مدیریت استعداد شامل منابعیابی، غربال کردن،انتخاب، نگهداری، توسعه و بازنگری نیروی کار با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل و برنامه ریزی
مکالی و ویکفیلد[۵۳]
۲۰۰۶
فرآیندهای مدیریت استعداد دربرگیرندهی برنامه ریزی نیروی انسانی، تجزیه و تحلیل شکاف استعداد، کارمندیابی و استخدام، آموزش و توسعه، حفظ و نگهداری، بازنگری استعداد ، برنامه ریزی جانشینپروری و ارزیابی است.
بتنگر[۵۴]
۲۰۰۷
جنبه های متفاوت مدیریت استعداد شامل استخدام و بکارگیری، نظارت، مدیریت عملکرد، توسعه مسیر شغلی، توسعه رهبری، برنامه ریزی جانشینی، برنامه ریزی مسیر شغلی، شناسایی و پاداش.
۲
مدیریت استعداد به عنوان طبقه بندی استعداد
میشلز و همکاران[۵۵]
۲۰۰۱
تمایز یعنی ارزیابی عملکرد پتانسیل افراد و سپس دادن ارتقا ،جبران خدمات و فرصتهای توسعه به آنها. این امر به معنای سرمایه گذاری در کارکنان سطح آ(عالی)، تصدیق کارکنان سطح ب(خوب) و انجام اقدامات قطعی روی کارکنان سطح سوم(متوسط)
۳
مدیریت استعداد به عنوان ذخیره درونی استعداد و برنامه ریزی جانشین پروری
بودریو و رمستاد
۲۰۰۵
رهبران سازمان و منابع انسانی باید تمرکزسنتی خود را توسعه بخشند و ذخایر اساسی استعداد را شناسایی کنند یعنی جایی که سرمایه انسانی بزرگترین تمایز را خلق می کند و موفقیتهای استراتژیک را به بار می آورد.
برایان[۵۶] و همکاران
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲۰۰۶
تخصیص منابع به طور اثربخش به معنای آزاد گذاشتن ارزش استعداد به وسیله تجهیز افراد با استعداد برای بهترین فرصت.
همچنین براساس تعاریف مدیریت استعداد سه جریان فکری در زمینه تعاریف مدیریت استعداد وجود دارد. طرفداران جریان اول صرفا مدیریت استعداد را عنوان جدیدی برای مدیریت منابع انسانی میدانند و تمرکز خود را اغلب به شیوه های خاص منابع انسانی مانند استخدام، توسعه رهبری، جانشین پروری و … محدود نموده اند. جریان دوم بر توسعه ذخیره استعدادها با تمرکز بر طرحریزی نیازهای کارکنان و مدیریت پیشرفت شغلی کارکنان، تاکید دارد و به طور معمول بر اولین پژوهشها در حوزه برنامه ریزی منابع انسانی و یا جانشینپروری بنا شده است. جریان سوم بر مدیریت کارکنان نخبه یا مستعد تمرکز دارد. این دیدگاه بر شناسایی افراد کلیدی که پتانسیل بالایی داشته و برکسب مزیت رقابتی شرکت تاثیر دارند، تاکید دارد(کالینگز و همکاران،۲۰۱۰،۳۱۳-۳۰۴) . این سه رویکرد ذیلا به طور کامل تشریح شده است:
رویکرد اول: مدیریت استعداد اساسا متفاوت از مدیریت منابع انسانی نیست، هر دو شامل قراردادن افراد مناسب در مشاغل مناسب و مدیریت عرضه و تقاضا و گردش کارکنان در سازمان است. در واقع مدیریت استعداد شامل مجموعه ای از فعالیتهای معمول منابع انسانی نظیر جذب، انتخاب،آموزش و ارزیابی عملکرد است. مدیریت استعداد ممکن است تنها تغییر واژه ها باشد. در واقع تنها واژه “استعدادها” جایگزین واژه “کارکنان”شده است و دلیل آن افزایش اعتبار یا موقعیت منابع انسانی و یا زودتر نشان دادن این رویکرد جدید برای مدیریت استعدادها ارائه نموده است(لویس و هکمن ،۲۰۰۶،۱۵۴-۱۳۹). به عبارت دیگر از دیدگاه بسیاری از مدیران، مدیریت استعداد فقط نام جدیدی برای مدیریت منابع انسانی یا توسعه منابع انسانی می باشد(بارلو،۲۰۰۶)
رویکرد دوم: مدیریت استعداد مدیریت منابع انسانی یکپارچه است و بر روی برخی فرآیندهای خاص تمرکز بیشتری دارد، ممکن است مدیریت استعداد از همان ابزارهای مدیریت منابع انسانی استفاده کند اما بر روی بخش نسبتا کوچکی از افراد که به موجب عملکرد فعلی و یا عملکرد بالقوه خود با عنوان “افراد مستعد یا نخبه “شناخته شده اند، تمرکز دارد. مدیریت استعداد شامل طیف وسیعی از فعالیتها نظیر کارمندیابی، انتخاب، توسعه، ارتقا و نگهداشت برای افراد مستعد است. با فرآیندهای پشتیبان کلیدی و تمرکز بر انتخاب افراد باارزش است. در نتیجه، چالش کلیدی، جذب ،انتخاب و بکارگیری، توسعه و حفظ این کارکنان مستعد است. در اینجا تمرکز بر روی “ذخیره استعداد”هاست که شامل استعداهای داخل یا خارج سازمان است. بخش عمدهای از نظریه ها در این دیدگاه، از مفاهیم و تئوریهای بازاریابی نظیر نام تجاری کارفرما[۵۷] و بخش بندی نیروی کار[۵۸] اتخاذ شده است که بر جذب و نگهداشت افراد کلیدی سازمان تاکید دارد(مارتین و هتریک،۲۰۰۶).
رویکرد سوم : مدیریت استعداد به صورت سازمانی بر توسعه شایستگیها از طریق مدیریت جریان استعداد در سازمان تمرکز دارد، در اینجا بر خط لوله[۵۹] و یا صفی از افراد مستعد تاکید می کند تا بر ذخایر استعدادها. در این دیدگاه مدیریت استعداد بیشتر به سمت جانشین پروری و برنامه ریزی منابع انسانی گرایش دارد و بر تداوم استعداد تمرکز می کند. در نتیجه مدیریت استعداد، مدیریت جریان کارکنان مستعد در سازمان از طریق ایفای نقشها و مشاغل مختلف است. برنامه های مدیریت استعداد با ایجاد ذخیره استعدادها طراحی شده است، به گونه ای که تامینکننده تصدی مشاغل خاصی باشند و بر توسعه مهارت های فردی، شایستگیها و رفتارهایی که منجر به موفقیت آینده می شود، تمرکز دارد. در این رویکرد، مدیریت استعداد بیش از مدیریت منابع انسانی در نظر گرفته شده و شامل برنامه های توسعه رهبری و یا جانشینپروری است. در این رویکرد نگاهی یکپارچه به فرایند استخدام، نگهداشت و توسعه استعداد در سازمان برای دستیابی به مزایای آینده دارد.
۲٫۱٫۷٫ اهداف مدیریت استعداد
به طور کلی اهداف اصلی مدیریت استعداد عبارت است از (گای و دیگران ، ۱۳۸۸)
تشخیص پستهای توسعه و شکافهای شایستگی مدیریتی
نگهداری متخصصین کلیدی
شناسایی خطر مشاغل خالی مدیریتی
تبیین و برنامه های راهبردی سازمان با فهرستی از نیازهای آن در حوزه قابلیتها و مهارت های انسانی
تبیین و تعیین وضع موجود سازمان از نظر قابلیتها و مهارت ها و یافتن کمبودها و نیازها
اندازه گیری و پیگیری مستمر قابلیت های موجود و فاصله آن با قابلیتها ومهارتهای مطلوب از طریق استراتژیها و برنامه های آموزشی و پرورشی