگاربرای اثربخشی سازوکار عرضه وتقاضا کافی نیست. این سازوکار تنها بااطلاع رسانی لحظه ای و درمقایس انبوه و درسطح فرا منطقه ای وملی فعال می شود. به کلامی دیگر، اطلاع رسانی از وجود بار و وسیله حمل وتاریخ ومبداء – مقصد آنها به تعدا وسیعی از بازیگران، مهمترین راه فعال سازی سازوکار عرضه وتقاضا محسوب می شود.
درمتن عقب ماندگی مزمن وسایل ارتباطات و روش های سنتی ارتباطی میان صاحبان بار و وسیله ودرمقیاس محدود، هرگز نمی توان به عملکرد موزون سازوکار عرضه وتقاضا امیدی داشت. درچنین شرایطی نوسانات غیر قابل کنترل کرایه وعدم شفافیت دراین زمینه به طرز اجتناب ناپذیر به سوء استفاده عناصر سودجو و ناسالم وتشنج در بازار منجر می شود.
ذکراین نکته اهمیت دارد که بار برخلاف دیگر کالاها قابل نگهداری درانبار یا قفسه برای استفاده آتی نیست ! بار درصنعت حمل ونقل دارای طول عمر محدود است و باید سریعا حمل شود. از آن طرف وسیله حمل نیز نمی توانددرمکان ثابتی منتظر بار متوقف بماند. درواقع هم بار و هم وسیله حمل هردو تاریخ مصرف آنی دارند و درمکان وزمان سیال هستند لذا انطباق آنها بایکدیگربایدبه همان نسبت سریع و آنی صورت گیرد. این ویژگی سیال بودن درزمان ومکان درصنعت حمل ونقل نیاز به سامانه های اطلاع رسانی، برای کمک به عملکرد ثمر بخش سازوکار عرضه وتقاضا را دو چندان میکند. به وجود آمدن سامانه های برخط باریابی اینترنتی درکشورهای پیشرفته ازمدت ها قبل از ظهور سامانه های خرید برخط تصادفی نیست ودرنوع خود پیش آهنگ سامانه های الکترونیکی نوین ارتباطی بین عرضه کننده و مصرف کننده محسوب می شوند. این سامانه ها اکنون به نیاز بی بدیلی در صنعت حمل ونقل دراین کشورها بدل شده اند به طوری که با مختل شدن آنها عملا این صنعت فلج می شود.
بستر و زیرساخت حاضر و آماده اینترنت و سامانه تلفن همراه بهترین فرصت را برای ظهور سامانه های اعلام بار فراهم کرده و کشورماهم دراین زمینه استثنا نیست، به ویژه درمتن رشد اینترنت واقبال عمومی به آن و گسترش پوشش سامانه های سیار فرصت مناسبی برای رشد این سامانه ها در کشور فراهم آمده است.دراین سامانه ها، روزانه صدها و هزاران صاحب بار ووسیله با ثبت اعلامهای تاریخ دار و دارای مبداء – مقصد داخلی و بین المللی و کرایه های پیشنهادی خود به تعداد وسیعی مخاطب اطلاع رسانی میکنند و از تمایل مخاطبان خود از طریق رجوع مستقیم به سامانه یااز طریق پیامک و نامه های الکترونیکی ارسالی به صورت خودکار، مطلع می شوند. به کمک این سامانه ها سازوکار عرضه وتقاضا باانبوه اعلام ها ثمر بخشی واقعی خودرا نشان میدهدوابعاد جدیدی می یابد.
دست یابی به مظنه های کرایه برای مناطق مختلف شفافیت بی سابقهای را برای همه بازیگران سالم صنعت حمل ونقل فراهم می آورد تا به کمک آن از هرج ومرج وتنشهای مزمن در امرکرایه اجتناب کنند.
۲-۴-۹- سیاست چارچوب قیمت و رفتار مصرف کننده:
■چارچوب های قیمت، رفتار مصرف کننده را تغییر می دهند، که این امر با آنچه تئوری اقتصادی سنتی در مورد رفتار مصرف کننده پیش بینی می کند، تناقص دارد.
■علاوه براین، تغییر در جهت بدتر شدن رفتار است. چارچوب های قیمت موجب ضرر مصرف کننده می شوند. بدترین عاملان این مسئله قیمت گذاری جز به جز و پیشنهادهای محدود یا مدت دار هستند.
■در کل، اثرات منفی روی رفاه مصرف کننده بیشترند و قتی که هزینه های جست وجو در بازار پایین است. با این حال، وقتی هزینه های جست و جو بالا هستند، مصرف کننده ها در معرض سقط هزینه حاشیه ای قرار می گیرندو این اثر می تواند در صورت بالاتر بودن اساسی هزینه های جست و جو، قوی تر شود.
■ چون مصرف کننده ها از طریق تجربه ای که به دست می آورند، مواردی را یاد می گیرند، اثرات مضر همه چارچوب ها به جز پیشنهادهای مدت دار مسلما در بازار آیتم هایی که کمتر خریداری می شوند، بیشتر هستند. با این حال، پیشنهاد های مدت دار می تواند علاوه براین در بازار کالاهایی که اغلب خریداری می شوند نیز موجب ضرر و آسیب شوند.
۱٫۲۵)بنابراین، سیاست گذران ممکن است خصوصا نگران قیمت گذاری جز به جز در بازار کالاهایی که اغلب و به دفعات خریداری نمی شوند و پیشنهادهای مدت دار در بازار کالاهایی که به وفور خریداری می شوند، باشند.
۲)مقدمه۲٫۱) درحالی اینطور فرض می شود که قیمت ها نقشی اساسی در رفتار اقتصادی دارند، ارائه یا چارچوب بندی قیمت ها به طور تاریخی توجه کمی را در تحقیقات اقتصادی به خود جلب کرده است، چرا که چگونگی ارائه قیمت ها مسئله ای نامرتبط فرض شده است.اما فروشندگان از روش های مختلف بسیاری برای ارائه یا چارچوب بندی قیمت ها در بازار استفاده می کنند و اغلب این چارچوب ها را تغییر می دهند. چون تغییر دادن نوع ارائه قیمت ها هزینه بر است، ما خودمان را در شرایطی متناقص می یابیم که در آن اقتصاد استاندارد از یک طرف بیان می کند که چارچوب بندی قیمت به رفتار مصرف کننده مرتبط نیست و از طرف دیگر می بینیم که این چارچوب بنید باید اثری روی تقاضا داشته باشد وگرنه شرکت ها روی دستکاری و تغییر آنها سرمایه خود راصرف نمی کردند.این تحقیق سعی دارد این تناقض را آشکار و روشن سازد و توضیحی برای آن بیاید.
۲٫۲) سوالی که ما می پرسیم، ساده و کاملا تجربی است. ما به سادگی با این مسئله شروع می کنیم که تحلیل آیا چارچوب های قیمت مختلف روی انتخاب مصرف کننده تاثیر می گذارند یا خیر.البته شاید انتظار می رود که مقالات مدت ها پیش باید به این سوال پاسخ داده باشند. شواهد موجود در مورد چارچوب های قیمت، اندک، پراکنده و اغلب بر اساس داده های شک برانگیز هستند. در واقع ما معتقدیم که این تحقیق اولین تحقیقی است که شواهد جامعی در مور تاثیر قیمت روی رفتار مصرف کننده در محیطی نظام مند و کاملا ترغیب شده ارائه می دهد.
۲٫۳) خصوصا، ما از یک روش آزمایشی برای مطالعه اثر چارچوب های قیمت روی انتخاب هاث مصرف کننده در یک محیط آزمایشگاهی استفاده می کنیم.کادری که در ادامه می آید، خلاصه ای از ماهیت آزمایش ها دراقتصاد ارائه می دهد.کادر۱)آزمایش ها در اقتصاد: آزمایشات اقتصادی به سیاست گذاران این امکان را می دهند تا : *آزمایش کنند که آیا مشکلاتی در بازارهای وجود دارند یا خیر.برای مثال، آیا مصرف کننده ها تحت چارچوب های قیمت مختلف در تصمیم گیری دچار مشکل می شوند، همانطور که در این آزمایش برای DFT انجام شد.* در حالات اولیه، مداخلات و اصلاحات سیاستی را تست کنند مداخلات مختلف را با یکدیگر مقایسه کنند یا یک مداخله معین را تنظیم کنند.برای مثال به آزمایش Ofcom در سال ۲۰۱۰ رجوع کنید که عملکرد مکانیسم های ارائه قیمت مختلف را روی رفتار مصرف کننده در بازارهای ارتباطات را دور مطالعه کرد.* بعد از انجام آزمایش، بررسی کنند که آیا مداخلات سیاستی موجود آن طور که باید عمل نمی کنند و آیا می توان آن هار ا برای بهبود بازده در اقتصادمان تغییر داد یا خیر.برای مثال، به آزمایش هیولت-پاکارد در سال ۲۰۰۱ رجوع کنید که تاثیر قیمت های حداقل تبلیغ شده را روی رفتار خرده فروشی HP آزمایش کرد.آزمایش ها روشی تجربی هستند و به عنوان مکملی برای داده های میدانی جمع آوری شده از طریق برآورده ها و شبیه سازی هایی که از قدرت محاسباتی برای مدل سازی رفتار مصرف کنندگان و شرکت ها استفاده می کنند، به کار می روند.شاخص های آزمایش های اقتصادی، موارد کنترل اعمال تغییر و تکرار هستند. کنترل به معنای تصمیمات فردی گرفته شده در آزمایش است که تنها توسط انگیزه های ایجاد شده در آزمایش القا می شوند و هیچ عامل دیگری در آنها نقش ندارد.اعمال تغییر به صورت تغییر دادن انگیزه های خاص یا ویژگی هایی از یک سیاست است و شناسایی این که چگونه تصمیمات فردی در نتیجه این تغییرات دستخوش تغییر می شوند.در نتیجه، رابطه علیتی واقعی ایجاد می شود که دلیل تغییر رفتار را نشان می دهد.
تکرار، امکان اجرای چند باره چند باره همین آزمایش توسط همین محقق، محققان دیگر و در میان جمعیت های مختلف است که برای بررسی و تایید نتایج صورت می گیرد.آزمایشات از افراد واقعی در محیط های کنترل شده برای گرفتن تصمیمات اقتصادی واقعی استفاده می کنند.آزمایشات رفتار را توسط ایجاد انگیزه های پولی واقعی(و عدم انگیزش ها) القا می کنند که این انگیزش ها و عدم انگیزش ها مستقیما به تصمیماتی که شرکت کنندگان در آزمایش می گیرند، مرتبطط اند. این امر، تصمیم گیری و انگیزش القایی نامیده می شود که روش های برآورده و نظرسنجی آن را به کار نمی گیرند. آزمایشات، محیط های ساده شده ای را ایجاد می کنند که بازتاب کننده محیط های واقعی پیچیده هستند. آزمایشات طوری طراحی می شوند که روی محرک های رفتاری اصلی علاقه تمرکز کنندو دیگر عوامل مخل رفتار را کاهش دهند. این ساده سازی به آزمایشات اجازه می دهد تا علیت را برقرار سازند. علیت شناسایی این نکته است که چه چیزی واقعا رفتار را موجب می شود و چرا این امر رخ می دهد. دو انتقاد اصلی که برآزمایشات وارد می شوند، عبارتند از : ۱-نماینده بودن شرکت کنندگان و ۲- تعمیم دهی ورای محیط آزمایشگاهی.در مورد انتقاد اول، انتقاداول، انتخاب نمونه ها یا شرکت کنندگان حوزه بحث و تحقیقات مستمر در آزمایشات روانشناسی و اقتصاد بوده است. در کل، تحقیقات بیان می کنند که رفتار اساسی بنیادی، اگر که قوی باشد، با فرض انگیزه های تست شده در آزمایش، در بین تمام انواع انتخاب نمونه ها صدق خواهد کرد. با این حال، ممکن است تفاوتی دراندازه بازده ها دیده شود اگر که نمونه ها تجربه قبلی داشته باشند یا توانایی شناختی آنها باهم متفاوت باشد. تعمیم دهی اغلب با مفهوم موازی سازی توصیف می شود و محقق برای رفع این انتقاد از طریق انجام آزمایشات جدیدی که ماهیت دقیق انتقاد را بررسی می کنند، وارد عمل می شود. برای مثال، اگر انتقاد این است که آزمایشات خاصی اعتبار خارجی ندارند چون در بازارهای واقعی شرکت کنندگان خیلی بیشتری وجود دارند، محقق می تواند آزمایش جدیدی انجام دهد و در آن تعداد شرکت کنندگان را دو برابر کند تا دریابد آیا این مسئله، مشکلی واقعی است یا خیر.
۲٫۴)این محیط تمام ویژگی های اساسی و حیاتی مسائل انتخاب مصرف کننده واقعی را در برمی گیرد: کالاها در چند فروشگاه عرضه می شوند، مصرف کنندگان شاید مایل باشند یک یا چند واحد خریداری کنند و می توانند بین فروشگاه های مختلف به جست و جو بپردازند.در عین حال، محیط ساده و شدیدا کنترل شده است که به ما این امکان را می دهد تا استنباطی روشن در مورد چگونگی تاثیر گذاری چارچوب های قیمت روی رفتار مصرف کننده و در نهایت روی رفاه مصرف کنندگان به دست آوریم.
۲٫۵) توجه داشته باشید که طرح ما اثرات خالص چارچوب بندی، یعنی ارائه قیمت ها را با ثابت نگه داشتن سطوح قیمت واقعی جدا می کند. در بسیاری از بازارهای واقعی، گاهی پیشنهاداتی واقعی وجود دارند که ممکن است به یکی از روش هایی که ما در اینجا مطالعه می کنیم چارچوب بندی شوند یا ممکن است اینطور نباشند. در چنین مواردی، اثر چنین پیشنهاداتی روی مصرف کنندگان بدین شرح است: تاثیر مستقیمی از قیمت های پایین تر وجود دارد و به علاوه ممکن است اثراتی ناسازگار از چارچوب بندی قیمت وجود داشته باشد.
۲٫۶) به طور مشابهی، ما اثرات خالص هر چارچوب قیمت را جدا می کنیم.در بازارهای واقعی، برخی از این چارچوب ها ممکن است در ترکیب با یکدیگر دیده شوند. به علاوه، مصرف کنندگان مجبور شدند چارچوب های متفاوتی را مقایسه کنند که یک پیچیدگی دیگری خواهد بود که از این مطالعه به آن دست می یابیم.
۲٫۷) نتیجه اصلی ما این است که چگونگی چارچوب بندی قیمت ها (یا ارائه آنها)تاثیر بسیار مهمی روی انتخاب مصرف کنندگان دارد. ما قیمت گذاری ساده را (“قیمت این کالا E1 در هر واحد است”) با پنج چارچوب قیمت دیگر مقایسه می کنیم:حراج(“E2 بود، حالا شدE1”)، قیمت گذاری پیچیده (“۲ تا بخر، ۳ تا ببر”)پیشنهاد های مدت دار (“E1 فقط امروز”)، طعمه گذاری (“E1 تا وقتی که موجودی داریم” که احتمال دارد موجودی آنقدر کم باشد که مصرف کنندگان وقتی به پرداخت می رسند، با قیمتی بسیار بالاتر روبرو شوند)و قیمت گذاری جز به جز (وقتی قیمت موثر کامل یک کالا فقط به صورت جز به جز آشکار می شود، برای مثال، با هزینه های حمل ونگهداری که باید علاوه بر قیمت اصلی پرداخت شوند)ما دریافتیم که که تمام این رویه ها تاثیری بر نوعی ناسازگار و زیان آور روی رفتار مصرف کننده دارند و اکثر آنها به طور قابل توجهی روی رفاه مصرف کننده اثر می گذارند.
۲٫۸) تحقیق ما هم چنین دو چارچوب قیمت را شناسایی می کند که خصوصا برای مصرف کننده زیان آورند :پیشنهادات مدت دار و حتی مضرتر از آنها، قیمت گذاری جز به جز، همانطور که در ادامه باتفصیل بیشتری بحث می کنیم، نتایجی بسیار قوی در این رابط وجود دارند که در آزمایشات مقایسه ای با نمونه های باهوش تحت تغییرات کوچک دیده شده اند.پس درواقع، آزمایش ها ضرر واقعی حاصل از این رویه ها را کمتر از حد اصلی برآورد می کند.
۲٫۹) همچنین، بحث می کنیم که چطور یافته های ما با تعصب های شناخته شده در رفتار اقتصادی مرتبط اند و این تعصب ها چطور می توانند روی بازده های بازار و رقابت بین شرکت ها اثر بگذارند.
۲٫۱۰) در آزمایش ها، نمونه های انسانی( دانشجویان VCL که روی یک پایگاه داده برای آزمایشات اقتصادی ثبت نام کرده اند.)در یک توالی از تصمیمات فردی شرکت می کنند که بازتاب خرید کالاهای مختلف به دفعات است. قبل از وارد شدن به جزئیات طرح آزمایش، شاید بهتر باشد مروری تقریبی از چگونگی اجرای آزمایش داشته باشیم. نمونه های روی یک مانیتور کامپیوتر مخصوص به خودشاتن کار می کنند و برای عملکردشان پاداش می گیرند خصوصا، آنها یک بازده پولی(که منعکس کننده بهره وری مصرف و رضایتی است که فرد از مصرف یک کالا حس می کند)برای هر واحد از هرکالایی که می خرند، دریافت می کنند، البته آنها باید قیمتی را که فروشگاه می طلبد را نیز بپردازند.در کل آزمایش، همیشه دو فروشگاه وجود دارند. این فروشگاه ها کاملا یکسان اند. نمونه هایی که نقش مصرف کننده را ایفا می کنند باید انتخاب کنند که ابتدا از کدام فروشگاه دیدن می کنند و ما این فروشگاه را فروشگاه اول و آن یکی را فروشگاه دوم می نامیم. رفتن به یک فروشگاه شامل برخی هزینه های جست وجو (پولی) می شود که بازتاب کننده هزینه های زمانی جست و جو در اینترنت یا هزینه های رفتن واقعی برای بازدید از فروشگاه فیزیکی هستند.
۲٫۱۱) دستکاری آزمایش اصلی ما اینطور است که چگونه قیمت ها چارچوب بندی شوند وقتی که نمونه مصرف کننده به فروشگاه می آید. در حالت اصلی، نمونه ها قیمت ها را به واحد و به طور ساده می بینند. سپس پنچ چارچوب قیمت پیچیده ترمورد تحلیل، روی چارچوب های قیمت به کار رفته در این زمینه مدل سازی می شوند.
۲٫۱۲)با این آزمایش، ما می توانیم تاثیر چارچوب های قیمت را روی مصرف کنندگان به دو روش بررسی کنیم. در روش اول می توانیم به سادگی بررسی کنیم که آیا چارچوب های قیمت روی رفاه مصرف کنندگان تاثیر می گذارند یا خیر(که در آزمایش توسط پرداخت کلی نمونه هانشان داده می شود).چون برخی استراتژی های قیمت گذاری غریب یا نقطه ضعفی واقعی بریا مصرف کنندگان به همراه دارند (برای شمال، تحت “۲ تا بخر، ۳تا ببر”، قیمت های موثر واقعا پایین تر هستند ) ما همیشه رفاه به دست آمده را با رفاه تحت رفتار بهینه مقایسه می کنیم. رفتار بهینه را می توان به دقت برای هر شش محیط مختلف محاسبه کرد که در این گزارش مفصلا به آن خواهیم پرداخت.
۲٫۱۳)روش دوم بررسی داده ها، مقایسه انتخاب های واقعی با استراتژی بهینه است این کار به ما اجازه می دهد تا خطاهای موجود در تصمیم گیری مصرف کننده را شناسایی کنیم و از اینکه چگونه این خطاها توسط چارچوب های قیمت مختلف ایجاد می شوند. تحلیل مفصل و دقیق تر خطاها نیز به ما این امکان را می دهد تا بفهمیم خطاها در کجای فرایند رخ می دهند و این امر برای مهم دلایل ریشه ای ضرر مصرف کنندگان مهم است.
۲٫۱۴) اینطور مشخص می شود که دو علت ریشه ای اصلی برای خطاهای تصمیم گیری مصرف کنندگان وجود دارند که در پدیده ای به نام اثر موهبت[۱۲] یافت می شوند (در این پدیده، تمایل مصرف کنندگان برای پرداخت تغییر می کند وقتی که باور دارند قبلا مالک آن کالا بوده اند و آن را در اختیار دارند).هم چنین علت این خطاها در خطاهای شناختی نیز یافت می شوند، وقتی اطلاعات موجود صرفا به درستی پردازش نمی شوند و باروهای مصرف کنندگان درباره آنچه فروشگاه ها انجام می دهند، به شدت متعصبانه است.
۲٫۱۵)در ادامه، ابتدا مقالات بسیار اندک درمورد چارچوب های قیمت را مرور می کنیم. سپس به آزمایش انجام شده می پردازیم و اساس و طراحی دقیق آن را قبل از تحلیل داده ها بررسی می کنیم. در پایان در مورد معنای ضمنی یافته هایمان برای بازارهای خارج از محیط آزمایشگاهی بحث می کنیم و چند توصیه سیاستی ارائه می دهیم.
۳- مرور پیشینه تحقیق تئوری و تجربی در مورد چارچوب بندی قیمت ها:
۳٫۱) اولین مورد قابل توجه در این مرور این است که مقالات در مورد چارچوب بندی قیمت و تاثیر آن روی رفتار مصرف کننده به طور تعجب آوری کم هستند و پراکنده می باشند.خصوصا، شواهد تجربی موجود خیلی کم هستند.حتی در مقالات بازار یابی، اثرات چارچوب های قیمت مختلف به طور نظام مند بررسی نشده اند. به علاوه، برخی مطالعات موجود، دچار مشکلاتی در زمینه روش تحقیق هستند.مشکلات روش تحقیق عبارتند از استفاده از مسائل انتخاب صرفا فرضیه ای با تکیه روی داده های حاصل از ادراک یا یادآوری. در بسیاری زمینه ها اینطور فرض می شود که پیوند بین انتخاب فرضیه ای و انتخاب واقعی بسیار ناچیز است و داده های پرسشنامه و ادراکی اغلب غیر قابل اعتمادتند(برای مثال به هرتویک و ارتمن(۲۰۰۱) رجوع کنید)
۳٫۲) ما در مورد برخی از مقالات در رابطه با شفافیت قیمت نیز بحث می کنیم که به طور غیر مستقیم مرتبط با بحث ما هستند.ار چارچوب بندی قیمت مقایسات قیمت را سخت تر کند، این امر به کاهش شفافیت قیمت در بازار های می افزاید، بازهم شواهد زیادی درمورد نقش شفافیت قیمت وجود ندارند اما برخی منابع مفید در این زمینه هستند که به طور مختصر به آنها می پردازیم.
۳٫۳)مقالات تئوری مرتبط، به بررسی این امر می پردازند که شرکت ها چه طور به بهینه قیمت ها و چارچوب های قیمت را انتخاب می کنند اگر که مصرف کنندگان نیز درگیر مقایسه قیمت های چارچوب بندی شده شوند. با این حال، کاملا مشخص و روشن نیست که این فرضیه که مصرف کنندگان درگیر مقایسه قیمت ها می شوند، چه قدر می تواند درست و قابل اعتماد باشد
۲-۴-۱۰- اقتصاد حمل ونقل :
الف) تعیین شاخص ها موفقیت برای شرکتهای حمل و نقل بینالمللی جادهای کالا
ب) انتخاب شرکتهای موفق براساس شاخصهای تدوینشده
ج) بررسی عوامل پنگانه در شرکتهای نمونه موفق
پژوهش حاضر یک پژوهش اکتشافی و توصیفی با هدف کاربردی است و با طرح سوالاتی عوامل پنگانه طی یک پرسشنامهدر ۴۱ شرکت مورد بررسی قرار گرفته است.
سالانه چند صد میلیارد دلار کالا در جهان مبادله میشود تا نیازمندیهای گوناگون ساکنان نقاط مختلف جهان تامین شود. رشد چشمگیر حجممبادلات تجاری در قرن اخیر، هر چند متاثر ازافزایش مازاد تولید در برخی کشورها و نیزگسترش فعالیتهای بازاریابی بینالمللی است، امادر عین حال نمیتوان سهم عمده سیستم حمل ونقل جهان را در زمینهسازی برای افزایش حجممبادلات تجاری نادیده گرفت.
بخش حمل و نقل پدیدهای است پویا، فراگیرو پیچیده که رشتههای مختلف آن ریشههایحیات اقتصادی بشر را تغذیه میکند و به آن روحو دوام میبخشد. لئون سه۱ اقتصاددان معروفاظهار میدارد “حمل و نقل شالوده تمام فعالیتهایانسانی است. ارمغان این بخش برای نوع بشردستیابی به زندگی بهتر و شایستهتر در سایهامنیت، رشد و بالندگی بیشتر در سایه روابط انسانی آسانتر و شرایط کار و تجارت باصرفهتر است. درجه ارتقا و اعتلای جوامع امروزی بامعیارهای ارقام توسعه بخش حمل و نقل و میزان بهرهوری افراد جامعه از امکانات و تسهیلات اینبخش سنجیده میشود و در صدر مقایسهایاعتبارات جذب شده در این بخش از اقلاممشخصه تعالی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعیملتها به شمار میآید.
حمل و نقل کارامد و موفق زمینهساز اقتصادسالم است. حمل و نقل از امور زیربنایی و یکی ازاجزای مهم چرخه تولید ـ مصرف است. هر چندفعالیتهای حمل و نقل (عملیات تغییر مکانکالاها) خود بخشی از فرایند تولید است درطبقهبندی بخشهای اقتصادی از بخشهای خدماتیمحسوب میشود. بعضی محققان رشد بخشحمل و نقل را منوط به رشد تولید و برخی دیگررشد تولید را منوط به رشد بخش حمل و نقلمیدانند. در هر حال با گسترش جوامع بشری وپیچیده شدن روابط اجتماعی و اقتصادی، تعییناین که تولید مقدم است یا حمل و نقل کار مشکلیاست.
■ شرکتهای موفق
شرکتهای موفق پایبند اصولی خدشهناپذیرهستند. اغلب آنها به ارزشهای مشابه و مشترکیاعتقاد دارند. در شرکتهای موفق مدیریتها قادرندعنصر سازمانی خود را هم از حیث سازمان و هماز حیث فردی و شخصی ارضا کنند و در واقع بامدیریت درست از گرایشهای فردی و اجتماعی بهصورت ترکیب متعادل استفاده کنند. واقعیتاین است که همه میپرسند که شرکتهای موفق چهکاری انجام میدهند که دیگران انجام نمیدهند؟ وچه مواردی را فراتر از دیگران انجام میدهند؟بررسیها نشان میدهد که شرکتهای موفق ازساختار غیرمتمرکز برخوردارند و عملکردهایکارکنان سازمان اهمیت دارد.
بنا به اعتقاد کارل ویک از دانشگاه کرنلیادگیری و تطبیقپذیری کند است و سازمانهابیشتر پایبند روش های متعارف هستند و تصاویرمکانیکی از سازمانها دارند.
اندرو پتیگرو۲، پژوهشگر انگلیسی که درزمینه سیاستهای تصمیمگیری راهبردی مطالعهکرده است به این نتیجه میرسد که به رغم تغییرپیوسته شرایط جهان اغلب شرکتها در ده سالگذشته زندگی میکنند، حال آنکه شرکتهای موفقمتعلق به ده سال آیندهاند.
در شرکتهای موفق مدیران و دیدگاه های آنان وطرز برخورد آنها با کار در زمینه اندیشههای نظری بیش از آنکه به نظریات منطقی و مبتنی بر خردمندی چندلر یا تیلور شباهت داشته باشد با نظرات کارل ویک و جیمز مارچ سازگار است. یکی از ویژگیهای شرکتهای موفق این است که در شرایط تناقضها مدیریت میکنند آنچه اقتصاددانان منطقگرا غیرممکنمیپندارند شرکتهای موفق همه روزه آن را انجاممیدهند.
در اوایل سال ۱۹۷۷ توجه عمومی به مسائلاثربخشی مدیریت و توجه خاص به طبیعت وماهیت رابطه میان راهبرد، ساختار و اثربخشیمدیریت موجب شد در مککینزی دو گروه داخلیتشکیل شد. وظیفه بررسی راهبردی به یک گروه ووظیفه بررسی درباره اثربخشی سازمان به گروهدیگر واگذار شد.
■ معیارهای موفقیت
نتیجه بررسیهای به عمل آمده در دهه های ۷۰ و۸۰ عبارت بود از این که هر برخورد درست ومدبرانه با سازمان باید دستکم به هفت متغییرساختار، راهبرد، کارکنان، سبک مدیریت،سیستمها، ارزشهای مشترک (یعنی فرهنگ وتواناییهای موجود) و مهارتها توجه داشته باشد.
بسیاری از پژوهشگران این یافته هفتگانه(چارچوب هفتگانه مککینزی) را در کتاب هنرمدیریت ژاپنی مورد استفاده قرار دادندوظایف، مسئولیتها و حقوق ناظر بر فعالیتحامل جادهای کالا در شرکتهای حمل و نقلبینالمللی.
■ وظایف حامل
با وجود این همه محاسن، این گیاه ارزشمند همواره مورد تهدید عوامل مخرب قرار می گیرد. از جمله عوامل مخرب بیماری های گیاهی هستند.
از جمله بیماریهایی که پنبه را مورد تهدید قرار میدهد، پژمردگی ورتیسلیومی بوده و از مهمترین بیماریهای پنبه در اغلب نقاط جهان، از جمله ایران است.
علایم بیماری ابتدا به صورت زردی و پژمردگی در مزرعه ظاهر شده و رفته رفته برگها خشک میشوند. قسمتهائی از پهنک برگ کلروزه و نکروزه میگردد. با تهیه مقطع از ساقه نقاط قهوهای در آوندها دیده می شود. شدت علایم به حساسیت گیاه میزبان، میزان تراکم قارچ در خاک و استرین قارچ بستگی دارد
این بیماری در اثر گونه های مختلف Verticilium مثل V. albo-atrum، V. tricorpus ، V. nigrescens و V. nubilum ایجاد می شود، ولی V. dahliae Kleb گونه غالب قارچ عامل بیماری میباشد.
دو گونه اول دارای کنیدیوفورهای منشعب فراهم میباشند. گونه V. dahliae دارای میکرواسکلروتهای سیاهرنگی بوده که اندام مقاوم قارچ محسوب گشته، ولی V. albo-atrum دارای ریسههای ضخیم و سیاهرنگی میباشد.
با قرار گرفتن ریشه گیاه در مجاورت میکرواسکلروتهای موجود در خاک، این میکرواسکلروتها جوانه زده و از طریق تارهای کشنده وارد آوندهای چوبی شده و در آنجا کنیدیوفور و کنیدی تشکیل می دهند. از طریق آوند چوبی، کنیدیومها به سرعت حرکت کرده و به نقاط بالای گیاه میرسند.
قارچ V.dahliae دارای دو سویه معمولی (ss-4) و برگ ریز (T-9) میباشد (عطار و همکاران، ۱۳۸۵).
در سویه معمولی قارچ قسمت های وسط برگ را خشک کرده، ولی برگها بر روی گیاه باقی میمانند و حرکت قارچ در برگها به شکل Vمیباشد.
سویه برگ ریز هنگامی که هنوز برگ سبز است، باعث خم شدن دمبرگها[۱] میگردد. چنین برگیهائی با دست زدن یا هر نوع تکان دیگری، به راحتی از شاخه جدا می شود. بعد از مدتی گیاه کاملاً لخت شده و برگهای کوچک جدیدی تولید می کند. این سویه نسبت به سویه معمولی گرمادوست تراست.
سویه برگ ریز تا نوک گیاه گسترش یافته و باعث ریزش غوزه ها نیز میگردد. ولی سویه معمولی تا اواسط گیاه گسترش می یابد. گیاه مقاوم به استرین معمولی نسبت به استرین برگ ریز هم تا حدودی مقاوم است. برگ ریزی در اثر ایجاد لایه جداشونده در محل اتصال برگ، به دلیل تولید اتیلن یا آبسزیک اسید صورت میگیرد.
در ارتباط با کنترل بیماری، گرچه استفاده از ارقام مقاوم از مهمترین و اقتصادی ترین روشهای مبارزه با این بیماری میباشد، ولی تهیه ارقام مقاوم نیاز به زمان نسبتا طولانی دارد. از طرفی ارقام کاملا مقاومی از پنبه در مقابل این بیماری در کشور در دسترس نمی باشد. کنترل شمیائی با بهره گرفتن از قارچکشها تاثیر زیادی در کنترل بیماری و کاهش محصول ندارد. از اینرو یافتن روشهای دیگر کنترل بیماری، بهخصوص کنترل بیولوژیکی، در تلفیقی از روشهای دیگر، در مدیریت بیماری، از اهمیت زیادی برخودار است.
کنترل بیولوژی از نظر ارزانی، سهولت کاربرد و ایمنی محیط زیست، بر روش شیمیایی ارجحیت دارد. لذا امروزه بر این منطق تکیه می شود که جهت رسیدن به توسعه و کشاورزی پایدار، حفظ مسایل زیست محیطی، تولید محصول سالم و کاهش مصرف سموم کشاورزی و صرفه اقتصادی آن برای تولید کننده، گرایش به روشهای بیولوژیک، امری الزامی است. بنابراین یکی از پتانسیلهای جایگزین برای مدیریت بیماریهای گیاهی، استفاده از عوامل بیولوژیکی، از جمله جدایه های مختلف قارچ تریکودرما میباشد. تریکودرما مشهورترین و موثرترین جنس قارچی در زمینه کنترل بیولوژیکی عوامل بیماریزای گیاهی است که خوشبختانه بعضی از جدایههای آن به مرحله تولید تجاری رسیده و در سرتاسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرند (Kubicek and Harman, 1998) .
گونه های تریکودرما همه جازی و از میکروارگانیسمهای غالب میکروفلور خاک به شمار میروند (Harman et al., 2004). گونه های این جنس طیف میزبانی وسیعی داشته و با مکانیسمهای مختلف آنتاگونیستی (رقابت، آنتی بیوز و پارازیتیسم) عوامل بیماریزای گیاهی مختلف را کنترل می کنند (Harman, 2006).
۲-۱- اهداف تحقیق
– جداسازی و شناسایی جدایههای بومی تریکودرما ی موجود در مزارع پنبه گنبد.
– بررسی امکان کنترل بیولوژیک بیماری پژمردگی پنبه با بهره گرفتن از جدایه های بومی گونه های مختلف تریکودرما در محیط آزمایشگاهی.
– غربال جدایههای برتر بر اساس میزان بازداری از رشد قارچ عامل بیماری، به منظور ارزیابی کنترل بیماری در محیط گلخانه.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
۲-۱- کلیاتی در مورد پنبه
۲-۱-۱- مبدا گیاه پنبه
گیاه پنبه بومی مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری سراسر جهان مثل آمریکا، استرالیا، ازبکستان، برزیل، پاکستان، چین، مصر، مکزیک، هند و … است. بیشترین تنوع پنبههای وحشی نخست در مکزیک، و سپس در استرالیا و آفریقا یافت میشود. بخشهایی از الیاف پنبه در کاوشهای باستانشناسی مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد در مکزیک و تمدن دره سند (پاکستان امروزی) پیدا شدهاند. به اعتقاد بعضی از محققین پنبه در فلوریدا از سال ۱۵۵۶ و در ویرجنیا نیز از سال ۱۶۰۷ کشت میشده است. بر همین اساس بیشترین تولید پنبه در کشورهایی مثل آمریکا، ازبکستان، چین و هند بوده است و سایر کشورها مثل برزیل، پاکستان و ترکیه در رتبه های بعدی قرار داشتند (جدی حسینی و همکاران، ۱۳۸۶).
زراعت این گیاه از زمانهای بسیار دور در نقاط مختلف دنیا که شرایط برای رشد و نمو آن مناسب بوده انجام گرفته است. در کتب گیاه شناسی و کشاورزی به کشت این گیاه در هندوستان اشاره شده و موید آن است که حدود ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد در این کشور گیاهی کشت شده که محصول آن در ردیف پشم سفید و کیفیت آن بهتر از پشم گوسفند بوده است. پنبه یکی از گیاهان فیبری است که کاربرد زیادی در صنعت هند داشته و در سطحی حدود ۹ میلیون هکتار که حدود ۷۰% آن به صورت دیم بود، کشت میگردید (کردی و همکاران، ۱۳۸۰).
از زمان دقیق و مبدا ورود این گیاه در ایران اطلاعات دقیقی موجود نمی باشد، ولی اسناد و نوشتهها نشان آن است که زراعت پنبه در دوره هخامنشیان مرسوم بوده و لباس سربازان آن دوره از الیاف این گیاه تهیه میشده است. در یادداشتهای موجود مربوط به بعد از اسلام نیز به کشت پنبه در اطراف ساوه و شوشتر اشاره گردیده است. تا سال ۱۲۸۲ هجری قمری گونه های مختلف پنبه تحت نام های بومی، رسمی، ولایتی، قره قوزه، هندی، علی آبادی، خودرنگ، نرمه، شهری و شوشتری در نقاط مختلف ایران کشت میگردید. شواهد نشان میدهد که به احتمال زیاد پنبه از طریق هندوستان به ایران وارد گردیده، زیرا در بین انواع پنبه قدیمی ایران، نوع هندی نیز وجود داشته است. از آغاز مشروطیت که روابط تجارتی ایران با سایر کشورها شروع شده، به تدریج بذور پنبه خارجی به ایران وارد و در نقاط مختلف کشت گردید. در سال ۱۲۹۸ اولین کارخانه پنبه پاک کنی در ایران تا سیس شد (عالیشاه و محمدی، ۱۳۸۹).
کشت پنبه در مرو، ری و ناحیه فارس و هرات، نیشابور، ری، طبرستان، آمل، جبال، اصفهان، شوشتر، خوزستان، و آذربایجان رواج داشته است (ستوده، ۱۳۶۲). ژان شاردن، جهانگرد مشهور فرانسوی که از ایران دوره صفویه بازدید کرده، از کشتزارهای وسیع پنبه ذکر نمود. در اوایل قرن نوزدهم میلادی، کمپانی هندشرقی بریتانیا در مقابل کالاهایی مانند شکر، ادویه، رنگ و روغن، پنبه خام را از ایران به هند صادر کرد. در این عصر جهانگردانی نیز اشارهای به کشتزارهای پنبه در بسیاری از مناطق ایران (از آذربایجان تا خراسان و شرق مازندران، نواحی مرکزی، اطراف یزد، کاشان، کرمان و قم) داشتند. پنبه از محصولات تابستانی بوده که در اوایل بهار کشت و بسته به مناطق آب و هوائی در اواسط تابسنان (در آب و هوای گرم و مرطوب سواحل دریای خزر) و اوایل پائیز (در نواحی خشکتر مانند آذربایجان و نواحی اطراف شیراز) برداشت میشد. پنبههای مورد کشت آن دوره از ارقام تار کوتاه و زبر بوده، که کیفیت چندان خوبی نداشتهاند. علاوه بر آن هزینه حمل و نقل بالا، بسته بندی غیر اصولی، فنآوری ابتدایی و مسائل جنبی دیگر باعث شد که ایران موفقیت چندانی برای دستیابی به بازار اروپا نداشته باشد. پنبه علاوه بر این که منبع امرار معاش ساکنان مناطق کاشت آن بوده، ماده اولیه صنایع دستی و نساجی نیز بوده که افراد بسیاری را مشغول به کار میکرد (یغمایی، ۱۳۷۵).
سازمان پنبه ایران در سال۱۳۳۵هجری شمسی با تغییر نام سازمان پنبه و دانه های روغنی شروع به فعالیت کرده و برای نخستین بار معیارهای طبقه بندی برای محصول داخلی را ارائه داد. در سال ۱۳۳۸ اداره اصلاح نبات ایستگاه ورامین به مؤسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر تبدیل شده و متعاقب آن خدمات علمی زیادی زیادی انجام داد. در همان زمان شرکت پنبه و ابریشم باحمایت وزارت صنایع و معادن تأسیس شد، تا با تشویقهای اقتصادی مناسب، کشاورزان را به کاشت پنبه ترغیب کند. در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ ایران در میان ده یا پانزده کشور نخست تولید کننده پنبه جای گرفت. صادرات نیز به طور منظم رشد یافته و بازار آن متنوعتر شد. مصرف داخلی پنبه و پنبهدانه نیز تا حدودی به سبب گسترش صنعت منسوجات و تا اندازهای به دلیل تأسیس کارخانهای جدید برای تولید روغن خوراکی افزایش یافت.
افزایش تولید پنبه کاملاً به تحولات جدید در دشتهای حاصلخیز گرگان بستگی داشت. در آغاز دهه ۱۳۱۰ کشت پنبه در این ناحیه رواج یافته بود. در ۱۳۳۹ در اولین سرشماری کشاورزی، مازندران و گرگان ۵۶% تمام مزارع پنبه (۳۱۳۰۰۰ هکتار) و ۶۵% از کل محصول (۳۳۰۰۰۰ تن) را به خود اختصاص داده که در سال ۱۳۵۳ به ترتیب به ۶۵% و ۷۵% افزایش یافت. توسعه کشت و صنایع پنبه بیشتر دهه ۱۳۵۰، بویژه نیمه اول آن صورت گرفته، اما در سالهای بعد کاهش فاحشی یافته که دلیل عمده آن افزایش تولید نفت بوده است (سالنامه آماری کشور، ۱۳۵۶).
۲-۱-۲- اهمیت پنبه
محصول پنبه به دلیل داشتن ارزش اقتصادی و تجاری در جهان به طلای سفید معروف میباشد. خصوصیات ویژه الیاف پنبه باعث شده که علیرغم توسعه سریع و فراگیر الیاف مصنوعی، این الیاف همچنان حدود ۴۸% از مصرف جهانی را به خود اختصاص دهد و حتی در برخی موارد هیچ فرآورده دیگری، قابلیت جایگزینی با آن را نداشته باشد. قابلیت شستشو، دوام، استحکام (هنگام خشک و تر بودن)، قابلیت هدایت بخار آب، دوام شیمیایی، نرمی، قابلیت انعطاف، تغییر دادن رنگ الیاف پنبه با رنگهای شیمیایی و سهولت آب رفتن یا تجمع اولیه از خصوصیات الیاف پنبه میباشد. الیاف پنبه، نازکتر از موهای سر، ولی تا حدودی محکم هستند. گرچه آب به آسانی به داخل پنبه نفوذ کرده، ولی وقتی الیاف پنبه مرطوب می شوند، باز هم محکم هستند (ناصری، ۱۳۷۴).
جدا از اهمیت نساجی، در بین نباتات روغنی، پنبه مقام دوم را در جهان داراست و کنجاله باقیمانده آن پس از روغن کشی نقش مناسبی در تغذیه دام دارد. این ویژگیها همراه با افزایش روز افزون جمعیت بشر، باعث شده است که پنبه در بین گیاهان زراعی از اهمیت خاصی برخوردار باشد و به همین دلیل، توجه به افزایش تولید آن از درجه اهمیت بالایی قرار گرفته است (رجبی، ۱۳۷۹).
امروزه افزایش تولید این محصول از طریق افزایش سطح زیر کشت، به دلیل محدودیتهای منابع آب، خاک و سایر مسایل جنبی آن عملی نمیباشد. بنابراین توجه بهروشهای دیگری مثل بهنژادی و بهزراعی برای افزایش تولید پنبه ضروری است (ناصری، ۱۳۷۴).
اهمیت اقتصادی پنبه بهعلت آنکه این محصول در دنیای امروز موارد مصرف گوناگون دارد، از نظر اقتصادی و تجارتی دارای اهمیت فوق العادهای بوده و به علت احتیاج به انواع وسایل و لوازمی که از فرآورده های این گیاه تهیه میگردد، روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. به طور کلی الیاف پنبه به عنوان محصول اصلی و دانه آن به عنوان محصول فرعی (درجه دوم)، نقش مهمی در صنعت و تجارت دارند (عالیشاه و همکاران، ۱۳۸۲؛ عالیشاه و محمدی، ۱۳۸۹؛ رضایی و همکاران، ۱۳۸۵). استفاده از پنبه در صنایع پارچه بافی، جوراب بافی، قالی بافی، تولید پتو، تهیه نخ قرقره، مبلمان منازل، لاستیک سازی، تهیه فیبر، تهیه فیلم عکاسی، پوشش کابل، پشم مصنوعی، طناب، اشیاء پلاستیک، تهیه لوازم آرایش، تهیه صابون، شمع، ورنی، نئوپان، پنبه بهداشتی، نوارهای طبی، تهیه روغن (خوراکی، صنعتی و طبی)، کنجاله برای خوراک دام و تولید کود از مصارف عمده این ماده است (برزعلی وهمکاران، ۱۳۸۳؛ عالیشاه و محمدی، ۱۳۸۹).
۲-۱-۳- خصوصیات گیاهشناسی پنبه
پنبه گیاهی گلدار (دو لپه) از تیره Malvaceae و جنس Gossypium میباشد (شکل ۱). چگونگی رشد و نمو این نبات بستگی به شرایط جوی و محیطی دارد. در مناطق سرد و معتدل به حالت یک ساله و در مناطق گرم به صورت چند ساله و یا دائمی رشد کرده و مرد بهره برداری قرار میگیرد.
پنبه دارای یک ریشه اصلی است که در شرایط مختلف محیطی، عمق نفوذ و طول آن در خاک متفاوت است.
طول ریشه در انواع مختلف و شرایط متفاوت جوی معمولاً بین ۴۰-۶۰ سانتیمتر و گاهی ۲/۱ متر و حداکثر ۳ متر میرسد. پوست ریشه خیلی قطورتر از پوست ساقه است و ریشه تقریباً بطور عمودی در خاک فرو رفته، خیلی سریع توسعه یافته و ریشه های فرعی را بوجو می آورد. ساقه اصلی در امتداد ریشه اصلی قرار دارد. در بیشتر انواع پنبه فقط یک ساقه اصلی وجود داشته که در اطراف آن تعدادی شاخه فرعی بوجود می آید.
طول ساقه در انواع مختلف و شرایط محیطی متفاوت و بین ۶۰ تا ۱۳۰ سانتیمتر تغییر مینماید. ساقه و برگهای پنبه از کرکهای ظریف و نسبتاً سفید رنگی پوشیده شده اند.
برگهای پنبه بر روی شاخهها به طور منظم ظاهر شده و در روی هر شاخه معمولاً تعداد ۸ برگ متناوب وجود داشته که هریک توسط دمبرگی بلند به شاخه متصل شده اند. رنگ برگها در اکثر نژادها سبز، ولی در بعضی نژادها سبز مایل به قرمز میباشد. برگهای پنبه دارای ۳ تا ۵ و گاهی ۷ بریدگی هستند (عالیشاه و محمدی، ۱۳۸۹؛ ناصری، ۱۳۷۴).
نژادهای درختی پنبه بسته به نوع و محل کشت تا ۶ متر طول دارند.
گلهای پنبه معمولاً در گلآذینهایی که روی محور زایشی قرار دارند، تشکیل میگردد. کاسه گل سر پهن یا دارای پنج دندانه است. گلبرگها کرم یا زردرنگ هستند. قوزه (میوه) پنبه برحسب اینکه مادگی ۳، ۴ یا ۵ برچهای باشد، ۳، ۴ و یا ۵ خانهای بوده و در هر خانه ۳، ۶ یا ۹ عدد تخم پنبه قرار دارد (عالیشاه و محمدی، ۱۳۸۹؛ ناصری، ۱۳۷۴).
تارهای پنبه که از سلولز ساخته شده و ۱۵ تا ۲۰ روز پس از باز شدن گلها کامل میشوند. الیاف پنبه پس از حدود ۵۰ روز که رشد کامل شده و در داخل هر قوزه ۱۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ تار پنبه وجود دارد (عالیشاه و محمدی، ۱۳۸۹).
پنبه دارای دوگونه مهم و زراعی Gossypium hirsutum و G. barbadense که هر دو بومی آمریکای جنوبی و مرکزی هستند، میباشد (ناصری، ۱۳۷۴).
الف
ب
شکل۱- تصویر واقعی (الف) و شماتیک (ب) گیاه پنبه (اقتباس شده از http://agrobreed-lu.blogfa.com/post/1495).
فرهنگ ها در طول زمان تغییر می کنند؛ اگر توانایی یک طبقه بندی در تحلیل تغییرات بالا باشد، به محققان این امکان را می دهد تا تغییرات نگرشی، ارزشی و هنجاری سازمان را توصیف، تبیین و پیش بینی کنند. بنابراین هر چه طبقه بندی در تبیین و توضیح تغییرات فرهنگی منعطف تر باشد، پیشرفته تر ارزیابی می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱۰-۴- برخورداری از چارچوب مفهومى[۶]
برخورداری از یک چارچوب مفهومی برای هر نوع طبقه بندی فرهنگ سازمانی لازم است. داشتن چارچوب مفهومی به محققان و پژوهشگران این امکان را می دهد تا تحلیل های مناسبی از وضعیت فرهنگ سازمانی ارائه دهند. چارچوب نظرى در قالب مدل های مختلف نمود پیدا می کند. مدل ها برداشت هایى انتزاعی از دنیای واقعیات اند. در حقیقت هر مدل تلخیصی از واقعیت است که با در برداشتن ویژگی های اصلی آن، شناخت ما از واقعیت مورد نظر را تسهیل می کند. به عبارت دیگر مدل یک چارچوب مفهومی ایستا یا پویا قلمداد می شود که می تواند ما را در تشریح، پیش بینی، تجویز و بازسازی واقعیت یاری دهد (الوانی و شریف زاده، ۱۳۷۹)
۲-۱۰-۵- قابلیت کاربرد در انواع سازمان ها[۷]
در نظریه عمومی کنش نظام اجتماعی [۸]، در سطح جامعه کل به عنوان نظام جامعه ای تعریف می شود. این نظام خود از چهار نظام فرعی تشکیل می شود که عبارتند از: نظام اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی. در ذیل هر یک از نظام های دستگاه ها، سازمان ها، مؤسسات، نهادها، شرکت ها و مراکز دولتی و [۹](AGIL) چهارگانه خصوصی قرار می گیرند. بر این اساس طبقه بندی فرهنگ سازمانی زمانى می تواند کامل تر تلقی شود که قابلیت کاربرد در انواع سازمان های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، امنیتی، تولیدی و خدماتی را دارا باشد )پارسونز، ۱۹۵۷).
۲-۱۰-۶- شناسایى ویژگی ممتاز [۱۰]
یک طبقه بندی فرهنگی زمانی مفید است که بتواند به محقق این توانایی را بدهد تا وی هر نوع مفهوم برجسته و برتر در درون یک فرهنگ را با توجه به کاربرد طبقه بندی تشخیص دهد. در مقام قیاس یک فرشینه زیبا با غنای در رنگ آمیزی و با طرح زنده را می توان به دو روش اساسی بررسی کرد. روش نخست تجزیه معنا از طریق زمینه های برجسته فرشینه و روش دوم مطالعه هوشمندانه تر از طریق بررسی زمینه های جانبی در حاشیه و لبه های فرشینه است. روش دوم چه بسا آن قدر غنی و بینش آفرین باشد که بیننده آن را به مثابه بررسی زمینه های برجسته تلقی کند.
بنابراین هر چه در یک گونه شناسی فرهنگی شناخت شفاف تر زمینه های برجسته و حاشیه ها بیشتر امکان پذیر باشد، طبقه بندی فرهنگی پیشرفته تر خواهد بود. گرچه هر یک از این معیارها به تنهایی جهت ارزشیابی گونه شناسی های فرهنگ سازمانی کافی نیستند اما در مجموع مکمل یکدیگر بوده و نتیجه ارزیابی را قابل اعتماد می سازند (محمدزاده، ۱۳۷۸).
۲-۱۰-۷- مدل دنیسون
این یکی از مدل های جدید در فرهنگ سازمانی است و برای تغییر سازمانی و اندازه گیری عملکرد آن مدل مناسبی است. ولی تحقیقاتی در زمینه فرهنگ سازمانی و اثربخشی سازمانی (فی و دنیسون، ۲۰۰۳)، عملکرد سازمانی (اسمارک و دنیسون ۲۰۰۷)، رضایت مشتری (گیلپی و دنیسون، ۲۰۰۸) و تنوع در محل کار (کویدروز و کوتر با و دنیسون، ۲۰۰۹) انجام دادند.
بر طبق این مدل فرهنگ سازمانی از دو بعد محیط متغییر و ثابت و استراتژی از لحاظ تمرکز درونی و بیرونی تشکیل می شود که هریک از این دو بعد، چهار نوع فرهنگ سازمانی را به وجود می آورند:
۱- فرهنگ مشارکتی، ۲- فرهنگ ثبات و یکپارچگی، ۳-فرهنگ انعطاف پذیری، ۴-فرهنگ مأموریتی.
۱- فرهنگ مشارکتی: در این نوع فرهنگ مشارکت کارکنان در فعالیت های مختلف سازمان مورد تشویق قرار می گیرد و حس مالکیت و مسئولیت را در آنها به وجود می آید، حس مالکیت موجب تعهد بیشتری به سازمان و قابلیت استقلال را در کارکنان افزایش می دهد. در فرهنگ مشارکتی، سازمان حول محور تیمی، ارتقا و قابلیت های افراد و تعهد به کار در هر سطح بنا نهاده شده است (دنیسون، ۲۰۰۱).
۲- فرهنگ ثبات و یکپارچگی: سازمان با فرهنگ ثبات و یکپارچگی، از فرهنگ قوی و پایدار برخوردار و از هماهنگی و یکپارچگی زیادی برخوردار می باشد. اینکه رفتار افراد ریشه در مجموعه ای از ارزش های بنیادی قرار دارد یا اینکه دیدگاه رهبران و پیروان متفاوت است ولی در دستیابی به اجماع و موافقت مهارت دارند (دنیسون، ۲۰۰۱).
۳- فرهنگ انعطاف پذیری: سازمان با فرهنگ انعطاف پذیر ایجاد کننده شرایطی است برای مشتریان کارکردن و ریسک پذیری و از اشتباهات و خطای خود یاد می گیرند وهم از تجربه و هم از قابلیت برخوردارند. سازمان های که شامل این فرهنگ می باشند دائماً خود را به روز می کنند تا سازمان ارتقا یابد، تا اینکه از قابلیت لازم جهت خلق ارزش های مشتریان برخوردار باشند (دنیسون، ۲۰۰۱).
۴- فرهنگ مأموریتی: فرهنگ مأموریتی معنی آشکاری از غایات تعریف کننده، اهداف و استراتژیهای سازمان و چشم انداز آتی سازمان را ترسیم کند. هنگامی که رسالت سازمان تغییر می یابد جنبه های دیگر فرهنگ سازمانی نیز تغییر می یابند (دنیسون، ۲۰۰۱).
مجموعه مؤلفه های فرهنگ مشارکتی: توانمند سازمانی، تیم سازی، تیم محوری، قابلیت رشد و توسعه
مجموعه مؤلفه های فرهنگ ثبات و یکپارچگی: ارزش های بنیادی، توافق و هماهنگی ویکپارچگی
مجموعه مؤلفه های فرهنگ انعطاف پذیری: به وجود آوردن تغییر، مشتری مداری، یادگیری سازمانی
مجموعه مؤلفه های فرهنگ مأموریتی: استراتژی هدایت و تصمیم گیری، اهداف و غایات و فرادید.
جدول ۲-۳: خلاصه ای از مدل ها و طبقه بندی ها در مورد بررسی در فرهنگ سازمانی
ردیف
مدل
صاحب نظر
مؤلفه های مدل ارائه شده
۱
AGIL
پارسونز
تطابق، تحقق هدف، یکپارچگی، مشروعیت.
۲
تئوری Z
ویلیام اوچی
تعهد نسبت به کارکنان در سازمان، سیستم ارزشیابی سازمان، مسیر شغلی کارکنان، سیستم کنترل در سازمان، سیستم اتخاذ تصمیم در سازمان، مسئولیت کارکنان، توجه نسبت کارکنان.
۳
هفت S
پیتر و واترمن
استراتژی، ساختار سازمان، سیستم های رایج، سبک رهبران، مهارت های مدیران، کارکنان، نمادها.